یافتن پست: #تحصیل

♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
دانشجوی عزیز .. دوست تحصیل کرده ی من
شمایی که فردا قراره دکتر ، مهندس این جامعه باشی
واقــــــــــــعا نمــــــــیدونی سر کلاس باید موبایلتـــــــو خامـــــــوش کــــــــنی
مگه نمی بینـــی خـــوابــیــــــــم ؟...............{-15-}
♥ یلدا♥
sad-man.jpg ♥ یلدا♥
توی کلاس درس تمام حواسم به دختری بود که کنار دستم نشسته بود .

او من را داداشی صدا میزد. من نمیخواستم داداشش باشم .

میخواستم عشقش مال من باشه ولی اون توجه نمیکرد.

یک روز که با دوستاش دعواش شده بود اومد پیش من

و گفت: داداشی و زد زیر گریه...

من نمیخواستم داداشش باشم ... میخواستم عشقش مال من باشه

ولی اون توجه نمیکرد...

جشن پایان تحصیلی اش بود من رو دعوت کرد .

او خوشحال بود و من از خوش حالی او خوش حال بودم.

توی کلیسا روبروی من دختری نشسته بود که زمانی عشقش مال من بود.

خودم دیدم که گفت:بله . بعد اومد کنارم و طوری اشک تو چشماش حلقه زده بود گفت:

داداشی...

من نمیخواستم داداشش باشم .میخواستم عشقش مال من باشه

ولی اون توجه نمیکرد...........................................................

الان روبروی من قبر کسی است که زمانی عشقش مال من بود...

داشتم گریه میکردم که یکی از دوستاش دفتری به من داد

داخل دفتر نوشته شده بود:

(( من نمیخواستم تو من باشی ... میخواستم عشقت مال من باشه {-31-}
ولی تو توجه نمیکردی....))
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
خانم حمیدی ، برای دیدنِ پسرش به محلِ تحصیل اون یعنی لندن رفت !
اونجا بود که متوجه شد یه دخترِ انگلیسی با پسرش هم اتاقیه !
مثلِ همه ی مامانای مسئولِ ایرانی کلی مشکوک شد ،
اما مسعود گفت : من میدونم چه فکری میکنی مامان !
ولی ویکی فقط هم اتاقیه منه !
یه هفته بعد از برگشتن مامانِ مسعود ، ویکی به مسعود گفت :
از وقتی مامانت رفته قندونِ نقره ی من گم شده !
یعنی مامانت اونو برداشته ؟
مسعود گفت : غیرممکنه ولی بهش ایمیل میزنم !
تو ایمیل خودش نوشت :
مامان عزیزم ! من نمیگم شما قندونو از خونه ی من برداشتی ،
و درضمن نمیگم که برنداشتی ! اما واقعیت اینه که از
وقتی شما رفتی تهران قندون گم شده !
با عشق ... مسعود !
روز بعد ایمیل مادرِ مسعود :
پسر عزیزم! من نمیگم تو با ویکی رابطه داری،
و در ضمن نمیگم که رابطه نداری !
اما واقعیت اینه که اگه اون حداقل یه شب تو تختخوابِ خودش میخوابید ، حتما تا حالا قندونو پیدا کرده بود !
با عشق ... مامان !
... ادامه
Mostafa
262328_971.jpg Mostafa
به گفته وی، طراحی خودرو «پیتون» ۱۰۰درصد از ایده اولیه تا ساخت نمونه پروتوتایپ در داخل و از سوی بخش خصوصی انجام شده و برخی از اعضای تحریریه این هفته نامه به صورت مستقیم در آن شرکت داشته اند.

