شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

Noosha

سلااااااااااااااااام به همه عزیزای دلــــــــــم.شب همگی بخیـــــــــــــر.من اومدم م م {-41-}

23 دیدگاه · 1392/12/24 - 23:19 ·

14

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

Noosha

سلام سهیل جان. {-107-} آره خودمم.دلم تنگ شده بود خب...اومدم بهتون سر بزنم

1392/12/24 - 23:54

soheil

واقعا خوش حال شدم ابجي ندا {-35-}

1392/12/24 - 23:55

رضا

سلام ندا . خوشحالم بهتر شدی خدا رو شکر . انشالله روز به روز بهتر میشی .

1392/12/24 - 23:57

soheil

ابجي ندا فقط بخواب بازي هاي تراختور رو نگاه كن استقلالو نكاه نكني اعسابت به هم مي ريزه

1392/12/25 - 00:06

Noosha

الهی ی ی ی {-60-} .چرا بامداد جان.چرا درد میکنه؟

1392/12/25 - 00:15

Noosha

شهرزادک چند هفته پیش از پله ها افتادم کمرم آسیب دیده.فعلا بهترم. {-38-}

1392/12/25 - 00:16

Noosha

ممنونم سهیل جان.منم از دیدنت خوشحال شدم {-41-}

1392/12/25 - 00:17

Noosha

سلااااااااااااام رضا جون. {-35-} ممنونم دوست خوبم.انشالله...

1392/12/25 - 00:17

متین (میراثدار مجنون)

منم خوبم آبجی بامداد با کارش کمردردگرفته من گفته بودم امروز و خب کمرم شکسته

1392/12/25 - 00:18

شهرزاد

آخی عزیزم {-23-} خوشحالم که الان بهتری ،ایشالا بهترم میشی مراقب خودت بااش {-41-}

1392/12/25 - 00:22

محسن

ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎس ﺗﻮ ﺑﻐﻠﺖ ﺑﺎﺷﻪ و تو ﻣﺤﮑﻢ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻓﺸﺎﺭﺵ ﺑﺪﯼ ﺗﺎ ﻧﻔﺴﺶ ﺑﻨﺪ ﺑﯿﺎﺩ ، ﺟﯿﻎ ﺑﮑﺸﻪ …
ﺩﻭﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﭽﺮﺧﯽ ﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﺶ و ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﯽ و ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ بچرﺧﻮﻧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯽ … ﺑﭽﺮﺧﯽ …
ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯽ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻫﺮﺩﻭﺗﺎﻧﻮ ﮔﯿﺞ ﺑﺮﻩ و ﭘﻬﻦ بشید ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ
ﺑﻌﺪ ﭼﺸﻤﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺒﻨﺪﯾﺪ و ﺩﻧﯿﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺮﺗﻮﻥ ﺑﭽﺮﺧﻪ … ﺑﭽﺮﺧﻪ … ﺑﭽﺮﺧﻪ …
ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ باشید ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﻭﺭﺗﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﯿﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺭﻭ ﺑﭽﺮﺧﻮﻧﯿﻦ ؛ اونم دوﻧﻔﺮﯼ !!! {-41-}

دیدگاه · 1392/12/22 - 15:46 ·

3

شهرزاد

سلااااام به همگی . . .

10 دیدگاه · 1392/12/20 - 21:47 ·

8

♥هـــُدا♥

تصویر یک تاب خالی از من ، از تو

تخیلم را ب کار میگیرم

آرام هل میدهی

و من از کنار با تو بودن خوشحالم

هل میدهی ،هل میدهی

خیلی محکم هل میدهی

من از کنار با تو بودن پریشانم

و باز هم یک تاب خالی

یک شروع و پایانی یکسان اما متفاوت

... ادامه

دیدگاه · 1392/12/20 - 19:02 ·

6

...

