توی کلاس درس تمام حواسم به دختری بود که کنار دستم نشسته بود .
او من را داداشی صدا میزد. من نمیخواستم داداشش باشم .
میخواستم عشقش مال من باشه ولی اون توجه نمیکرد.
یک روز که با دوستاش دعواش شده بود اومد پیش من
و گفت: داداشی و زد زیر گریه...
من نمیخواستم داداشش باشم ... میخواستم عشقش مال من باشه
ولی اون توجه نمیکرد...
جشن پایان تحصیلی اش بود من رو دعوت کرد .
او خوشحال بود و من از خوش حالی او خوش حال بودم.
توی کلیسا روبروی من دختری نشسته بود که زمانی عشقش مال من بود.
خودم دیدم که گفت:بله . بعد اومد کنارم و طوری اشک تو چشماش حلقه زده بود گفت:
داداشی...
من نمیخواستم داداشش باشم .میخواستم عشقش مال من باشه
ولی اون توجه نمیکرد...........................................................
الان روبروی من قبر کسی است که زمانی عشقش مال من بود...
داشتم گریه میکردم که یکی از دوستاش دفتری به من داد
داخل دفتر نوشته شده بود:
(( من نمیخواستم تو
#داداشی من باشی ... میخواستم عشقت مال من باشه
![{-31-} {-31-}](https://nemidoonam.com/i/icons/s26.gif)
ولی تو توجه نمیکردی....))
دلمون برای @مونا تنگ شد کجاست پس؟
1391/11/13 - 16:41این خطاب کردن مصطفی منو کشته![{-201-} {-201-}](https://nemidoonam.com/i/icons/d76.gif)
![{-157-} {-157-}](https://nemidoonam.com/i/icons/d30.gif)
![{-196-} {-196-}](https://nemidoonam.com/i/icons/d69.gif)
MONA ![{-128-} {-128-}](https://nemidoonam.com/i/icons/d1.gif)
![{-75-} {-75-}](https://nemidoonam.com/i/icons/a9.gif)
1391/11/14 - 06:43گفتم که حتما عروس شده
![{-128-} {-128-}](https://nemidoonam.com/i/icons/d1.gif)
1391/11/14 - 14:41میاد شاید امتحاناتش بیشتر طول کشیده .
1391/11/14 - 14:55![{-33-} {-33-}](https://nemidoonam.com/i/icons/s37.gif)
1391/11/14 - 22:08یلدا اصلا یه چند روزیه فکرم مشغول حواسم پرته به خاطر این انتخاب واحدم که دیگه اعصاب برامون نذاشته