مقصودی با اشاره به اینکه اعضای تیم این پروژه از مقام آوران در مسابقات جهانی طراحی خودرو و همچنین از فارغ التحصیلان رشته های مکانیک و طراحی هستند، اظهار داشت: این خودرو یک اتومبیل سدان در کلاس سی(C) است که در طراحی آن راحتی خانواده ها ملاک عمل قرار گرفته و قابلیت نصب موتورهای ۱۶۰۰ و ۱۸۰۰ سی.سی بر روی آن وجود دارد.
... ادامه
شهرزاد
شهرزاد
عاشق خجالتی
وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد . به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد . آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
...
... ادامه
iman
iman
ازدواج تو ایران

تموم جانوران وقت جفت گیریشون که میشه میرن جفت میگیرن !

و اما ایرانیا وقتی طبق احتیاجات طبیعی نیاز به جُفت پیدا می کنن :

۲۰ سالگی : آخه تو از زندگی چی میفهمی جوجه ؟!

۲۱ سالگی : دَرسِت رو بخون ، زر اضافه نزن

۲۲ سالگی : بدو برو سربازی تا سر حال بیای

۲۳ سالگی ( حین خدمت ) : به علت وجود کافور در غذا ، عملاً نیاز به جفت میپَره !

۲۴ سالگی : تحصیلات داری آخه ؟ به چه رویی میخوای بری زن بستونی ؟

۲۵ سالگی ( داخل دانشگاه ) : با شمام ، خانوم و آقا ، تشریف بیارین حراست

۲۶ سالگی : هنوز در حال ادامه تحصیلات

۲۷ سالگی : کماکان ادامه ی تحصیل … ( چند باری بازداشت توسط نیروی محترم گشت ارشاد )

۲۸ سالگی ( پایان تحصیلات ) : شغلت کو ؟ کارت کو ؟ پس اندازت کو ؟

۲۹ سالگی : دلار رفته بالا ، سکه رفته بالا ، زن گرفتن دیگه به صرفه نیس . هم خودم بدبخت میشم ، هم زنم

۳۰ سالگی : کی حال ازدواج داره دیگه ؟ … بیخیال !

۳۱ سالگی …
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/18 - 00:14 ·
7
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
.
موبایلم از صبح تا شب یه دونه زنگ هم نمی خوره ، حتی یه پیامک و حتی هرز نامه پیامکی …
بعد همین که میرم دستشویی و برمیگردم :
۴ تا از کمپانی های بزرگ برای استخدامم زنگ زده بودن … :|
از امور دانشجویی هاروارد برای بورسیه تحصیلی من … :|
سازمان سنجش برای نتیجه کنکور ۸ سال پیش … :|
معلم ابتداییم واسه دادن جاییزه ای که مامانم واسم خریده بود … :|
مشترک گرامی اگر در دستشویی نبودید برنده جایزه بانک ملت می شدید ! :|
رضا
رضا
دختر رو به پسر : من اصلا قصد ادامه تحصیل ندارم . تعبیر یعنی زود بیا خواستگاری داره از وقتش میگذره {-7-}
iman
iman
دختر چیست؟
موجودیست بسیار زیبا و هرکدام آنها چندین خاستگار و عاشق تحصیل کرده و خوشکل و پولدار و باکلاس دست و پا شکسته دارند اما به دلیل نامعلومی همچنان مجرد است
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/16 - 03:25 ·
4
رضا
رضا
یک جایی دور از آدمها .
صوفياجون
216607_983.jpg صوفياجون
یاد_فریدون_پوررضا
فریدون پوررضا خواننده و پژوهشگر موسیقی منطقه شمال ، ۳ مهر ۱۳۱۱ در لشت نشا گیلان متولد شد .تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ناصر خسرو به پایان رساند و سپس در مغازه پدر به آرایشگری پرداخت.او از استادان آوازی چون یونس دردشتی، سعادتمند قمی و غلامحسین بنان آواز ایرانی را آموخت و در سال ۱۳۳۳ کار تعزیه را به همراه علی به کیش آغاز کرد. او در همان سال نمایشنامه‌ای برای تئاتر و اجرای آن در سالن سینمای لشت نشاء نگاشت.شش سال بعد در آزمون خوانندگی رادیو گیلان رتبه اول را کسب کرد و به طور رسمی به عنوان خواننده شروع به کار نمود.از اردیبهشت ۱۳۵۰ همکاری با تلویزیون را آغاز کرد. و در همان سال به عنوان پژوهشگر آواهای بومی و با همراهی مشاهیر فرهنگی و هنری ایران سیمین دانشور، محیط طباطبائی، منوچهر آتشی، محمود عنایت، ایرج افشار و دیگر استادان برجسته دانشگاه تهران به لندن سفر کرد.وی در سال ۱۳۶۷ همکاری اش را با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به عنوان کارشناس موسیقی آغاز و در همان سال کنسرتی رادر رشت برگزار نمود.
... ادامه
صوفياجون
164nl5ajdy4kh4w1zb7n.jpg صوفياجون