Nooshaمژده ایدل روزمولودنداست
جان ودل بهرقدومش مقتداست
بازبان بی زبانی گویمش
باسکوتی که پرازحس صداست
فاش میگویم:به شعرم هرزمان
برتن دل مهرتوهمچون رداست
جان نداردقابلی تاکه کنم تقدیم تو
دره یاران جانی جان ناقابل فداست
شعربداهه ازنیما
تقدیم به ندای بهترازجانم
خواهرگلم
امیدکه مقبول افتد
دوستدارهمیشگی شما:
نیما
{-41-}

2 دیدگاه · 1392/12/19 - 14:36 ·

10

رضا

یه چیزی بگم گریه کنین . از اینکه دوستان خوبی مثل شما اینجا حضور دارن خوشحالم . هق هق {-7-}

14 دیدگاه · 1392/12/17 - 22:48 ·

9

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

حامد@ پسر تنها

جدی میگی بعید یمدونم رضا خجالتی باشی

1392/12/17 - 23:18

رضا

شوخی بود . این آواتار ور خیلی دوست دارم .

1392/12/17 - 23:22

حامد@ پسر تنها

من از این عکس یه ادم سیاست مدار نکته سنج دریاف میکنم این عکس عالیه

1392/12/17 - 23:31

رضا

فدات حامد جان . سعی میکنم همیشه خوب باشم .

1392/12/17 - 23:33

حامد@ پسر تنها

به خودم رفتی دیگه دل به دل را ه داره رضا جان 5سال قبل شیطونی خیلی میکردم اذیت او اذار ولی خب الان اروم شدم گوش شیطون کر

1392/12/17 - 23:37

رضا

سن بالا میره رفتار متعادل میشه . البته بگم کودک درونم بیش فعاله شیطنتم کمتر نشده که بیشتر هم شده

1392/12/17 - 23:41

حامد@ پسر تنها

حیف اسلام دسو بال ماروبی رف وگرنه کودک دورنما بلاییه برا خودش

1392/12/17 - 23:44

رضا

حامد {-18-}

1392/12/17 - 23:45

حامد@ پسر تنها

خواسم بنوسم بروفت شد بی روف

1392/12/17 - 23:52

رضا

اشکال نداره حله .

1392/12/17 - 23:56

صوفياجون

سلوووووووووو منم اووومدم یوووهووو {-94-}

13 دیدگاه · 1392/12/16 - 19:06 ·

6

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

صوفياجون

{-115-}

1392/12/16 - 19:16

bamdad

سلام همشهری خوش اومدی
خوبی؟

1392/12/16 - 19:38

صوفياجون

{-140-} {-115-}

1392/12/16 - 19:40

متین (میراثدار مجنون)

صوفیا عمادو رفت ؟

1392/12/16 - 19:42

bamdad

چیه صوفیا؟
کبکت خروس میخونه؟!
{-7-}

1392/12/16 - 19:43

صوفياجون

{-118-} {-118-} آره ساعت 4 رفتن یکساعتی هست رسیدن خونشون داغ دلمو تازه کردی عمادو و جوادو رفتن {-118-} {-109-}
خووو بامداد امروز تولد #همشهریمه میخوای واست {-109-} کنم

1392/12/16 - 19:46

bamdad

نه بابا
بخند
شاد باش
هر روز تولد آدمه ، اگه دلش شاد باشه
پس سعی کن هر روز تولدت باشه...
مرسی خانم
میدونستم
الکی گفتم
{-27-}

1392/12/16 - 19:49

صوفياجون

{-140-} {-165-} {-203-} {-225-} {-210-} خوشحالم چون میخوام فردا برم سر کار خداکنه بتونم از پسش بربیام

1392/12/16 - 19:53

صوفياجون

رفتم شام بخورم زودی برمیگردماااا {-185-} {-185-}

1392/12/16 - 19:54

bamdad

باشه
برو
هستم

1392/12/16 - 19:56

متین (میراثدار مجنون)

