Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #جدا

Mostafa
Mostafa
جداً چرا وقتی عدد ۲۴۱۵۴۳۹۰۳ رو توی image.google.com میکنیم

عکس کسایی رو میاره که سرشون تو یخچاله !؟ :D

حتما امتحان کنین!!! تو گوگل فسمت image ببینین خودتون امتحان کنین
من خودم تو bing هم امتحان کردم جالب بود ولی برام سوال پیش اومده
دیدگاه · 1392/02/27 - 20:24 ·
4
شهريار
شهريار
نگار
دیوانه ام می كند ...
فكر اینكه .. زنده زنده .. نیمی از من را .. از من جدا كنند ...
لطفـــا تـــا زنـــده ام بمـــان .{-35-} {-275-}
Reza Babaei
f3f2.jpg Reza Babaei
نظر بدید
عسل
عسل
الو سلام منزل خداست ؟این منم مزاحمی آشناست هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است ولی هنوز پشت خط منتظر یک صداست شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که می رسد حساب بنده ها جداست؟؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/27 - 04:07 ·
7
Mostafa
Mostafa
بعد یه مدت وقتی باهمیم بدیهای هم رو میبینیم و ساده جدا میشیم ولی از اون به بعد خوبی های هم رو به یاد میاریم و سخت میشکنیم
دیدگاه · 1392/02/26 - 16:29 ·
8
نگار
نگار
آرزو دارم :
خورشید رهایت نکند
غم صدایت نکند
ظلمت شام سیاهت نکند
و تو را از دل آنکس که تنش در تن توست
حضرت دوست، جدایت نکند ...
دیدگاه · 1392/02/26 - 13:23 ·
4
Mostafa
Mostafa
ارشدی
شاعر : نیلوفر حسینی خواه
آهنگ ساز : حمید احدی
تنظیم : حمید احدی
... ادامه
Mostafa
Mostafa
زعاشقى پرسيدند جدايى سختر است يا دورى انگشت بر لب گذاشت و گفت انتظار
دیدگاه · 1392/02/25 - 12:01 ·
4
نگار
نگار
شهريار
اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم {-134-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره
خودش گیر گرفتار
همون بهتر که ساکت باشه این دل
جدا از این ضوابط باشه این دل
از این بد تر نشه رسوایی ما
که تنها تر نشه تنهایی ما

که کاره ما گذشته از شکایت
هنوز هم بایبندیم در رفاقت
میریزه تو خودش دل غصه هاشو
آخه هیچ کس نمیخواد قصه ها شو

کسی جرمی نکرده گر بما این روز ها عشقی نمیورزه
بها یی داشت این دل بیشتر ها که در این روزا نمی ارزه

سکوتم از رضایت نیست
دلم اهل شکایت نیست
هزار شاکی خودش داره
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
از عذابِ جاده خسته نرسيده و رسيده
آهي از سر رسيدن نكشيده و كشيده

غمِ سرگردونيامو با تو صادقانه گفتم
اسمي كه اسمِ شبم بود با تو عاشقانه گفتم
با تنم زخمي اگه بود بي رمق بود اگه پاهام
تازه تازه با تو گفتم اگه كهنه بود دردام
منِ سرگردونِ ساده تورو صادق مي دونستم
اين برام شكسته امِا تورو عاشق مي دونستم
تو تموم طول جاده كه افق برابرم بود
شوق تو راهتوشه من اسمِ تو همسفرم بود
منِ دلشيشه اي هر جا هر شكستن كه شكستم
زيرِ كوه،بارِ غصّه هر نشستن كه نشستم
عشق تو از خاطرم برد كه نحيفم و پياده
تورو فرياد زدم و باز خون شدم تو رگِ جاده
نيزه نمبادِ شرجي وسط دشت تابستون
تازيانه هاي رگبار توي چلّه زمستون
نتونستن،نتونستن جلوي منو بگيرن
از منِ خستة خسته شوق رفتنو بگيرن
حالا كه رسيدم اينجا پرِ قصّه براگفتن
پر نياز تو براي آه شنيدن و شنفتن
تورو با خودم غريبه از خودم جدا مي بينم
خودمو پر از ترانه تورو بيصدا مي بينم
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکسته اما و رو عاشق ميدونستم
اون هميشه با محبت براي من ديگه نيستي
نگو صادقي به عشقت آخه چشمات ميگه نيستي
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکس
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
من همونم که همیشه
غم و غصم بیشماره
اونیکه تنهاترینه
حتی سایه ام نداره

این منم که خوبیامو
کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت
همه هستیشو باخته

هر رفیقه راهی با من
دو سه روزی همسفر بود
ادعای هر رفاقت
واسه من چه زود گذر بود
هر کی با زمزمه عشق
دو سه روزی عاشقم شد
عشق اون باعث زجر همه ی دقایقم شد

