Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210 شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها
نه اینو اصلا قبول ندارم آبجی وفا داری ب خوشگلو زشت بودن نیست ب آدم بودنه وگرنه دهن هر بیناموسی بوی لاش دوست دارمو عاشقتمو میده
مرد بودنو وفاداری ب این چیزا نیست
چن سال پیش با پسرخالم تو روضه با خودمون گلاب و بتادین برده بودیم وختی که گفتن چراغارو خاموش کنید ما هم تو یه کاسه بزرگ آب و بتادین و گلاب و قاطی کردیم و بردیم جلو ملت، اونا هم دست میکردن توش و میمالیدن به صورتشون چون فکر میکردن گلابه D: وختی چراغا روشن شد همه داشتن قالیارو از خنده چنگ میزدن D: هیچی دیگه قسمت بدش برا من این بود که فهمیدن کار من و پسرخالمه و یه کتکی خوردیم که تو تاریخ نوشتن
ولی من عادت کردم
دو روز اول واسم خیلی سخت بود
بیشتر تشنم میشه تا گرسنه
آخه من سحری نمیخورم
واسه همین در طول روز گرسنه نمیشم
میدونی که هرچی فاصله ی غذا خوردنت بیشتر باشه دیرتر گرسنه میشی
یعنی اگه الان غذا بخوری 3-4 ساعت بعد گرسنه میشی
و من چون سحری نمیخورم این زمان میخوره به موقعی که خواب هستم و بعدش دیگه بدنم عادت میکنه به گرسنگی یعنی از نظر علمی بدن از ربیهای اضافه استفاده میکنه
البته در مورد من اینجوریه ولی بقیه رو نمیدنم
مثلأ اگه من صبحونه بخورم قبل از ناهار گرسنه میشم ولی اگه صبحونه نخورم تا وقت ناهار گرسنه نمیشم واسه همینه که من معمولأ صبحونه نمیخورم و جاش فقط یه چایی تلخ میخورم
گاه و بی گاه
به سراغم میآمدی
شاید خواب میدیدم
و آمدن تو
یعنی آواز بارانها حالا میفهم
تو چیزی نبودی
جز یک ترانه دلتنگ
و من
بیهوده چشم به راهت میماندم...