بامدادددددددددددددددد صوفیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا این دقیا یعنی چه ؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست جدید عزیز، چگونه امروز کار می کنی؟ من امیدوارم که همه چیز خوب است با شما به عنوان لذت من به شما پس از مشاهده پروفایل شما که واقعا به من در داشتن ارتباط با شما علاقه مند خواهد شد اگر شما تمایل با من داشته به طوری که ما می توانیم به دانستن هر دیگر بهتر و ببینید که چه خواهد شد با است رخ می دهد در آینده، من شما را ورود من و تمام اطلاعات لازم در شما خواهد شد می خواهم به مورد من می دانم به طوری که ما دوستان خوب در واقع، من بسیار خوشحال خواهد شد اگر شما می توانید به من از طریق ایمیل من برای ساده ترین ارتباطات و به ارسال می دانم همه چیز در مورد یکدیگر، در اینجا ایمیل من (nadialove22@hotmail.com) من خواهد شد منتظر از شما بشنوم است. با احترام دوست جدید، نادیا.

... ادامه

16 دیدگاه · 1392/12/16 - 11:48 ·

9

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

{-196-} {-198-}

1392/12/16 - 12:25

ıllı YAŁĐA ıllı

اینا اسپم هستن {-29-}

1392/12/16 - 13:09

bamdad

اسپم چیه یلدا؟!!!!

1392/12/16 - 13:10

متین (میراثدار مجنون)

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

1392/12/16 - 13:11

ıllı YAŁĐA ıllı

ربات هستن انسان نیستن مثل برنامه نرم افزار {-75-}

1392/12/16 - 13:16

متین (میراثدار مجنون)

آهان

1392/12/16 - 13:17

bamdad

پس من درست گفتم که ایمیل واسش بفرستید هکتون میکنه؟

1392/12/16 - 15:51

bamdad

سلام سعید
ممنونم از تبریکت
لطف کردی
چرا از رضا؟!!!
رضا که بچه ی خوبیه!
چی شده؟ بگو شاید تونستم کمکت کنم ، رضا دوست منه والبته همکار ثابقم...

1392/12/16 - 17:56

متین (میراثدار مجنون)

سعیدچی شده داداش

1392/12/16 - 18:19

صوفياجون

{-196-} هان؟؟؟؟؟ چی گفت؟ کی گفت؟ {-196-}

1392/12/16 - 19:19

Noosha

@bamy
تولدت بهانه ای شد تا این فصل را بیشتر دوست داشته باشم زیرا فصل خوشحالی فرشتگان ، روز تولد توست.
{-253-}

از طرف #دوست #نمیدونمی تو {-241-}

3 دیدگاه · 1392/12/16 - 00:10 در کیک تولد ·

7

صوفياجون

شب همگی خوووش دیگه بخوابم فرداهم یه سر باید برم #رودسر دنبال مدرکم ، خوشحال شدم اینجا دیدمتون فعلا بای

1 دیدگاه · 1392/12/14 - 01:03 توسط Mobile ·

6

Morteza

پسر نابینائی بود که هیچ رفیقی نداشت ، جز یک دختر ، که عاشق پسر بود و پسر همیشه به دختر می گفت کاش میتوانستم ببینمت تا با هم ازدواج کنیم .

یک روز بلاخره قرنیه ای برای پیوند به چشمان پسر پیدا شد ، پسر بینائیش را بدست آورد .
وقتی دختر را دید با تعجب فهمید که او نابیناست .

دختر گفت حالا که میتوانی ببینی ، با من ازدواج میکنی؟
پسر گفت تو نابینایی ، ما نمیتوانیم باهم زندگی کنیم ما با هم خوشحال نمیمونیم من بینا هستم و تو نابینا, نمیشه ...

دختر با اشکی تو چشماش و لبخندی بر روی لبانش گفت:
پس خداحافظ مراقب خودت و چشم هام باش .

... ادامه

دیدگاه · 1392/12/12 - 21:37 ·

11

یافتن پست: #خوشحال

تفکیک