باد می آید
باران
برگ
بوی خاک
موسیقی زیر قدمها
در تنهایی خیابان
چشیدن دوباره
مخلوطی از شیرینی و تلخی
پاییز می آید
فصل من
دوباره همه روزها را
عاشق خواهم بود
سرمای تنهاییم را می سپارم
به خورشید کم سویش
گرمای بی قراریم را می سپارم
به باران بی انتهایش
آرام خواهم گرفت ؟
رنگهایش دلبری میکنند
و من بی مهابا دلم را میدهم
باز ببرند و هر چه می خواهند
رویش نقش زنند
حسی در سرد و گرم این هوا
مرا با خود می برد
و تو اگر میایی
در فصل زندگیم
شبیه پاییز باش
دوست داشتنی
دیوانه
و بی قرار.......
فصل پرستوی آزاد-لیلا هژیر
... ادامه
زیبا بود
1391/06/26 - 12:17فدات
1391/06/27 - 17:22