پروفسور مجید سمیعی در یک خانواده گیلانی در سال 1316هـ.ش در رشت متولد شد.ی پس از اتمام دوران متوسطه در کشور در سال 1335برای ادامه تحصیل به آلمان رفت. در رشته بیولوژی وپزشکی در دانشگاه ماینتس مشغول وپس ازآن دوره، دوره ی تخصصی جراحی مغز و اعصاب را زیر نظر پروفسور کورت شورمن شروع و در سال 1349 در سن 33سالگی به اخذ درجه ی تخصص در این رشته نایل آمد اودر سال 1351به درجه پروفسوری جراحی مغز واعصاب نایل شد. واز آن جا که جراحی مغز به دلیل فوق العاده پیچیده بودن آن وارتباط با اعصاب حسی و حرکتی در سایر اندام ها به خصوص صورت تاثیرداشت و انجام عمل جراحی نیز با عوارضی همراه بوده همین عامل موجب شد تا او برای رفع این نقیصه و کاهش آلام ورنج همنوعانش دست به مطالعات گسترده ای در خصوص ساختار پیچیده مغز بزند تا بلکه روشی بیابد تا هم عوارض عمل جراحی پس از مغز کاهش یابد و هم این که انسان ها به زندگی توام با سلامت باز گردند.د ر پی سلسله مطالعات و تحقیقات علمی ، نخستین جراحی میکروسکوپی مغز را در سال 1356در دنیا ابداع و به سرانجام رساند.
... ادامه
iman
iman
ازدواج تو ایران

تموم جانوران وقت جفت گیریشون که میشه میرن جفت میگیرن !

و اما ایرانیا وقتی طبق احتیاجات طبیعی نیاز به جُفت پیدا می کنن :

۲۰ سالگی : آخه تو از زندگی چی میفهمی جوجه ؟!

۲۱ سالگی : دَرسِت رو بخون ، زر اضافه نزن

۲۲ سالگی : بدو برو سربازی تا سر حال بیای

۲۳ سالگی ( حین خدمت ) : به علت وجود کافور در غذا ، عملاً نیاز به جفت میپَره !

۲۴ سالگی : تحصیلات داری آخه ؟ به چه رویی میخوای بری زن بستونی ؟

۲۵ سالگی ( داخل دانشگاه ) : با شمام ، خانوم و آقا ، تشریف بیارین حراست

۲۶ سالگی : هنوز در حال ادامه تحصیلات

۲۷ سالگی : کماکان ادامه ی تحصیل … ( چند باری بازداشت توسط نیروی محترم گشت ارشاد )

۲۸ سالگی ( پایان تحصیلات ) : شغلت کو ؟ کارت کو ؟ پس اندازت کو ؟

۲۹ سالگی : دلار رفته بالا ، سکه رفته بالا ، زن گرفتن دیگه به صرفه نیس . هم خودم بدبخت میشم ، هم زنم

۳۰ سالگی : کی حال ازدواج داره دیگه ؟ … بیخیال !

۳۱ سالگی …
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/6 - 00:05 ·
5
iman
iman
نامه ی یک دختر به همسر اینده اش...!!!!!!!!
عزیزم.....

