یافتن پست: #ایمان

nafas
nafas
پیاده از کنارت گذشتم گفتی "قیمتت چنده خوشگله؟؟
سواره از کنارت گذشتم .گفتی"برو پشت ماشین لباسشویی بشین "

در صف نان نوبتم را گرفتی چون صدایت بلند تر بود.

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلند تر بود.

زیر باران منتظر تاکسی بودم .مرا هل دادی و خودت سوار شدی

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من فریاد کشیدی "زهرمار"

در خیابان دعوایت شد تمام نا سزایت فحش خواهر مادر بود

در پارک بخاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم

نتوانستم به استادیوم بیایم چون تو شعار های آب نکشیده میدادی

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی

مرا ارشاد میکنند تا تو ارشاد شوی

تو ازدواج نکردی و گفتی زن گرفتن حماقت است

من ازدواج نکردم و تو گفتی که من ترشیده ام:|
دیدگاه · 1392/10/5 - 15:22 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
timthumb.php.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
چند تا شمع یه فیروزه ی آبی

خونه خوب ، بوی دود ، عود

یه رویای زیبا که نمیزاره بخوابی

خبرای خوش زود زود

انرژی مثبته همه جای شب بخیر

یه پست برا بچه ها ، یه لبخند از ته دل و

میبینم که نور فقط پشت سره همه جا

خوب بود ، خوب بود خوب بود

چه حالی میداد

اگه میشد داد و بیداد

تو اریکه ایران و میلاد

♫♫♫

خدایا شکرت ، خدایا مرسی

ببین پسر یه خیاط ، به ، کجاها رسید

خدایا صد هزار بار شکرتواسه خواهرام

واسه این همه ناشناس با مــــــرام

خدایا مرسی واسه وجود هوادارام

دو جا باس رسید ، ایمان آرامش ،فضا آرام

خدایا شکرت واسه تن سالم واسه توان بالا

توقع کم قانع

خدایا ممنون واسه این همه مانع

شکرت که میرم جلو من یه تنه دائم

پروردگارا خسته و داغونیم همه از درد کارا

بتابون نور ایمان بر قلب ماها

بده برکت به سفره ها ، حرکت به پاها

راضی بوده بند از کارا آخه،مامان خونده وان یکاد

جمعیت حالشون خوبه ، بره بالا همه فندکا

بگین اووو ، اووو

اووو ، اووو

عشق و حال و موسیقی ، پر شه

تو شهر ها و شهرکها

به خدا موضوع پولش نی

اون واسه خیریه ها و محک ها

ایران و میلاد
[لینک]
دیدگاه · 1392/10/4 - 23:47 در موسیقی ·
7
bamdad
bamdad
ببــــوس مــرا ...

بـــی خیال فــرشـتـــه های روی شانه هایمان...

آن ها حسودند !!!
دیدگاه · 1392/10/4 - 23:14 ·
10
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
صوفياجون اجی امشب اینا غایبن: ıllı YAŁĐA ıllı {-287-} Mostafa {-287-} نگاه کن امشبم غیبت کردیا...بعد نگی بودم رضا {-287-} اجی مدیرمونم غیبت داشت MONA {-287-} Noosha {-287-} اجی غیبتاش زیاد شدهها الان دارم دفترو نگاه میکنم{-285-} شد 6 روز MahnaZ {-287-} iman {-287-} اجی ایمان سایلنتم نیومد@hamed-alon اینم برا امشب92.10.4
Majid
IMAGE635234907864204089.jpg Majid
مجید خراطها خواننده نسل سوم موسیقی پاپ کشورمان هم در این بازدید تصریح کرد: خوشحالم از این که حق مطلب را ادا کردم و امیدوارم که این بازدیدها به یک بار ختم نشود و شکل ژورنالیستی به خود نگیرد. ما به نوبه خود آن چه که می توانیم برای شما عزیزان انجام دهیم دعوت از همگی شما برای حضور در کنسرت هایمان است اما امیدوارم وزارت ارشاد بستری را از این پس فراهم کند که بتوانیم کارهای شایسته ای را برای شما عزیزان جانباز تولید کنیم و بتوانیم به سهم خود از طرف هنرمندان آن چه را که نهادهای دیگر برای شما انجام نداده اند یک مقدار پوشش دهیم.
... ادامه
MahnaZ
MahnaZ
iman داداشم خیلی ساکتیا... {-128-}
mostafa AZ
mostafa AZ
در مدرسه زندگی،در کلاس دنیا،سر زنگ املا یادمان باشد:بر محبت‌هایمان تشدید بگذاریم تا حتی نیم نمره از مهربانی‌هایمان کم نشود…
دیدگاه · 1392/10/3 - 15:25 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
انشای دانش آموز کلاس دوم دبستان:{-7-}
ما حیوانات را خیلی دوست داریم، بابایمان هم همینطور. ما هر روز در مورد حیوانات

