Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #امّا

iman
ب.jpg iman
تنهایی

عاشق شدن
A.O

چقدرسخته که باشم تو نباشی/چقدر سخته ببینم رفته باشی/همیشه با من و با من تو بودی/

همیشه همدم غم هام تو بودی/ دیگه باکی بگم باکی بخندم؟/دیگه باکی بگم از غم و دردم/ یادت

هست اون عهدی که من با تو بستم؟/بمونم در کنارت تا زنده هستم .

صد افسوس
[ پنجشنبه بیست و نهم تیر 1391 ] [ 18:35 ] [ موهبت - علیرضا ] [ آرشیو نظرات ]

تـو خــدایی....

خــــدایـــا...


هیچ کـــســو.....


بــه کـسـی کـه قــسـمـتش نیـسـت ...


عـادت نــده...


تـو خــدایی....


نـمـیدونـی دل بـشــکـنـه


چــقدر درد داره ...


[ سه شنبه هفتم خرداد 1392 ] [ 18:43 ] [ موهبت - علیرضا ] [ 20 نظر ]

عزیزم

ما به هم نمی رسیم



امّا



بهترین غریبه ات می مانم



که تو را همیشه دوست خواهد داشت . . . :)


[ دوشنبه سی ام اردیبهشت 1392 ] [ 18:12 ] [ موهبت - علیرضا ] [ 23 نظر ]

من در ڪنار همہ تو را ڪم دارم ......

آنها ڪہ از دور نگاه میڪنند !

می گویند :تو چہ ڪم دارے ؟ هیچ !!!

و من باراטּ اشڪهایم را در ابر چشمانم پنهاטּ میڪنم

و با لبخند پوچے بہ نشانہ تایید سر تڪاטּ مے دهم ...

اما خود میدانم ڪہ هر
MahnaZ
imagesCAWAK6JC.jpg MahnaZ
مثل یک سکوت تلخ چه ساده باختم میان بی توجهی های تو …

نمی دانی چه دردی دارد وقتی حالم در واژه ها هم نمی گنجد !

حس میکنم گـــم شده ام . . .
امّا تلخ تر اینکه ، کسی دنبالم هم نمی گردد . . .

محکم ببار باران نـــــــــــــم نــــــــــم علاج زخمـــــــــهایم نیست…
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/15 - 13:51 ·
7
Mostafa
Mostafa
از وقتی اس‌ام‌اس اختراع شده

بچه‌هایی که بین زنونه و مردونه می‌رن و میان، کاربردشون رو از دست دادن !
دیدگاه · 1392/02/27 - 20:29 ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
از عذابِ جاده خسته نرسيده و رسيده
آهي از سر رسيدن نكشيده و كشيده

غمِ سرگردونيامو با تو صادقانه گفتم
اسمي كه اسمِ شبم بود با تو عاشقانه گفتم
با تنم زخمي اگه بود بي رمق بود اگه پاهام
تازه تازه با تو گفتم اگه كهنه بود دردام
منِ سرگردونِ ساده تورو صادق مي دونستم
اين برام شكسته امِا تورو عاشق مي دونستم
تو تموم طول جاده كه افق برابرم بود
شوق تو راهتوشه من اسمِ تو همسفرم بود
منِ دلشيشه اي هر جا هر شكستن كه شكستم
زيرِ كوه،بارِ غصّه هر نشستن كه نشستم
عشق تو از خاطرم برد كه نحيفم و پياده
تورو فرياد زدم و باز خون شدم تو رگِ جاده
نيزه نمبادِ شرجي وسط دشت تابستون
تازيانه هاي رگبار توي چلّه زمستون
نتونستن،نتونستن جلوي منو بگيرن
از منِ خستة خسته شوق رفتنو بگيرن
حالا كه رسيدم اينجا پرِ قصّه براگفتن
پر نياز تو براي آه شنيدن و شنفتن
تورو با خودم غريبه از خودم جدا مي بينم
خودمو پر از ترانه تورو بيصدا مي بينم
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکسته اما و رو عاشق ميدونستم
اون هميشه با محبت براي من ديگه نيستي
نگو صادقي به عشقت آخه چشمات ميگه نيستي
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکس
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
میگفتند :

سختی ها نمک زندگــــــی است !

