یافتن پست: #بلند

صوفياجون
yas.jpg صوفياجون


When I look at the world I am thinking about
Most people don’t wanna know the power of togetherness
But I still think that real music can settle this
And good people, not evil teaching the little ones
How to be devilish
Thank God I’m livin, ain’t odd I’m driven
Fake frauds, y’all pitching flaws
With the music we kill hate
Then we design applause,
Everybody could mend the gap
Just take a look at TECH N9NE & YAS
I know it’s possible, saw thru my optical
That we headed for better, when I can rock a show
With YAS, I know it’s God who pushed him
And I know that all of us are different
But mother was a Christian, on a mission
Cause that Christian married a Muslim
……. یاس ….
من ، کنار تو تا ابد ،این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم با یه قلب
هـــی ، پر از حقیقت های تلخ
هـــی ،این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم تا پای مرگ
دنیا مثل ماشینه که هر چرخش داره یه طرف میره
و تنها اتفاق اینه که تو داری میبینی که دنیا داره به درک میره
گوش من شده پر از حرفاتون
صدا من شده بلند تر با تو
ای کاش یه دولت مرد با بمب
که جاشو میدادبه هنرمند با ذوق
آه ، ولی حالا وقتشه منو تو با کلمات جدید
کمک کنیم قبل از اینکه برسه
به تلفات سرطان زمین
کشورها میخوان که پرچم همدیگه رو ببرن پایین
با اینکه، ما ادما فقط از ته دلمون یه هدف داریم
SOLH
اینو میدونم که توهم ،هم نیتی
تو هم مثل من فقط در به در به دنبال امنیتی
کلمه یعنی یکبار دیگه
منو تو و تکرار اینکه
دنیای ما نیاز مند به رفتار ، گفتار، پندار نیکه

من ، کنار تو تا ابد، این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم با یه قلب
هـــی ، پر از حقیقت های تلخ
این مسیر و ادامه میدم
بدون تا آخر دنیا من همراهتم تا پای مرگ
♫♫♫
That’s why most people like my dark side
Cause evil is ruling and that should not be achieved
Take a look at our lives, all of us bein apart lies
Hard cries, from our eyes, so we start ties
Iran to Missouri, we’re calming the fury
ا
Aaron in this surely keeping it real honest and purely
It’s hope, the name of Iran and Missouri
ایمان اسمه این
ایران و میزوری
اینو میدونی ما کاراکترای بیدار قصه ایم
... ادامه
bamdad
is.jpeg bamdad
بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!


بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
{-41-}
sam
sam
مردونگی به این نیست که رو زنت دست بلند کنی …
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

اگه مَردی با پا بکوب تو صورتش :|
دیدگاه · 1392/12/28 - 10:39 ·
6
bamdad
bamdad
متن ترانه آهنگ بوی عیدی:

بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم ،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!
... ادامه
bamdad
bamdad
آدم های بزرگ …

قامتشان بلند تر نیست !


خانه شان بزرگ تر نیست ،


ثروتشان بیشتر نیست




آن ها قلــــبی وســـیع و نگاهــــی مرتفع دارند … !
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/27 - 19:56 ·
8
کاپیتـان رستمی
کاپیتـان رستمی
** هنوز هم هستن دخترایی که ناخون بلند نمیکنن **
** موهاشون رو نمیریزن بیرون ** ساپورت نمیپوشن **
** پروتز نمیکنن **
** با ناز با غریبه و آشنا حرف نمیزن ** به همه نمیگن عجیقم **
**لباس تنگ نمیپوشن ** خواستم بگم این دخترا شاید تو چشم نباشن ولی جاشون رو چش ماست , سلامتی همشون
... ادامه
bamdad
bamdad
گاهی اوقات ،

که دلم برایت تنگ می شود ،

در اتاق را می بندم ،


و صدای موزیک را بلند میکنم ،

و آنقدر به سینه ام مشت می کویم ،

تا دلم به غلط کردم بیفتد و دیگر تنگت نشود. .
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/25 - 23:14 ·
5
حمید
ق.jpg حمید
من شرمنده ام، اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هروقت در کوچه مان نوایت بلند میشود؛ همه از هم می پرسند:


