کارهای خود را به دیگران نسپارید
کاروان پیامبر نزدیک نماز خسته و تشنه به مکانی دارای آب رسید. حضرت برای اقامه نماز شتر خویش را خواباند ، پیاده شد و برای وضو گرفتن به طرف آب حرکت کرد ولی پس از اندکی ، بازگشت و بدون اینکه با کسی سخن بگوید به سوی شتر خویش رفت.
یاران رسول خدا پرسیدند: ای رسول خدا کجا می روید؟ آیا این مکان مناسب نیست و می خواهید حرکت کنید؟ حضرت خطاب به آنها فرمود: می خواهم زانوی شترم را ببندم. پس زانو بند را به زانوی شتر بست و برای وضو گرفتن به سمت آب روانه شد.
یاران گفتند: ما زانوی شتر شما را می بستیم. شما چرا به خود زحمت دادید و بازگشتید؟
پیامبر فرمود : هرگز در کارهای خود از دیگران کمک نخواهید و به دیگران زحمت ندهید اگر چه برای یک قطعه چوب مسواک باشد.
داستان هایی خواندنی از زندگانی حضرت رسول
تالیف: حسن زاده
... ادامه