میتوانی خوشحال باشی.چون من یک دختر کم توقعی هستم.

اگر میگویم باید تحصیل کرده باشی.فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی ک بیشتر از من میفهمی!

اگر میگویم بایدخوش قیافه باشی فقط ب خاطر این است که همه با دیدن مابگویند"داماد سر است"و تواعتماد بنفست هی بالا میرود!

اگر میگویم باید ماشین مدل بالا داشته باشیم فقط بخاطر این است ک هرسال ب مسافرت دور ایران برویم !

اگر عروسی ان چنانی میخواهم فقط بخاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا
بتوانی ب من نشان بدهی چقدر مرا دوسداری وچقدر منتظر شب عروسیمان بودی!

اگر ازتو توقع دیگری ندارم ب خاطر این است ک ب تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!!!!!!!!

و بالاخرره.....

اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی اورم فقط بخاطر این است که بمن ثابت شود تو
مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری وعشقمان فارغ از رنگ وریای مادیات است!
... ادامه
iman
iman
اونایی که میرن پیتزافروشی و فست فود ,
.
.
تو اون شلوغی میشینن فقط سالاد سفارش میدن؛
مثِ اونایی ان که میرن تایلند , واسه ادامه تحصیل.....
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/4 - 00:25 ·
3
0_650964001331750976_www_irannaz_com.jpg
هدف دختر پسراازادامه تحصیل......
saeid
saeid
طی یک نظرسنجی از یک دانشجوی ورودی جدید و یک دانشجوی ترم آخری خواسته شد که با دیدن هر کدام از کلمات زیر ذهنیت و تصور خود را در مورد آن کلمه در یک جمله کوتاه بنویسند.

جمله اول مربوط به دانشجوی ورودی جدید و جمله دوم مربوط به دانشجوی ترم آخری…
رییس دانشگاه

1)مردی فرهیخته و خوشتیپ

2)به دلیل اینکه در طی این چهار پنج سال یک بار هم ایشونو نتونستم ببینم، هیچ ذهنیتی ندارم
خوابگاه

1)محل استراحت و سرشار از شادی و نشاط

2)مکانی برای همزیستی مسالمت آمیز با سوسک و موش
شب امتحان

1)شبی برای دوره کردن درسی که در طول ترم خوانده شده است

2)شبی که تا صبح باید مثل خر درس خوند
جزوه خوش خط دخترها

1)بمیرم از هیچ دختری جزوه نمیگیرم، من عادت دارم فقط جزوه خودمو بخونم

2)طلای کاغذی
تقلب

1)یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان

2)تنها روش اصولی و مبتنی بر عقل برای نتیجه گرفتن در امتحان
مشروط شدن

1)عمراٌ، من تو دبیرستان معدل کمتر از ۱۸ نداشتم

2)نمک تحصیل در دانشگاه
وام دانشجویی

1)کمک هزینه برای دانشجو

2)مثل مهریه میمونه کی داده کی گرفته
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/1 - 11:21 ·
8
Noosha
9a4de9f89fd517542ef249016a72c7bb-300.jpg Noosha
به گفته نسترا داموس پیشگوی بزرگ: جهان در 21 دسامبر 2012 (یعنی 1 دی) نابود میشه نظز شما چیه ایا قبول دارید یا نه.......؟؟؟؟!!!!{-9-}
parshana
parshana
دوران دبیرستان توی یکی از کلاسای کنکورمون یه استاد داشتیم به اسم

مصطفی سلامی

استادم دوست صمیمی حسین پناهی بود.یک رو پای تخته یک دل نوشته پای تخته نوشته شد

و زیر اون اسم حسین پناهی حک شد

ایتاد وقتی اومد تو کلاس به تخته نگاهی کرد و بعدش دقیقا اینو گفت

این مال حسین نیست.ما همه تعجب کرده گفتیم چی استاد

و همین شد یه تلنگر برای شرح زندگی نامه ی این آدم عجیب از زبون استادمون

از زبون استاد

حسین مرد صبوری بود.ما با هم از جندی شاپور به تهران اومدیم برای ادامه تحصیل

هر دو ععلاقه مند به ادبیات بودیم اما نمیدونم چرا حسین رفت سراغ طلبگی؟

چند سال از درس و بحثمون میگذشت که حسین بهم گفت که باید بره به یک روستای دور(اسمش یادم نیست)و یک مدتی اونجا زندگی کنه تا یک طلبه ی کامل بشه.