چه کسی مرده است؟!
ParNiyA
aks-s.jpg ParNiyA
بعضی وقتها..دِلم می خواهد
خودمان را بزنیم ، به علی چپِ کوچه ها
و بعد٬یک هو ببینم که
از خیابان اصلی سر در آورده یم
یک ماشین دربست بگیریم
و برویم ته دنیا با هم بنشینیم لبه پرتگاهش
و هی پاهایمان را تکان بدهیم
تخمه بشکنیم و بلند بخندیم . . .
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/24 - 15:32 ·
9
شهرزاد
18105896524380318771.gif شهرزاد
در امتدادِ این دیوارهای بلند
همیشه دریچه‌ای هست
که گاه از پُشتِ پلکِ بسته‌ی آن
می‌توان پاره‌ی دوری از آبیِ‌ آن بالا را دید
گفت‌وگوی غمگینِ‌ رهگذرانِ باران را شنید
عطرِ عجیب سوسن و ستاره را بویید
و بعد با اندکی تحمل
باز به امیدِ روز بزرگِ ترانه و دریا نشست.
می‌گویند این راز را
تنها پرندگانِ قفس‌های کهنه می‌فهمند.

سید علی صالحی
... ادامه
حمید
حمید
پشت هر کوه بلند...سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در ان باغ کسی میخواندکه خدا هست

دگر غصه چراااا؟؟؟
دیدگاه · 1392/12/23 - 23:18 ·
9
صوفياجون
صوفياجون
Noosha
واسه سلامتیه آجیه گلم ندا همتون دعا کنین کمرش همچنان خوب نشده تو .{-17-}{-17-}
{-17-}{-47-}{-47-}{-47-}

{-17-}{-156-}{-156-}{-35-}{-35-}{-35-}{-23-}{-23-}{-41-}{-41-}
bamdad
aroosakhaye-ziba-03.jpg bamdad
بیچاره عروسک دلش میخواست بلند بلند بگرید...

اما خنده را بر لبانش دوخته بودند.
دیدگاه · 1392/12/22 - 23:19 ·
4
amirhosein
amirhosein
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید.

او برروی یک صندلی دسته‌دارنشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد. در کنار او یک بسته بیسکوئیت بود و مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه می‌خواند .وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت. پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.» ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمی‌داشت ، آن مرد هم همین کار را می‌کرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمی‌خواست واکنش نشان دهد. وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بی‌ادب چکار خواهد کرد؟» مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد. این دیگه خیلی پرروئی می‌خواست! او حسابی عصبانی شده بود.

در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.

وقتی داخل هواپیما روی صندلی‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده! خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد … یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.

آن مرد بیسکوئیت‌هایش را با او تقسیم کرده بود، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد…

در صورتی که خودش آن موقع که فکر می‌کرد آن مرد دارد از بیسکوئیت‌هایش می‌خورد خیلی عصبانی شده بود. و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت‌خواهی نبود.

- چهار چیز است که نمی‌توان آن‌ها را بازگرداند…
سنگ … پس از رها کردن!
حرف … پس از گفتن!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/22 - 17:24 ·
2
شهرزاد
شهرزاد
دلم تنگ می شود ، گاهی
برای حرف های معمولی
برای حرف های ساده
برای «چه هوای خوبی» / «دیشب چه خوردی؟»
برای «راستی! ماندانا عروسی کرد / «شادی پسر زائید»
و چقدر خسته ام از «چرا؟»
از «چگونه؟»
خسته ام از سوال های سخت ، پاسخ های پیچیده
از کلمات سنگین
فکرهای عمیق
پیچ های تند
نشانه های با معنا، بی معنا
دلم تنگ می شود ، گاهی
برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو فنجان قهوی داغ
سه روز تعطیلی زمستان
چهار خنده ی بلند
و
پنج انگشت دوست داشتنی


مصطفی مستور
... ادامه
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