یافتن پست: #بلند

zoolal
zoolal
عشق پرواز بلندي‌ست مرا پر بدهيد

به من انديشة ای از مرز فراتر بدهيد

من به دنبال دل گمشده‌اي مي‌گردم

... يك پريدن به من از بال كبوتر بدهيد

تا درختان جوان، راه مرا سد نكنند

برگ سبزي به من از فصل صنوبر بدهيد

يادتان باشد اگر كار به تقسيم كشيد

باغ جولان مرا بي‌در و پيكر بدهيد

آتش از سينة آن سرو جوان برداريد

شعله‌اش را به درختان تناور بدهيد
تا كه يك نسل به يك اصل خيانت نكند

به گلو فرصت فرياد ابوذر بدهيد

عشق اگر خواست، نصيحت به شما، گوش كنيد

تن برازندة او نيست، به او سر بدهيد

دفتر شعر جنون‌بار مرا پاره كنيد

يا به يك شاعر ديوانة ديگر بدهيد

محمد سلمانی
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/21 - 09:47 ·
2
Noosha
images.jpg Noosha
اگه شغلت پزشکی بود ترجیح میدادی متخصص چی باشی؟!!{-30-}
bamdad
bamdad
زانوی غم بغل گرفته ای که چه ؟
بلند شو
بایست رو به روی آینه
و تکرار کن ;
دوستم ندارد ؟
خوب نداشته باشد !
دلتنگی هایم را نمی فهمد ؟
خوب نفهمد !
بغض هایم را شانه نیست ؟
خودم که هستم !
همه را می بیند الا من ؟
من که خودم را می بینم !
من که هستم

بیخیال

ولی نمیدانم چرانمیتوانم بیخیال خیال هایم شوم

ای من رها کن

او را .....
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/20 - 19:57 ·
8
zoolal
zoolal
وخدایی که در این نزدیکی است:

لای این شب بوها،پای آن کاج بلند

روی آگاهی آب،روی قانون گیاه
دیدگاه · 1393/01/20 - 18:58 ·
2
مائده
مائده
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها

من دچار خفقانم
خفقان...
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم، آی آی با شما هستم این درها را باز کنید
من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی ...
سر کوهی...
دل صحرائی ...
که در آنجا نفسی تازه کنم
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند
"فریدون مشیری"
... ادامه
bamdad
bamdad
دل هر آدمی دری دارد…
باید باز کنی در ِ دلت را رویِ لبخند آدمها…
هر کدام از این درها یک کلید بیشتر ندارند…
کلید ِ دل آدم دست خود ِ آدم نیست…
انگاری کلیدها را دم ِ خلقت پخش کرده اند بین آدمها
هر کسی یکی برداشته برای خودش…
بلند شو برو بگرد… بگرد ببین کلید قلب کیست توی دستهایت؟…
ببین کلید قلبت کجاست?
... ادامه
bamdad
fa488ac21f46f70797cbcdc60512b0d1-425.jpeg bamdad
پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود
در یخچال را باز می کند
عرق شرم ... بر پیشانی پدر می نشیند
پسرک این را می داند
دست می برد بطری آب را بر می دارد

...
... کمی آب در لیوان می ریزد
صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "
پدر این را می داند: پسر کوچک اش چقدر بزرگ شده است
... ادامه
حمید
حمید
بسم الله الرحمن الرحیـــــــــــــم...
فاطمیه تمام شد....
دراین میان بودند کسانی که سوگوار مادر سادات بودند...
همانهایی که رخت عزا به تن کردند و مجلس عزای مادر بپا...
عیدو عید دیدنی را داشتندولی حرمت راهم نگه داشتند....
سیزده به در و سفر و میهمانی هم داشتند اماسوگ مادر فراموششان نشد...
نتیجه ی امورتان بماند در آن لحظاتی که هیچ فریاد رسی نیست...

اما دراین میان بودند کسانی هم که لذات زودگذر دنیایی را به سوگ مادر ترجیح دادند...:-(
ماشین باصدای بلند ضبط و آهنگ سراسیمه می آمد...
سرنشینان جز راننده که گاهی تحت تأثیر جو قرار میگرفت همه دست میزدند و شاد...
خیلی اتفاقات می توانست بی افتد...
بریدن فرمان و ترمز و لاستیک و ماشین های روبه رو و خیلی بلاهای دیگــــــــر...
ولی بود مادری قد خمیده کنار جاده و آیت الکرسی بر لب...
بماند که وقتی سالم رسیدندیکی تمجید از دست فرمان راننده میکرد و یکی......!
زهــــــرا همه را دوست می دارد...
گاهی ماهم اورا دوست بداریم...

ومن الله توفیــــــــق...

"امیـــــــــــــــرحســــــــــــــــــام..."
... ادامه
[لینک]
دیدگاه · 1393/01/17 - 20:49 ·
9
عسل
عسل
هر از گاهی واسه آروم شدن باید بغض کرد ، یه گوشه نشست و بلند بلند سیگار کشید !!!
صوفياجون
happy-birthday-1103.gif صوفياجون
MahnaZ

