مثل عکاســی ماهر نگاهت میکنم…
از نزدیک ترین زاویه ممکن،
و سرت را دقیقا” رو به رویم نگه می دارم
خورشید را روی صورتت پخش می کنــم
و در ذهنم
از امروز تو عکس می گیرم،
برای روزهایی که نیستی…!
نیما نهاوندیان مجری مودب و توانایی بود. پسرک ساده و دوست داشتنی گرگانی صدای گرم و اجرای دلنشینی داشت. بسیار زود و ناگهانی از بین ما رفت. دقیقا یک سال پیش ...
روحت شاد نیما ...
از یه جایی به بعد .....
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه....
حتی یه وقتایی یادت میره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری موبایلتو جا بذاری یا اس ام اس برات بیاد....
از یه جایی به بعد....
دیگه دوست نداری کسی رو تو خلوتت راه بدی
حتی..اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه
الان دقیقا وایستادم تو همون لحظه از یه جایی به بعد!!!
اِ ماشین حسابم خیلی وقته باهاش کار نکردم دلم واسش خیلی تنگ شده
یادش بخیر یه استاد داشتیم خیلی گیر بود یعنی به ماشین حساب حساسیت نداشت هر بار سر کلاسش تأکید میکرد یادتون نره باخودتون بیارین و جلسه بعد همه یادشون میرفت کاریم باهاش نداشتیما بیخود میگفت بیارین بعد دقیقا روزی که بازم هیچکدوم نبرده بودیمش گفت بیارین بیرون این مسائل رو حل کنیم کل کلاس از ترس سکوت فراگرفت ..اصن یه وضییییییییییی...
قدرت گرفته توسط شِیرترانیکس
فارسی
Mostafa
نگاه آب انارشو 
ایول یلدایی انارشون حتما تموم شده
خب منم میخوام اون همه...همشو میخوای تنها بخوری
خب چیه مگه
پا کوتا چطوره 
درس میگم شاهین خان
