یافتن پست: #اینبار

♥هـــُدا♥
5no6uq3ppxk5e6oj2vb.jpg ♥هـــُدا♥
خدایا !
خسته ام ...
اینبار ،
در فنجانم کمی آرامش بریز
لطفا شیرین
با یک حبه خوشبختی ... !
♥هـــُدا♥
cd6a40ae5780.jpg ♥هـــُدا♥
پسر : ضعیفـﮧ دلموטּ برات تنگ شده بود " اومدیم زیارتت ڪنیم!

دختر:تو باز گفتے ضعیفـﮧ ؟

پسر:خب منزل بگم چطوره ؟

دختر:وااااے از دست تو !!

پسر:باشـﮧ باشـﮧ ویڪتوریا خوبـﮧ ؟

دختر:اه اصلا باهات قهرم!!

پسر:باشـﮧ بابا " تو عزیز منے خوب شد؟ آشتے؟

دختر:آشتے " راستے گفتے دلت چے شده؟؟

پسر:دلم!؟ آها از دیشب تا حالا یڪم پیچ میده!!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
لاااااااااا.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
همیشه از آمدن "نـ" بر سر کلمات می ترسیدم ... !
نـ داشتن تو ...
نـ بودن تو ...
نـ ماندن تو ...
کاش اینبار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبری میداد از نـ رفتن تـو ...
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/28 - 01:37 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
i57cz9j583jdrhcef57.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دلم رقص نمیخواهد ای دنیا...

تمامش کن...

وگرنه سازت را میشکنم اینبار!!!
دیدگاه · 1391/11/16 - 23:17 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دروغ-300x224.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
نترس جانم...

ظرفیت باور من به اندازه ی

دنیاست تو دروغت را بگو...

اینبار هم دوستت دارم هایت را

باور میکنم درست مثل امضای اخر

نامه هایت که می گویی خون

است ولی طعم اب انار می دهند!!!
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/16 - 23:13 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
تکلیفم روشن شد ؛ خاموش میشوم شیرینم !
فرهاد وار اینبار باید به جای کوه ، دل بکنم !
دیدگاه · 1391/11/14 - 16:10 ·
6
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یاد گرفتم
دستانم اینبار که یـــخ کرد
دیگر دستانت را نگیرم
آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند
دیدگاه · 1391/11/11 - 15:07 ·
3
رضا
رضا
همیشه دوست دارم چیزهای جدید یاد بگیرم اینبار هم یک چیز جدید اما این واقعا سخته . قدرت پردازش بالای میخواد /
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
ترکه میره جنگ
میشه فرمانده
داداشش شهید میشه.
با بیسیم بهش میگن لااقل جنازه داداشتو برگردون عقب ، میگه اینا همشون داداشای من هستن ، کدومشونو بیارم ؟
آره !!! اینبار جوک نبود

