آخی...
الهی..
چه دایی مهربون وباحالی داره...
خوش بحالش...
حامدجان...
من ازشاهین گرفته تافنچ همه نوع حیوونی داشتم...چون پدرم ارتشیه تومحیط نظامی بودیم
فضای بازداشتیم ...همه نوع حیوون داشتم... ولی الان فقط یه خرگوش مونده..ازتموم اونا..!
من یه دونه جعد شاخ دار بزرگ گرفتم تو مزرعه همین مشکل تو روداشتم خیلی خوشکل بود خدای براش کنجشک شکار میکرم میخوورد اینقد با حال بود نزاشتن نگه دارم گفن بد بیاری داره
براهت حامدا٫من مقتدایم
به نزدت سکه ای چون بی بهایم
تورامیخوانم ای شبگردعاشق
اگرچه درنمی آیدصدایم
به زندان غمت من چون اسیرم
نخواهم کس کندزین بندرهایم
چوآزادی بودبی توچوبندم
بدین حالت دمی من چون نپایم
شعربداهه ازنیما
تقدیم بخدای احساس حامد
به روی ماه تو من بوسه کردم
کمی من این هوارا تازه کردم
به کیش ما توی صد ُدر و الماس
توی این ما ه تابان این گل یاس
اگر چه من خودم شبگرد تنهام
جوابت میدهم شبگرد شبها م
به قلب ما تو ی هم مونس و یار
چو تابنده ماهی در شب تار
به شیوای تو که نمیرسه داداش اما خب دیگه سواد ما بیشتر این نیس
الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم
بیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم
پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم
زیرا در عطا کردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که
بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم.
جدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خوشت اومدش؟ از کاور؟
از پس زمینه که من عاشقش شدم تورو نمیدونم
کاری نکردم که آجی وظیفه بودش فقط تو اون کاری که گفتم اگه قراره بکنی منم باید باشم اونجا گرفتی #رمزو؟
آخ جونم
اشکال نداره عزیزم تا وقتی صوفیا هست دیگه غم و غصه چیزی رو نخوریا.. من هستم اگه از اینا هم یه زده شدی دوباره به خودم بگو برات درست میکنم دست و پا شکسته .
خواهش میشه گلم
کمرت خوب شدش؟
صوفی جونم قربونت برم الهی.همینا عالیه....
خوشحالم که هستی..
رفتم دوش گرفتم با آب گرم یه کمی پیروکسیکام مالیدم بهتر نشده باید استراحت کنم تا صبح ببینم چطور میشه
بجای پماد پیروکسیکام پماد رزماری بخر بزن خیلی خوبه بعدش با از این شکم بندا یا یه روسری کلفت ببند البته اول پماد که زدی اون روسری یا شکم بند یا حوله قبل خوابت بزار رو بخاری گرم بشه یه کوچول زیاد نزاری بسوزیا. بعد بعد پمادت کمرتو باهاش بند خیلی خوبه. رزماری عالیه
شقایقم به خدا دیشب اخر وقت برگشتیم.داداشم میخواست بره مهرآباد...خب سربازه.نمیشد بمونیم.وگرنه من از خدام بود...انشالله عید حتما میام...
چرا حوصله نداری؟
آنکه بین من و تو شام جدایی آورد ، می کنم نفرینش ، یا الهی ، بکنش چون من زار ، پیش معشوقش خار ، هر دو چشمانش تار ، تا بداند چه به من می گذرد ، از غم دوری آن چشم عزیز
وای یاد همستر بچه ابجی افتادم مث خودم عشق جکو جونور داره بریدم خونشون مامانش کلی دادو هوار کرد
1392/12/17 - 14:30آخی...
1392/12/17 - 14:37الهی..
چه دایی مهربون وباحالی داره...
خوش بحالش...
حامدجان...
من ازشاهین گرفته تافنچ همه نوع حیوونی داشتم...چون پدرم ارتشیه تومحیط نظامی بودیم
فضای بازداشتیم ...همه نوع حیوون داشتم... ولی الان فقط یه خرگوش مونده..ازتموم اونا..!
پس مث خودمی من کلاغم داشتم فکرشو بکن
1392/12/17 - 14:49کلااااااااااغ...!!!
1392/12/17 - 15:01چه باحال...
توپایگاه که بودیم بارون میزدمیفتادن ازنزدیک دیدمش..چربه...برق میزنه..نوکش هم مثل تخمه آفتابگردون شمشیری میمونه...
کلا خیلی باحاله..!
یه سری یکی ازدوستام یه جغدسفیدبزرگ خالداربرام آوردمادرم گفت:اگه آوردیش خودت بایدبری بیرون...!
خخخخخخخخخخ
میگفت:شگون نداره..
منم پسش دادم!
حیوونی...!!!
چه خرافاتا..!
حیف"
خیلی نازبودگردنش180میچرخید...!!!!
من یه دونه جعد شاخ دار بزرگ گرفتم تو مزرعه همین مشکل تو روداشتم خیلی خوشکل بود خدای براش کنجشک شکار میکرم میخوورد اینقد با حال بود نزاشتن نگه دارم گفن بد بیاری داره
1392/12/17 - 15:05حامدجان...
1392/12/17 - 15:11من اصلابه این چیزااعتقادندارم...
ولی نصیحت دوستانه بهت میکنم...
امیدوارم جنبه داشته باشی ناراحت نشی!
توهیچوقت حیوون دیگه نگه ندار!!
خخخخخخخخخخخخخ چون نسل یه حیون دیگه نابود میشه مگه نه
1392/12/17 - 15:15نه حامدجان...
1392/12/17 - 15:21نخندجدی میگم...
یه وقت میبینی وقت نهاره گشنه ات میشه دین وایمونتوازدس میدی...
اونوقت نهارم آماده نیست...
آخی ...
کباب جغد...
حیوون بیچاره...
حیوونی...
خخخخخخخخخخخخخخخخخ
نذاشتن نگه دارم به سه روز نکشید هر دومونوانداختن بیرون
1392/12/17 - 18:12نتکتهای گفتیا اصا بش دقت نکرده بودم ولا خدایا این مشاور اعظم و از مانگییییییر