تولدت مبارک انشاالله که سالهای سال در کنار خانواده محترم و معید کوچولو سالم و موفق و سربلند باشی {-217-}
{-220-}{-220-}
{-241-}{-241-}
{-233-}{-233-}
zoolal
zoolal
دخترهای خوب مثل سیب های روی درخت هستند
بهترین هایشان در بالاترین نقطه درخت قرار دارند
و برای به دست آوردنشان ماشین شاسی بلند می خواد،
کار هر کسی نیست!
... ادامه
رضا
رضا
واسه خانمها : وقتی حرف میزنن شما راحت باشین سریال تماشا کنین با گوش ندادن به حرف چیزی از دستنون نمیره .
bamdad
bamdad
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﻣﻦ ﺳﻔﯿﺪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻡ ... ﺭﻓﻘﺎ ﻣﺸﮑﯽ
ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻭ ﻣﻦ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﺎ ﺗﯿﺮﯾﭙﺸﻮﻥ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﭼﻨﺪﺗﺎﺷﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺷﻮﻧﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﯾﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺻﻮﺕ ﻗﺮﺁﻥ ﯾﻪ ﺑﯿﻨﻮﺍ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺷﮑﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﺎﮐﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺳﻨﮕﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺩﻝ ﮐﻨﺪﻧﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩﻧﺎ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺯﯾﺮ ﺧﺎﮎ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯﯾﮑﻪ ﺭﻓﯿﻘﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺭﻭﺯﯼ ﮎ ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺩﻭ ﺧﺎﻃﺮﯼ ﺍﺯﻡ ﺗﻮ ﺫﻫﻦ ﺍﻃﺮﺍﻓﯿﺎﻡ
ﻧﻤﻮﻧﻪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮎ ﺑﺎ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭﻟﯽ ﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﺏ ﻓﮑﺮﻡ ﻧﯿﻮﻓﺘﺎﺩﻥ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﻭﻥ ﺑﯿﻞ ﻭ ﮐﻠﻨﮕﯽ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺁﺯﺍﺩ
ﻣﯿﮑﻨﻪ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﻡ ﻣﯿﺮﯾﺰﻥ ﺗﺎ
ﺑﻔﻬﻤﻢ ﭼﻘﺪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺭﻭ ﺩﻟﻪ ﺑﻌﻀﯿﺎ ... ﺳﻼﻣﺘﯽ
ﺍﯾﻦ ﺑﻐﺾ ﻟﻌﻨﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻪ ﻣﺮﺩ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ...
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺭﻭﺯ ﺁﺧﺮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ...

{-60-}
عسل
عسل
این هواپیمای بوئینگ مالزی که گم شده ، اگه مادرم بشنوه میگه بلند شو ببینم زیر تو نیست ؟!
دیدگاه · 1393/01/11 - 15:40 ·
5
sam
sam
شعر های جدیدی كه پشت سر عروس خونده میشه:

ساپورت دخترونه*******عروس چه مهربونه....

ساپورت رنگی رنگی******عروس چقد زرنگی....

عروس كلیپس طلایی*****عروس خانم تو ماهی....

نون و پنیر ارزونیتون*****كلیپس نمیدیم بهتون....

شام عروس آوردیم *****ساپورتتون رو بردیم....

كلیپس خوش آب و رنگه ******عروس قدش بلنده....

اسفند دونه دونه***** ساپورت عروسمونه...
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/10 - 19:33 ·
4
soheil
soheil
مانده ام در خلوت تاریک دیواری بلند
بردلم پر می زند یاد سپیداری بلند

می شود یک بار دیگر بشنوی حرف مرا ؟

بنگری آیینه حیران افکاری بلند ؟

روزها پیوسته تکرار سکوت کوچه ام

شب اسیر لحظه های خواب و بیداری بلند

بیکران تا ساحل سبز نگاهت میدوم

تا بخوانم قصه های تلخ تکراری بلند

نبض درد آلود چشمانم گواهی خسته اند

بر نبود لحظه های خوب دیداری بلند

خاطراتم حرمت خورشید در خاکسترند

مانده در د امان سرد باغ اسراری بلند

باز هم گم می شوم در ماجرای سایه ها

تا ببینم سایه ی سبز سپیداری بلند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/8 - 14:10 ·
6
bamdad
bamdad
تو اتوبوس نشسته بودم پیرزنه ازم پرسید: مادر کجا درس میخونی؟

گفتم:اصفهان

گفت: تهران؟

گفتم: نه اصفهان

گفت: آها کجای تهران میخونی؟

گفتم:اصفهان میخونم

گفت: گفتی کجای تهران ؟

دیدم زشته صدامو بلندکنم گفتم: آره تهران میخونم

گفت: پس چرا هی میگی اصفهان!؟
{-8-}
soheil
soheil
حيدربابا ،‌ سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون !
دؤرت بير يانون بولاغ اوْلسون باغ اوْلسون !
بيزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون !
دوْنيا قضوْ-قدر ، اؤلوْم-ايتيمدى
دوْنيا بوْيى اوْغولسوزدى ، يئتيمدى



(٥)
حيدربابا ،‌ هميشه سر تو بلند باد
از باغ و چشمه دامن تو فرّه مند باد
از بعدِ ما وجود تو دور از گزند باد
دنيا همه قضا و قدر ، مرگ ومير شد
اين زال کى ز کُشتنِ فرزند سير شد ؟
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/5 - 19:54 ·
3
bamdad
bamdad
قرص هایم که تمام شد، سردرد هایم به من خندیدند...

بلند بلند...
دیدگاه · 1393/01/3 - 22:15 ·
10
soheil
soheil
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
اسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت ابی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می ارد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
واز او می پرسی
خانه ی دوست کجاست
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 21:37 ·
4
soheil
soheil
یه بار اومدم کارمو بندازم فردا ،
بلند انداختم افتاد پس فردا
دیدگاه · 1393/01/3 - 21:05 ·
2
صفحات: 12 13 14 15 16

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