فارس نزاد پرست نیست (مگه کوروش نزاد پرست بود؟) رشتی بی غیرت نیست(مگر میرزا کوچک خان بی غیرت بود؟) مازندرانی کله ماهی خور نیست(مگر نیما کله ماهی خور بود؟) لر هالو نیست(مگه لطف علی خان هالو بود؟) ترک زبان عر عر نمی کنه(مگه شهریار عر عر می کرد؟) قزوینی همجنس باز نیست(مگر علامه دهخدا همجنس باز بود؟) خراسانی بادیه نشین و بدوی نیست(مگر دکترشریعتی بادیه نشین بود؟)
بلکه اینان ستونهای ایرانند‎. وقتی داریم از داخل ستونها رو خراب میکنیم دیگه نیازی به دشمن خارجی نیست.
... ادامه
♥ یلدا♥
wr.jpg ♥ یلدا♥
باز هم جنتی(اینبار در نقش جکـــــ){-18-}{-7-}
Majid
Majid
ابتــدايـي بــودم يــه روز داشــتم تــو كــلاس آهنــگ دختــــــــــر نــــرو بالا ميـــخوندمــو بچــه هــا ميــرقصــيدن و جواب میدادن : یـــــار بالا اون مـوقــع ايــن آهنــگ تـازه اومـــده بـودو رو بــورس بــود بعـــد يهــو معـلمـــمون اومــد ســر كلاس منـــم زودی ســاكــت شــدم هيــچي ديگــه گيــر داد چـــي ميخـــوندي بخــون منــم كــه از خجــالت داشتـــم آب ميشـــدم هــر جــوري شــده پيــچونــدم اقا گذشــت تا يه روز تو مدرســه جشـــن داشــتيم معلــم مــون بـه زور از تـــو صـــف كشيـــدم بيـــرون گفــت بخـــون هيـــچي ديگـــه اینبار کم نیــوردم شــروع كــردم بــه خــونــدن:دختر نــــــــــــرو بالا یـــار بالا میفتـــــی از او بالا یار بالا تنــــاز چــــه شیــــرینی تناز مو فـــداتوم ... آغا مـــدیرو میگــــی با چنان سرعتي دويد اینـــهو پلنگ زخمــــی ميكـــروفـونــو از مــن گرفتــ بعـــدم شــــوتم کــــرد پاییــن :)
دیدگاه · 1391/10/18 - 02:28 ·
1
Majid
Avatar-31.jpg Majid
www.taranehmah.comدارم از غصه میمیرم خدا کاری بکن اینبار که دستهای ظریفش رو تو دستهام حس کنم یک بار خدا کاری بکن اینبار خدای مهربونه من زبونم بند اومد ای وای کجا رفت هم زبونه من خدا کاری بکن مردم خدا اونم دلش تنگه اگه میگه مهم نیستم با حسش داره میجنگه اگه میگه تو فکرم نیست میخواد بیشتر پیشش باشم درسته اون ولم کرده دلیل اشکه چشماشم خدا کاری بکن اون رفت ازت میخوام که برگرده اینبار قدرش رو میدونم اگر چه اون ولم کرده خدا بگو که برگرده خدا بگو که برگرده خدا کاری بکن زود باش خدا اون دیگه تنها نیست خدا بهش بگو مردم چرا عین خیالش نیست خدای مهربونه من دلت میاد که تنها شم بره عشقم تک وتنها تا کی دلواپسش باشم خدا کاری بکن زود باش خدا صبرم همین قدر بود بگوحرف هاشو بخشیدم بگو گنجایشم کم بود بگو تقصیره من بوده بگو حق داره میدونم بگو به فکر جبرانه بگو قدرش رو میدونم بگو دیگه غرورش مرد میخواد پیشه تو برگرده
... ادامه
MAZYAR
MAZYAR
اگه عزیزی دارید که فقط با یه جمله و حرف شما دلش امیدوار میشه و دلش شاد میشه

این امید و شادی رو ازش دریغ نکن پرستوی عاشق اینبار نیز گذشت و فداکاری خودت

رو ثابت کن.
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/13 - 21:59 ·
6
MONA
بی غیرت.jpg MONA
این روزها غریبگی میکنم..باواژه های زیادی غریبگی میکنم..یا مشکل از چشمان من است.. یا این که نه واژه ها گم شده اند که من از آنها بی خبرم؟
آهای رفیق از غیرت خبر داری؟..خیلی وقت است که نیست..حیا چطور؟..او را هم ندیده ای؟چشمانم ضعیف شده اند..نمی بینند..
پسر خیال من شماره می دهد..دختر خیال من چشمک می زند..
جایی ماند برای غیرت وحیا..؟شاید غیرت را میان موهای سیخش پنهان کرده..شاید حیا بین چاک سینه هایش لانه کرده..
نمیدانم..شاید می ارزدو من بی خبرم..بیخبرم وهنوز با غیرت رفیقم..بیخبرم و به پاکی خواهرم میبالم..
چه منزوی شده اند با غیرت هایمان..چه عقب مانده فرض می شوند با حیاهایمان..
وتو نگرانی که مبادا باد موهایت را بهم بریزد..لابد با ناهید قرار داری..شایدم اینبار فرشته پشت خط باشد..
راستی دخترک خیال من ..امروز بازار متلک هایت چطور بود؟..به لباس چسبان وسرخی لبانت افتخار کردی..؟
بگذریم دیگر نمی خواهم آب در هاون بکوبم..اما پسرک خیال من..اما دخترک خیال من..میان این همه عشق بازی هایتاناگر غیرت را دیدید..اگر حیا را دیدید..
سلام من را هم به آنها برسانید..از قول من به آنها بگویید..
خیــــلی جایشان خالیست
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/12 - 02:24 ·
9
MONA
574128_J3tfR9Gy.jpg MONA
تا حالا قبل از کشتنش به زیباییش و تکنولوژیش دقت کردین؟{-57-}
220px-Bahram_Nouraei.jpg
خوشی واسه من قدریه بیت آزادی بود
یه کمربندزیرشکم یه بازاری بود
که روشن کرد منوکه اینبارزندگی
دستای چرکی منومیخواد
یعنی پول من بهش اعتقاددارم
پس تواین دنیانگوبم اشتباس کارم
مهمترین چیزواسم زنده بودنه
نمیتونم منتظراتفاق باشم
کل دوران مدرسه همش امتحان دادم
ازم خواستن مث بقیه باانضباط باشم
ولی من هیچ وقت مثله همه نبودمو
حال نمیکنم همرنگ اجتماع باشم

