یافتن پست: #بابابزرگ

پست ها کاربران گروه ها
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
به سلامتیه مامانبزرگا و بابابزرگا
که حتی یک بار به هم نگفتن؛ عسیسم و جوجو و عجقم و خوجملم!
ولی پنجاه سال عاشقانه زندگی کردن{-41-}
دیدگاه · 1392/02/9 - 00:21 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
دیشب بابابزرگ و مامان بزرگمو بردیم فرودگاه بدرقه کنیم که برن مکه ، هواپیما تاخیر داشت !

مامان بزرگم نگران بود ، عموم میاد دلداریش بده میگه :

این چیزا عادیه ، تاخیر داره ، نقص فنی پیدا میکنه ، سقوط میکنه ، نگران نباش !
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/3 - 17:41 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1363954392277409_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-38-}
10 دیدگاه · 1392/01/2 - 16:52 در نظرشماچیه... ·
11
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هیچوقت گودی قاشق رو زیر شیر آب نگیرین این توصیه نسل به نسل و سینه به سینه تو خاندان ما گشته تا رسیده به من البته بابام وقتی اینو بهم میگفت پیرهنش خیس بود فک کنم بابابزرگم اونطور که باید و شاید پیامو نرسونده بود !{-18-}
دیدگاه · 1392/01/1 - 03:16 ·
4
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ﺩﺍﺭﻡ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮔﻢ
ﺩﻧﺪﻭﻥ ﻣﺼﻨﻮﻋﯿﺶ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺗﻮ ﺟﯿﺒﻪ ﭘﯿﺮﻫﻨﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﻧﺪﻭﻧﺎ ﻣﺎ ﺑﺰﻥ:ﻓﮏ ﻭ ﻓﺎﻣﯿﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟…
... ادامه
1 دیدگاه · 1391/12/21 - 00:29 ·
1
رضا
رضا
بابا بزرگم به مامان گفته رضا باید دکتر میشد . بعد هر روز میرفتم ویزیت میکردم قرصهای رنگارنگ میدادم بهش :) هر 2 روز میره پیش یه دکتر جدید .
1 دیدگاه · 1391/12/11 - 00:01 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
بابابزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار می کنه که بذارید
من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید؟
می خوام برم نون و روزنامه اینا بگیرم…
یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش…
رفته نونوایی محل به همه ی اونایی که تو صف بودن
گفته عجب روزگاری شده پنج تا دختر دارم پنج تا پسر
تو این سن و سال، منِ پیرمرد باید بیام تو صف وایسم نون اونارم من بگیرم :|
دیدگاه · 1391/10/17 - 14:36 ·
4
Noosha
7709354-b.jpg Noosha
{-60-}دلم برای مامانم خیلی تنگ شده شما چی؟؟؟دلتون برای کی تنگ شده؟
10 دیدگاه · 1391/10/7 - 01:56 ·
7
Mostafa
Mostafa
تفاوت نسل ها را در ازدواج درک کنید.
دوره بابابزرگامون
پدر:بیا پسر،این زنته.
دوره باباهامون
پدر:پسر این دختره رو میخوای؟
دوره ی ما
پسر:من اینو میخوام بابا.
دوره بچه هامون
پدر:زن نمیگیری پسرم؟
پسر:به تو چه؟
پدر:ببخشید.
پسر:عب نداره حالا من پنج ساله زن دارم،بچه هم دارم.حالا اگه وقت داشتم میذارم ببینیش.
... ادامه
1 دیدگاه · 1391/07/7 - 14:53 ·
5
نگار
نگار
بابابزرگم داشت تو خواب صداهای عجیب و غریب در میاورد !
اقام میگه داره خرناس میکشه؟!
پَ نه پَ داره کانکت میشه ولی چون تو محل ما ADSL نمیدن از dial-up استفاده میکنه{-18-}
دیدگاه · 1391/07/5 - 20:53 ·
5
Mostafa
Mostafa
هیچوقت گودی قاشق رو زیر شیر آب نگیرین

این توصیه نسل به نسل و سینه به سینه تو خاندان ما گشته تا رسیده به من

البته بابام وقتی اینو بهم میگفت پیرهنش خیس بود

فک کنم بابابزرگم اونطور که باید و شاید پیامو نرسونده بود !
... ادامه
دیدگاه · 1391/06/6 - 22:22 ·
3
abbasali
abbasali
رفتم سر قبر بابابزرگم ... یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟ پـَـ نـَـ پـَـ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به خواب که نره
دیدگاه · 1390/06/27 - 21:27 در پـَـ نـَـ پـَـ ·
2
abbasali
abbasali
رفتم سر قبر بابابزرگم ... یارو اومده پیشم نشسته میگه فوت کردن؟ پـَـ نـَـ پـَـ فردا امتحان ریاضی داره خودشو زده به خواب که نره
دیدگاه · 1390/06/27 - 10:55 در پـَـ نـَـ پـَـ ·
1
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