هرگاه ازشدت تنهایی به سرم هوس اعتمادی دوباره میزند،خنجرخیانتی راکه درپشتم فرورفته درمیاورم،میبوسمش،صیقلی عاشقانه,اندکی نمک به رویش،نوازشش کرده، دوباره برسرجایش میگذارم ازقول من ب آن لعنتــــــــــی بگویید"خیالش تخت،من دیوانه،هنوزبه خنجرش هم وفادارم...
... ادامه