امّا .... چرا کسی نفهمید ؛

...

"نمــــــک" برای من که خاطراتم زخمی است ،

شور نیست ....

مزه ی "درد" میدهد ... !!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/12 - 01:49 ·
5
ebrahim
ebrahim
چهار سال ديگر هم گذشت و باز نامه اى ديگر رسيد. اين بار تدى توضيح داده بود كه پس از دريافت ليسانس تصميم گرفته به تحصيل ادامه دهد و اين كار را كرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترين و بهترين معلم دوران عمرش خطاب كرده بود. امّا اين بار، نام تدى در پايان نامه كمى طولاني تر شده بود: دكتر تئودور استودارد.7
... ادامه
ebrahim
ebrahim
چهار سال بعد از آن، خانم تامپسون نامه ديگرى دريافت كرد كه در آن تدى نوشته بود با وجودى كه روزگار سختى داشته است امّا دانشكده را رها نكرده و به زودى از دانشگاه با رتبه عالى فارغ التحصيل مي شود. باز هم تأكيد كرده بود كه خانم تامپسون بهترين معلم دوران زندگيش بوده است.
6
... ادامه
ebrahim
ebrahim
خانم تامپسون، بعد از خداحافظى از تدى، داخل ماشينش رفت و براى دقايقى طولانى گريه كرد. از آن روز به بعد، او آدم ديگرى شد و در كنار تدريس خواندن، نوشتن، رياضيات و علوم، به آموزش "زندگي" و "عشق به همنوع" به بچه ها پرداخت و البته توجه ويژه اى نيز به تدى مي كرد.

پس از مدتى، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بيشتر تشويق مي كرد او هم سريعتر پاسخ مي داد. به سرعت او يكى از با هوش ترين بچه هاى كلاس شد و خانم تامپسون با وجودى كه به دروغ گفته بود كه همه را به يك اندازه دوست دارد، امّا حالا تدى محبوبترين دانش آموزش شده بود. 4
... ادامه
ebrahim
ebrahim
معلّم كلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها كرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمي دهد. دوستان زيادى ندارد و گاهى در كلاس خوابش مي برد. خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشكل او پى برد و از اين كه دير به فكر افتاده بود خود را نكوهش كرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدايايى براى او آوردند. هداياى بچه ها همه در كاغذ كادوهاى زيبا و نوارهاى رنگارنگ پيچيده شده بود، بجز هديه تدى كه داخل يك كاغذ معمولى و به شكل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هديه ها را سركلاس باز كرد. وقتى بسته تدى را باز كرد يك دستبند كهنه كه چند نگينش افتاده بود و يك شيشه عطر كه سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. اين امر باعث خنده بچه هاى كلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع كرد و شروع به تعريف از زيبايى دستبند كرد حکایت 2
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1365617265228331_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آرے
من همان دُخـ♥ـتـــر
تُخسِ بداخلاقِ مُزخرفَم !!!
که همگان می پندارند بُتی هستم !!!
امّا همان ها چه می دانند از درونِ من ؟ . . .
دیدگاه · 1392/02/4 - 16:19 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بـعضـی هـا از دور خــیلـی قـشنـگـن !

امّا گـولشـونـو نـخــور ...

برق زدنشـون واسـه شیشـه خـرده هـا شـونـه ....
دیدگاه · 1392/02/2 - 15:31 ·
3
♥هـــُدا♥
8932fddd4f00296fc9764c611ab3ba07-300.jpg ♥هـــُدا♥
مُرده آن است که احساس ندارد …
من امّا …
مُرده تر َم …
احساس دارم …
تو را ندارم
دیدگاه · 1392/02/1 - 21:44 ·
4
ebrahim
ebrahim
اینجا، زمین... ارزانتر از همه چیز، انسان! نرخَ ش هم بروز نیست! امّا، مصرفش تاریخ دارد! سلام، تولیدَش! و انقضایش؛ خداحافظ
دیدگاه · 1392/02/1 - 01:00 توسط Mobile ·
4
♥هـــُدا♥
g939_539748_2942366173745.jpg ♥هـــُدا♥
،


امّا ...