بهرام:به چی اعتقادداری
... ادامه
Noosha
327a8bd2cd58b74443f47b7fd7af1527-300.png Noosha
دیــوونگــی یعــنی:
عکسشــو توگوشــیت هی نیگــاه کنی واســه بار هــزارم
انگــار تاحــالا نــدیدیش
بوســش کنی محــکم مث دیــوونه ها
بگی خــو آخــه دلم همــش یه ذره میشــه بــرات
بغــض کنــی و زرتــــی اشکــات بــریزه
شمــارشــو با ذوق بگــیری شــاید اینبارجــوابتو داد
شــاید با مــهربونی بگــه جــــــونم
شــاید شــاید شــاید ای تــــو روحــــت باهــمین شایدگفتــنات خــاطره
بــازم هــمین صــدای مســخــره تو گوشــت بپــیچه:
مشــــترک مورد نــظر پاسخــگو نمیــباشــد
لطــفأ مجــددا بمــیرید
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/26 - 11:14 ·
7
MONA
MONA
باز هم سکوت
اینبار
در جاده بی انتهای زندگی
تسلیم بودن های بی تو بودن می شوم ...
تسلیم جاده زندگی شده ام ....
دیدگاه · 1391/09/6 - 01:16 ·
7
صوفياجون
00200056.jpg صوفياجون
اولین فرصت (جهان)
رو به رومی، مث دیوار
نمی تونم بت بگم خدانگهدار

درد دل کن، بگو اینبار

سهم من از تو چیه جز تن تبدار



چی شد از من، دل بریدی

دیگه روی خوش به من نشون نمیدی

چرا از من ، دس کشیدی

وقتی فایده ای نداره ناامیدی



برگرد پیش من ، اینجا همین ساعت

بی مکث بی وقفه ، در اولین فرصت

{-35-}{-35-}{-35-}{-41-}{-41-}
Majid
DSC_0273.JPG Majid
بیچاره من، که بعد تو آواره میشم باورم نمیشه که رفتی از پیشم رو زمین گشتم ولی اما به سختی اومدم به دیدنت اما تو رفتی

چاره ی درد من،مرگم رسیده اینجا حتی قبله هم صبرم نمیده

اومدم نذارم عشقتو ببازی اما این رسمش نبود مهمون نوازی

می میرم،اگه از تو نشونی نمونه عزیزم می سوزم،تو نیای چشامو من به در میدوزم

می میرم،نگو رفتن من واست فرقی نداره من میرم،اما گریه نکن دیگه فایده نداره

میرم میرم میرم بدون وداع میرم میرم میرم به خاطره ها

میرم میرم میرم خداحافظ

بیچاره ام خسته ام چشم انتظارم توی این پس کوچه ها تنها نذارم

نیستی از تاریکی شبا میترسم بیوفا،دارم توی سرما میلرزم

میترسم از غصه ها دووم نیارم آخه هیچ نشونه ای از تو ندارم

آروم آروم دارم ار غصه میمیرم تو بگو نشونتو از کی بگیرم



می میرم،اگه از تو نشونی نمونه عزیزم می سوزم،تو نیای چشامو من به در میدوزم

می میرم،نگو رفتن من واست فرقی نداره من میرم،اما گریه نکن دیگه فایده نداره

تموم زندگیم اینه،من و بغض و در و دیوار.چی مونده ازتن خستم که میخواد بشینه اینبار.میرم خداحافظ...
... ادامه
دیدگاه · 1391/08/1 - 23:27 ·
5
Mostafa
Mostafa
ما که به هرکی زدیم رفت .... !!! اینبار میزنیم به ، شاید رفت ..
دیدگاه · 1391/06/24 - 00:56 ·
6
Mostafa
Mostafa
در زمان حضرت موسی مرد فقیری بود که خیلی به خدا شکایت میکرد بابت فقرش . حضرت موسی به خدا گفت : خدایا چرا به این مرد رزق نمیدی تا اینقدر شکوه نکنه ! خدا گفت موسی زود قضاوت نکن. به اون مرد بگو امروز از فلان راه بره روزیش اونجاست . حضرت موسی به مرد گفت . مرد راه افتاد. وسطای راهش یه پل بود که همیشه ازش عبور میکرد . گفت بزار اینبار با چشم بسته از این پل رد شم. چشماشو بست و از پل رد شد... غافل از اینکه یک صندوق پر از طلا درست کنار پل بودو اون با چشم بسته ازش گذشت .
نتیجه اینکه : خیلی وقتا خود ما ادما فرصت های سر راهمون رو نمی بینیم و ازش میگذریم و بعد خدا رو سبب ناموفق بودنمون میدونیم.
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/20 - 00:17 ·
3
رضا
رضا
خسته شدم کسی هم جواب نداد مشکل سایت رو رفع کنم .
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