یافتن پست: #خدایا

darya
darya
خدایا درسته خیلی گناه دارم ولی خب گناه دارم !
دیدگاه · 1392/12/16 - 18:14 ·
4
شهرزاد
شهرزاد
خاطره ای در درونم است
چون سنگی سپید درون چاهی
سر ستیز با آن ندارم ,
توانش را نیز ...
برایم شادی است و اندوه
در چشمانم خیره شود اگر کسی
آن را خواهد دید
غمگین تر از آنی خواهد شد
که داستانی اندوه زا شنیده است
می دانم!
خدایان انسان را
بدل به شیئی می کنند , بی آن که روح را از او بر گیرند
تو نیز بدل به سنگی شده ای در درون من
تا اندوه را جاودانه سازی

آناآخماتووا
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/16 - 01:51 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1394137100809379_large.png shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-54-}
fatima
fatima
خــــــدایـــــا…

آغوشت را امشب به من می دهی ؟

برایِ گفتن! چیزی ندارم

اما برای ِ شنفتن ِ حرفهایِ تو گوش بسیار . .

می شود من بغض کنم، تو بگویی : مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی . .

می شود من بگویم خدایا ؟ تو بگویی : جانِ دلم . .

می شود بیایی ؟

تــــمــــنــــا می کنم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/15 - 21:58 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
یییییییییییییییییییی.jpg متین (میراثدار مجنون)
اگر خودکارتون فقط به اندازه نوشتن یک جمله جوهر داشت، چه جمله ای مینوشتید؟!
bamdad
bamdad
خدایا کفر نمی‌گویم،

پریشانم،

چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است...
... ادامه
asma
عکس-عاشقانه-جدید-21-500x333.jpg asma
خــــــدایـــــا…
آغوشت را امشب به من می دهی ؟
برایِ گفتن! چیزی ندارم
اما برای ِ شنفتن ِ حرفهایِ تو گوش بسیار . .
می شود من بغض کنم، تو بگویی : مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی . .
می شود من بگویم خدایا ؟ تو بگویی : جانِ دلم . .
می شود بیایی ؟
تــــمــــنــــا می کنم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/14 - 15:05 ·
9
fatima
fatima
خــــــدایـــــا…
آغوشت را امشب به من می دهی ؟
برایِ گفتن! چیزی ندارم
اما برای ِ شنفتن ِ حرفهایِ تو گوش بسیار . .
می شود من بغض کنم، تو بگویی : مگر خدایت نباشد که تو اینگونه بغض کنی . .
می شود من بگویم خدایا ؟ تو بگویی : جانِ دلم . .
می شود بیایی ؟
تــــمــــنــــا می کنم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/13 - 18:58 ·
6
bamdad
bamdad
خدایا! گفتی:


اگر کسی دو روزش مثل هم باشد، باخته است...


"من،" خیلی وقت است که زندگی را باختم...


حال، با این روزهای تکراری و پر از درد چه کنم...!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/12 - 22:46 ·
7
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
خدایا

.

مرا چه طعمی آفریدی

.
که همه از من زود سیر میشوند . .!
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
خدایا . . .
سیب که شیرین است
سهل!
تو بگو، زهر!
هرچه که باشد . . .
بیار،با تمامـ وجود ﻣﮯ بلعمـ . . .
تو فقط مرا از این دنیا بنداز بیرون . . .!
... ادامه
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
خدایا...

گله نمیکنم،

ولی...

کمی آرامتر کن!!!

به خودت قسم،

خسته ام.
دیدگاه · 1392/12/10 - 22:12 ·
9
bamdad
bamdad
خدایا آن زمان کــــــــــــــــه


پنجره ای برای تماشا و


حنجره ای برای صدا زدن ندارم ،


امیدم به توستـــــــــــــ


پس بی آنکه نامـــــــــم را بپرسی


و دفترهای دیــــــــروزم را ورق بزنی ،


نگاهــــــــــــــــم کن
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/10 - 21:00 ·
6
...
romantic_pictures_with_text_98love.ir__(5).jpg ...
خدایا!
عاشقان راباغم عشق آشناکن...##
دیدگاه · 1392/12/10 - 02:28 ·
3
bamdad
bamdad
خدایا...

مرا از چه می ترسانی؟

طناب دارت؟

جدایی هایت؟

سختی هایت؟

دیگر از هیچ ترس ندارم ...

چون تو را دارم ...
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/9 - 19:55 ·
7
hastii
hastii
نه آن شدم که خواستی!
نه آن شدم که خواستم!

تکلیف من این وسط چیست

خدایا؟

خدایا اشتباهم این بود ،جای تو ،خودم را
به خودم سپردم!
وای به این اعتماد به نفس...!
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/9 - 19:32 ·
6
bamdad
bamdad
یه لحظه هایی...

یه ثانیه هایی...

یه دقیقه هایی....

یه ساعتایی...

یه روزایی....

یه هفته هایی...

یه ماهایی....

حس می کنم

فراموش شدم

تو این دنیای به این بزرگی

با این همه آدم توش...

حتی یه نفر به فکر من نیس...

حتی یه نفر نه بیشتر.... یه نفر خودش به یه دنیا می ارزه...

الانم از اون لحظه هاست.....

خدایا تو چی؟

تو که فراموشم نکردی؟ به فکر من هستی؟

یا تو هم مث بقیه؟؟!....
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/9 - 18:09 ·
7
صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