امّید دست از سر َم بر نمی دارد ..
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
شنیده بودم " پـــا "، " قــلب دوم " است

امّا باور نداشتــــــــم

تا آن زمــــان كه فهمیــــدم

وقتـــــی دل مانـــدن ندارم ...

پای ایســــتادن هــــــــــم نیست ...!!! ♥♥
... ادامه
♥هـــُدا♥
Avazak.ir4910.jpg ♥هـــُدا♥
حالِ دلم

خوب که نه !

امّا

تــو که بیائی

گمان می کنم خوب تر خواهد شد...

و آن وقت است که من

معجزه ی تــو را

به رُخ ِ همه ی "روانشناس ها" خواهم کشید
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من از عشق گفتم تو مدل ماشینم را پرسیدی من از محبت گفتم تو محل زندگیم را پرسیدی من از دوست داشتن گفتم تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو تو قیمت ارزش ها را با آهن و کاغذ برابر کردی . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/5 - 03:51 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
427505_08xQTQVC.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دار بزن … خاطرات کسی که تـو را دور زده حالم خوب است …امّا گذشته ام درد میکند . . . .
دیدگاه · 1392/01/5 - 03:46 ·
5
♥هـــُدا♥
0.393441001313237199_pixnaz_ir.jpg ♥هـــُدا♥
بعضـــی آدمـــ ها ، کبریتـــی کوچکـــ اند

که تاریکـــی هایمان را

لحظه ای ،

و فقــط لحظه ای

روشـــن می کنند ...

بعضــی آدمــ ها

امّا بغض اند

در چشمهایتـــ حلقه می زنند

و

می افتنـــد
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/20 - 15:17 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
0zwm3b06sxdoyjvvb3dy.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آآآخ .. آدم گاهى دلش واسه كسايى تنگ ميشه كه فقط يه قدم باهاشون فاصله داره ... امّا مى ترسم برم نزديكشونُ با اون نگاهِ سردشون مواجه شم
دیدگاه · 1391/12/20 - 01:05 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
عشــــقتـــــــ ـــ شوخــــی زیباییـــــــــ ـ بود که با قلــــــب من کردی
زیبــا بـــــود …امّا…شوخیـ ــــــــ بــــود
حالا . . .
تو بی تقصیریـــــــ ! خدای تو هم بی تقصیر است
تمام این تنهایی تاوان اشتباه خود من است
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/29 - 01:01 ·
شهرزاد
شهرزاد
دارم درست مثل کَری در گروه کُر

لب می‌زنم میان بقیّه در این دکور



لبخند می‌زنم وسط صحنه بی‌جهت

در سینه‌ام اگرچه جهانی گرفته گُر



حرف دل درخت به لب‌های برگ نیست

هرگز فریب شاخه‌ی سبز مرا مخور



قویی میان دسته‌ی مرغان خاکی‌ام

آن پیله‌ام که از پر و پروانه است پُر



ققنوس فصل مشترک اوج و آتش است

امّا درست مثل کَری در گروه کُر...

امید نقوی
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/26 - 23:37 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مخاطب خاص:

ما
به هم نمی رسیم
امّا
بهترین غریبه ات می مانم
که تو را
همیشه دوست خواهد داشت . . .{-60-}
دیدگاه · 1391/11/26 - 18:10 ·
نگار
506141_iCfPGMsC.jpg نگار
پدرم می گفت :

پدربزرگت، دوستت دارم را؛

یک بار هم به زبان نیاورد؛

مادر بزرگت امّا، یک قرن با او عاشقی کرد ...!
دیدگاه · 1391/11/25 - 23:27 ·
1
صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