حرف میزنیم، بابایمان هم همینطور. بابایمان همیشه وقتی با ما حرف می زند از حیوانات هم یاد میکند، مثلا امروز

بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟و هر وقت ما پول می خواهیم

می گوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟ چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم خونه عمه

زهرا اینا یک تاکسی داشت می زد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا به آقاهه

گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو، پیاده می شم همچین می زنمت که به خر بگی* زن

دایی . بابایمان هم گفت: برو بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و

بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین

خروس جنگی بپری به مردم؟{-15-}
دیدگاه · 1392/10/2 - 14:41 ·
12
MahnaZ
12.gif MahnaZ
من دارم به پایان این روزهای و ...
، می دانم که بزودی خواهی شد
من این را از خوش خبر شنیده ام ...

{-35-}
bamdad
bamdad
هر شب

چشمهایم را می بندم

دستهایم را باز می کنم

و حضور ناگهانی ات را آرزو می کنم...

آدم عاشق که باشد

به غول چراغ جادو هم

ایمان می آورد!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
r976_wn50wuopncufgd460qm.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
متاسف شدم وقتی مردی مـُـرد !!!


هنگامی که زنش را ، در آغوش غریبه روی تخت دید.

متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، اما بچه دار شد...!!

متاسف شدم وقتی ،پسری، معشوقش را به خاطر پول ، از دست داد...!!

متاسف شدم وقتی ، زنی ، شوهرش را دوست نداشت ، ولی به خاطر بچه هایش ماند...!!

متاسف شدم وقتی ، مردی ، ناموسش را ، به خاطر مواد، به حراج گذاشت...!!

متاسف شدم وقتی ، جوانی ، ایمانش را بخاطره پول ، از دست داد.

متاسف شدم شدم شدم
تا همه چیز برایم دیگر عادی شد
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/30 - 15:16 در Lawless ·
8
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
قدیم ها همه چیزهایمان بوی ماندن میداد،آن روزها حتی بیسکویت ها هم مادر بودند،ولی حالآ شده اند"هآی بآی"{-38-}
دیدگاه · 1392/09/29 - 23:45 ·
5
bamdad
bamdad
همیشه آخرین سطر برایش می‌‌نوشتم
"روزی بیا که برایِ آمدن دیر نشده باشد"
می‌‌نوشتم
"روزی بیا که هنوز دوستت داشته باشم،
که هنوز دوستم داشته باشی‌"
می‌‌نوشتم
در نبودنت به تمام ذرات زندگی‌ کافر شده‌ام
جز ایمانِ به بازگشتِ تو

امروز می‌‌نویسم
یقینا آمده است
ولی‌ روزی که من از هراسِ دیوارها
خانه را که نه!
خودم را ترک کرده بودم...
... ادامه
دیدگاه · 1392/09/29 - 21:29 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1384626146221605_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
؟_من_که_اینجوریم {-7-}
...
...
زودتربیا
من زیرباران ایستاده ام
وانتظارتورامیکشم
چتری روی سرم نیست
میخواهم
قدمهایت را
باتعدادقطره های باران
شماره کنم...
توقبل از
پایان باران میرسی
یاباران
قبل ازآمدن تو
به پایان میرسد..؟
مراکه ملالی نیست
حتی اگرصدسال هم
زیرباران
بدون چتربمانم..
نه ازبوی یاس باران خورده
خسته میشوم
نه ازخاکی
که باران غبارازآن
ربوده است..
هروقت
چلچله برایت
نغمه
دلتنگی خواند
وخواستی
دیواررا
ازمیان
دیدارهایمان برداری
بیا..
من
تاآخرین
فصل باران
منتظرت میمانم..
...............
.......
..
.{-35-}
دیدگاه · 1392/09/28 - 20:56 ·
4
صوفياجون
960229_680831162010228_1128080807_n.jpg صوفياجون
اینم یه زایمان بسیار طبیعی
به هیچ چیزیش کاری ندارم فقط موندم مادره چی خورده
بچه اش با عینک دنیا اومده !!!{-7-}{-7-}{-18-}{-105-}
darya
Imam_Mahdi_412511.jpg darya
همه حرف دلم با تو همین است که دوست...

چه کنم؟... حرف دلم را بزنم یا نزنم؟...

گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
دعا کن برایمان...
دیدگاه · 1392/09/27 - 20:08 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
جریان چیست؟ چرا پیدا نمیشود جسد آنانى که ادعا میکردند برایمان می میرند؟!
دیدگاه · 1392/09/25 - 23:55 ·
6
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