حسین میگفت اونجا یه ده بوده توی یک منطقه ی سرد سیر.

مردم اونجا تمام سال کار میکردن تا بتونن توی زمستون راحت باشن(سرمای اونجا استخوان سوز بوده)

خلاصه اوایل پاییز بوده و هوا هم سرد.

یک روز یک پیر زن فرتوت که تمام زندگیشیک ظرف و یک اجاق بوده

میره پیش حسین و بهش میگه م
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/19 - 19:28 ·
8
Noosha
8f9665a79aa0b3e40d80ce4a3219ce52-300.jpg Noosha
♥♥ این بچه ها در کشوری زندگی می کنند که صاحب دومین ذخایر نفت

جهان است !!♥♥
صوفياجون
صوفياجون
شباهت دانشجویان با عناوین فیلم ها
دانشجوی تازه وارد : هالوی خوش شانس
دانشجویان ساکن خوابگاه : جنگجویان
کوهستان
دانشجویان پرسر و صدا : گروه لیانشانپو
دانشجوی پزشکی : به خاطر یک مشت دلار
خانواده دانشجویان : بینوایان
دانشجوی مدل رپی : الو، الو، من جوجوام
انتخاب درس افتاده : زخم کهنه
مراقبین امتحان : سایه عقاب

تقلب : عملیات سری
روز دریافت کارنامه : روز واقعه
اعتراض دانشجو : بایکوت
اعتراض برای کیفیت غذا : می خواهم زنده بمانم
دانشجوی اخراجی : مردی که به زانو در آمد

آینده تحصیل کرده : دست فروش
رئیس دانشگاه : مرد نامرئی
استاد راهنما : گمشده

دانشجویی که تغییر رشته داده : بازنده

سرویس دانشگاه : اتوبوسی بسوی مرگ
کتابخانه دانشگاه : خانه عنکبوتان
ژتون فروشی : آژانس شیشه ای
علت نیافتن بعضی از دانشجویان : رابطه پنهان
التماس برای نمره : اشک کوسه

سوار شدن به اتوبوس : یورش

ترم آخر : بوی خوش زندگی

تصویه حساب : خط پایان

عمر دانشجو : بر باد رفته

مسئول خوابگاه : کاراگاه گجت

ادامه تحصیل تا دکترا : دیدار در استانبول{-7-}{-7-}{-7-}
دیدگاه · 1391/09/17 - 00:05 ·
6
صوفياجون
صوفياجون
(نامه یه دختر به همسر آینده اش)
می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.

اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی!
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!

اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!

اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!

اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!

و بالاخره..
... ادامه
نگار
نگار
توی اول دبیرستان دوست احمقم ترک تحصیل کرد
ولی ما به سلامتی دانشجو شدیم…
خدارو شکر الان ایشان ماشین هیوندا جنسیس داره
بنده هم یک دستگاه ماشین حساب دارم
... ادامه
دیدگاه · 1391/09/14 - 02:06 ·
6
نگار
نگار
شما هارو به تهدیگ ماکارونی قسمتون می دم وقتی دارین با تلفن یا موبایل صحبت می کنین با خودکار روی هر چیزی که دم دستتون بود چرت و پرت ننویسین یا نقاشی نکشین…
آخه من الان این مدرک پایان تحصیلاتم که بابام در حال موبایل صحبت کردن روش عکس اولاغ کشیده ،کجا ببرم نشون بدم …:|{-7-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