اونکه عاشق بود و عمری
از جدا شدن میترسید
همه هراس و ترسش
به دروغش نمی ارزید
چه اثر از این صداقت
چه ثمر از این نجابت
وقتی قد سر سوزن
به وفا نکردیم عادت

من همونم که همیشه
غم و غصم بیشماره
اونیکه تنهاترینه
حتی سایه ام نداره

این منم که خوبیارو
کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت
همه هستیشو باخته

هر رفیقه راهی با من
دو سه روزی همسفر بود
ادعای هر رفاقت
واسه من چه زود گذر بود
هر کی با زمزمه عشق
دو سه روزی عاشقم شد
عشق اون باعث زجر همه ی دقایقم شد

اونکه عاشق بود و عمری
از جدا شدن میترسید
همه هراس و ترسش
به دروغش نمی ارزید
چه اثر از این صداقت
چه ثمر از این نجابت
وقتی قد سر سوزن
به وفا نکردیم عادت
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
من از جهانی دگرم من از جهانی دگرم ساقـی از ایـن عالـم واهی رهـایـم کـن

رهـــــایـــــــــم کـــــن


نمـی خواهـــم در ایـــن عــالـم بمـــانم بیا از این تـن آلوده و غمگین جدایم کـن

جــــدایـــــــــم کـــــن


تـو را اینجـا بـه صدهـا رنگ مـی جوینـد تــو را بـا حیلــه و نیــرنـگ مـی جـوینــد


تـو را با نیـزه هــا در جنگ مــی جوینـد تــو را اینجا بـه گرد سنگ مـی جـوینــد


تـو جــــــان مـــــی بخشـــی و اینجـــــا بـــه فتـــوای تــو می گیرنـد جــان از مــا

نمیدانم کی ام من نمیدانم کی ام من آدمــم روحـم خـدایـم یــا کــه شیطانـم

تو با خود آشنایم کن



اگــــــــــر روح خـــــداونــــــدی دمیده در روان آدم و حواست


پس ای مردم خـدا اینجاست خـدا در قـلب انسان هـاست


بـه خـود آی تــا کـه دریــابــی خـدا در خـویشتـن پیـداسـت



همـای از دست ایــن عـالـم


پر پرواز خود بگشود و در خورشید و آتش سوخت


خداوندا بسوزانم همایم کن



نمـی خواهـــم در ایـــن عــالـم بمـــانم بیا از این تـن آلوده و غمگین جدایم کـن

جــــدایـــــــــم کـــــن


مـن از جهانی دگـرم
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ایــن چه جهانیست؟ ایــن چه بهشتیست؟


این چه جهــانیست که نوشیـــدن مـی نارواست؟ این چه بهشتیست در آن خوردن گندم خطاست؟


آی رفیق این ره انصـاف نیست آی رفیق این ره انصـاف نیست


این جفــــــــــــــــــاست


راست بگو، راست بگو، راست فــــــردوس بــــرینت کجــاست؟



راستی آنجا هم هر کس و ناکس خداست


راست بگو، راست بگو، راست فــــــردوس بــــرینت کجــاست؟



بر همه گویند که هوشیار باش


بر در فـــردوس نشینــــد کسی تا کـه به درگــاه قیـــامت رسی


از تـو بپرسنــد که در راه عشق پیـــرو زرتشت بدی یـا مسیـح؟


دوزخ ما چشم به راه شماست



راست بگو، راست بگو، راست آنجا نیز، باز همین ماجراست؟


راست بگو، راست بگو، راست فــــــردوس بــــرینت کجــاست؟



این همه تکــرار مکن ای همای کفر مگو، شکوه مکن بر خدای


پـای از این در که نهادی بـــرون در غل و زنجیــر برنـدت بهشت


بهشت همــان ناکجـــــــــاست بهشت همـان ناکجـــــــــاست



وای به حالت همای وای به حالت


این سر سنگین تو از تن جداست



نه... نه.... نه... نه...


توبه کنم باز، حق با شماست
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
تو از کدوم قصه ای , که خواستنت , عادته
نبودنت فاجعه , بودنت , امنیته

تو از کدوم سرزمین , تو از کدوم هوایی
که از قبیله ی من , یه آسمون , جدایی

اهل هر جا که باشی , قاصد شکفتنی
توی بهت و دغدغه , ناجی قلب منی

پاکیه آبی یا ابر ؟! , نه خدایا , شبنمی
قد آغوش منی , نه زیادی , نه کمی

منو با خودت ببر , ای تو تکیه گاه من
خوبه مثل تن تو , با تو همسفر شدن

منو با خودت ببر , من حریص رفتنم
عاشق فتح افق , دشمن برگشتنم

منو با خودت ببر , منو با خودت ببر

غریبه آشنا , دوست دارم , بیا
منو همرات ببر , به شهر قصه ها

بگیر دست منو , تو دستات

چه خوبه سقفمون , یکی باشه با هم
بمونم منتظر , تا برگردی , خونم

تو زندونم با تو , من آزادم
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
به رهی دیدم برگ خزان پژمرده ز بیداد زمان کز شاخه جدا بود

چو زگلشن رو کرده نهان در ره گذرش باد خزان چون پیک بلا بود

ای برگ ستمدیده پائیزی آخر تو زگلشن ز چه بگریزی

روزی تو هم آغوش گلی بودی دلداده و مدهوش گلی بودی

ای عاشق شیدا دلداده رسوا گویمت چرا فسرده ام

در گل نه صفائی در خود نه وفائی جز ستم ز دل نبرده ام

آه بار غمت را در دل نشاندم در ره او من جان بفشانم

تا شود نو گل گلشن دیده شود رفت آن گل من از دست

با خار و خسی پیوست

من ماندم و صد خار ستم چون پیکر بی جان
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هميشه تو زندگيت جسارت یک جدایی عاشقانه رو داشته باش

تا حقارت به هر قيمتی نگه داشتن رو به دوش نکشی....
دیدگاه · 1392/02/20 - 00:53 ·
1
غزل
400594_270133623122041_151901644_n.jpg غزل
خداییش شیک میشه...
دیدگاه · 1392/02/19 - 21:21 ·
8
نگار
نگار
«اندیشه‌ها، رؤیاها، آه‌ها، آرزوها و اشک‌ها از ملازمان جدائی ناپذیر عشق می‌باشند.»

ویلیام شکسپیر
دیدگاه · 1392/02/18 - 19:52 ·
5
Mostafa
Mostafa
میون یه دشت لخت زیر خورشید كویر
مونده یك مرداب پیر توی دست خاك اسیر
منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدام
داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام


من همونم كه یه روز می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم
آرزو داشتم برم تا به دریا برسم
شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم


اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر
اما از بخت سیام راهم افتاد به كویر
چشم من به اونجا بود پشت اون كوه بلند
اما دست سرنوشت سر رام یه چاله كند


توی چاله افتادم خاك منو زندونی كرد
آسمونم نبارید اونم سرگرونی كرد
حالا یه مرداب شدم یه اسیر نیمه جون
یه طرف میرم تو خاك یه طرف به آسمون


خورشید از اون بالاها زمینم از این پایین
هی بخارم می كنن زندگیم شده همین
با چشام مردنمو دارم اینجا می بینم
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/18 - 14:49 ·
3
Mostafa
Mostafa
منو ببخش

كه نديده مي گرفتم

التماس اون نگاه نگرونو

منو ببخش

كه گرفتم جای دست عاشقتو

دست عشق ديگرونو

لايق عشق بزرگ تو نبودم

خورشيد بانو

غافل از معجزه تو شد وجودم

اسير جادوت

منو ببخش كه درخشيدی و من چشمامو بستم

منو بخشيدی و من چشمامو بستم

منو ببخش منو ببخش
منو ببخش منو ببخش

تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم

که نياوردی به روم هرجا دلت رو مي شكستم

منو ببخش منو ببخش
منو ببخش منو ببخش
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/17 - 18:47 ·
2
Mostafa
Mostafa
چشماتو واکن ، که سحر..............تو چشم تو ، بیدار بشه

صدا بزن اسممو تا......................زمستونم بهار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست

توی دلم میگم که کاش...................دلم هزار هزار بشه

اونکه میون من و تو....................خط جدایی کشیده

دل میگه نفرینش کنم.....................به دردمون دچار بشه

سر به ستاره می زنم...................سکه ی ماهو می شکنم

یه روز اگه ،دستای من................با دستای تو یار بشه

با من بمون، با من بمون، نذار که تنها بمونم

نذار که خونه دلم، دوباره تنگ و تار بشه

عاشق بشیم ، دعا کنیم که شاید از دولت عشق

یه روز بیاد که روزگار ، دوباره روزگار بشه

وقتی تو نیستی تو خونه.................یه غم نه صد غم چیزی نیست
... ادامه
Mostafa
Mostafa
متن آهنگ من و بارون (با رضا صادقی) بابک جهانبخش{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}{-41-}
♥هـــُدا♥
123465.jpg ♥هـــُدا♥
خــدایی راسـت بـگو
Mostafa
Mostafa
سوالی که حکیمان نتوانستن حلش کنند ببینم شما می تونید
.
.
.
وجدانا میخواستی حلش کنی؟!؟!؟
دیدگاه · 1392/02/14 - 22:18 ·
2
صفحات: 35 36 37 38 39

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