یافتن پست: #بهار

ıllı YAŁĐA ıllı
13944904263588.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
13944904318139.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
13944904324217.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
متین (میراثدار مجنون)
11.jpg متین (میراثدار مجنون)
با تو غزل ستاره ها نورانی ست

دل در قفس نگاه تو زندانی ست

نگذر زبهار کوچه باغ احساس

چون بی تو تمام لحظه ها بارانی ست
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
یک سال دیگه از سفر پرپیچ و خمِ زندگی طی شد...مثل حس تشویش لحظه‌ی تحویل سال، مثل حس شادی و غم گره‌خورده بهم... یه همچین حسی دارم توو این لحظه...

واسه نو شدن یه بهار ِ دیگه از زندگی از ته دل حوّل حالنا الی احسن الحال زمزمه می‌کنم...

خدایا دلگرمم به همراه بودنت و بودن ِ اونهایی که دلیل ادامه‌ی این سفرند برام
... ادامه
bamdad
bamdad
دیگر بهار هم سرحالم نمیکند

چیزى شبیه معجزه زلالم نمیکند

آه اى خدا مرا به کبوتر شدن چکار؟

وقتى که سنگ هم رحم به بالم نمیکند......
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/26 - 19:48 ·
1
حمید
حمید
تو مسير رسيدن بهار شاخه هاي خشكيده دلتو تو آتيش امروز بسوزون تا گرم شه دل مهربونت!
4شنبه سوري مبارك!
دیدگاه · 1392/12/26 - 14:18 ·
7
رضا
رضا
چرا خوابم میاد آخه ؟
رضا
رضا
سلام شب همگی بخیر امیدوارم خوب و خوش باشین
...
jomle-3.jpg ...
خدایاشکرت...##
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
تو می رفتی زیر بارش تند باران و من خود در حال بارشی دیگر بودم
بارش اشک هایی که از هوای ابری چشمانم جاری بود
چرا هیچ گاه روزگار نخواست با دل بی گناه ما راه بیاید؟!
چرا هیچ گاه هیچ کس نخواست حال مارا درک کند؟!
*** *** *** *** ***
حالا به غیر از بوی عطر، گل رز سرخ و هوای بهاری
باران هم که می بارد تمام خاطراتت را در ذهن کوچک
و درگیر من زنده می شود تا شروع کند به آب کردن روح و روانم
... ادامه
Mostafa
Mostafa
اي که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌
عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست
‌عشق یعنی مهر بی‌چون و چرا
عشق یعنی کوشش بی‌ادعا
عشق یعنی عاشق بی‌زحمتی
عشق یعنی بوسه بی‌شهوتی
عشق یعنی دشت گل کاری شده
در کویری چشمه‌ای جاری شده
یک شقایق در میان دشت خار
باور امکان با یک گل بهار
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی

عشق یعنی این که انگوری کنی
عشق یعنی این که زنبوری کنی
عشق یعنی مهربانی در عمل
خلق کیفیت به کندوی عسل
عشق یعنی گل به جای خار باش
پل به جای این همه دیوار باش
عشق یعنی یک نگاه آشنا
دیدن افتادگان زیر پا
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده
عشق یعنی ، ماهی راهی شده
عشق یعنی مرغ‌های خوش نفس
بردن آنها به بیرون از قفس
عشق یعنی جنگل دور از تبر
دوری سرسبزی از خوف و خطر
عشق یعنی از بدی ها اجتناب
بردن پروانه از لای کتاب
در میان این همه غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
ای توانا ، ناتوان عشق باش
پهلوانا ، پهلوان عشق باش
عشق یعنی تشنه‌ای خود نیز اگر
واگذاری آب را بر تشنه تر
عشق یعنی ساقی کوثر شدن
بی پر و بی پیکر و بی سر شدن
نیمه شب سرمست از جام سروش
در به در انبان خرما روی دوش
عشق یعنی مشکلی آسان کنی
دردی از درمانده‌ای درمان کنی
عشق یعنی خویشتن را نان کنی
مهربانی را چنین ارزان کنی
عشق یعنی نان ده و از دین مپرس
در مقام بخشش از آیین مپرس
هرکسی او را خدایش جان دهد
آدمی باید که او را نان دهد
عشق یعنی عارف بی خرقه ای
عشق یعنی بنده ی بی فرقه ای
عشق یعنی آنچنان در نیستی
تا که معشوقت نداند کیستی
عشق یعنی جسم روحانی شده
قلب خورشیدی نورانی شده
عشق یعنی ذهن زیباآفرین
آسمانی کردن روی زمین
هر که با عشق آشنا شد مست شد
وارد یک راه بی بن بست شد
هرکجا عشق آید و ساکن شود
هرچه ناممکن بود ممکن شود
درجهان هر کارخوب و ماندنی است
رد پای عشق در او دیدنی است
سالک آری عشق رمزی در دل است
شرح و وصف عشق کاری مشکل است
عشق یعنی شور هستی در کلام
عشق یعنی شعر، مستی؛ والسلام
مجتبي كاشاني (سالك)
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/25 - 16:04 ·
9
صوفياجون
240x240.jpg صوفياجون
{-35-}{-35-}{-35-}
علی‌اصغر بهاری از استادان موسیقی ایرانی و نوازنده برجسته ساز کمانچه می‌باشد.وی در دههٔ شصت،با «فرامرز پایور»،«جلیل شهناز»،«محمد اسماعیلی» و «محمد موسوی»،در «گروه اساتید»،همکاری داشت. علی اصغر بهاری،به سال ۱۲۸۴ در ناحیه بازار عباس آباد تهران متولدشد.وی در خردسالی به ساز کمانچه دل بست و نزد پدربزرگ خود،«میرزا علی خان بهاری»،به فراگیری کمانچه پرداخت و سپس در مکتب سه دایی خود که در یک قرن پیش جزو هنرمندان نامی ایران به حساب می‌آمدند دست به تکمیل تجربیات خود درکمانچه نوازی زد.وی در سال ۱۳۷۴ دیده از جهان فروبست.
صوفياجون
صوفياجون
[لینک]
bamdad
bamdad
با چشم هایت حرف دارم
می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم
از بهاری که دیر یا زود می رسد،
از بغض های نبودنت،
از دلنوشته هایم
که همیشه بی جواب ماند
باور نمی کنی؟!
تمام این سالهایم
با حضورت آفتابی بود
اما این روزها
دلتنگی ات
آسمانم را سخت تیره کرده،
راستی...
با دستی که روی شانه ات جا گذاشته ام
چه می کنی؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/23 - 20:17 ·
6
bamdad
bamdad
در هوای سرد سکوت تو


میانِ خار هایِ گلِ یخ خانه کردم


و قلب من


تا بهار برگشتنت


یک دلِ سیر میمیرد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/23 - 17:07 ·
4
صفحات: 10 11 12 13 14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