"صرفاجهت اطلاع"
چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم
رفتم یه کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم
سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم !
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری
تو اون اینترنت بی صاحاب
برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
بابام که داشت اخبار نیگا می کرد
خواهر کوچیکم هم داشت از خوشحالی
بالا پایین می پرید و میگفت آخ جون اگه بمیری
اتاقت مال من می شه …
به نظر شما من بچه سرراهی نیستم
... ادامه
از دست این مامانا به همچی شک دارن البته حقم دارن
1392/11/6 - 00:17نمیشه به چیزی شک نداشت الان خودم یه هفست درگیر شکم
1392/11/6 - 00:18شقایق جونم شکاک نباش هرچی بخوای شک کنی اتفاقایی واست میفته که شکتو تبدیل به یقین میکنه... حواست جمع باشه اما شکاکیت بخرج نده که اذیت میشی...
1392/11/6 - 00:22از جلو نظام:
1392/11/6 - 00:25دیووونه ای دیگه دو تا حرف جدی نمیشه بات زد
1392/11/6 - 00:29اصن قاطیم من
1392/11/6 - 00:31