Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #دیو

bamdad
bamdad
اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره،


اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن،


اینایی که عشقشون لباس مشکیه،


اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن،


اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن،


اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن،


اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید،


این لامصبا دزدن !

{-16-}
zoolal
zoolal
چرا می گویند ” فیلسوف ” و نمی گویند ” گاوسوف ” ؟!

چرا می گویند ” پیراهن ” و نمی گویند ” جوان اهن ” ؟!

چرا می گویند ” اتوبوس ” و نمی گویند ” اتوماچ ” یا ” جاروبوس ” ؟!

چرا می گویند ” خداحافظ ” و نمی گویند ” خداسعدی ” ؟!

چرا می گویند ” اتومبیل ” و نمی گویند ” اتومکُلنگ ” ؟!

چرا می گویند ” ماشین ” و نمی گویند “شماشین ” ؟!

به طراح چنین سوالاتی

چرا می گویند ” دیوانه ” و نمی گویند ”غول آنه" ؟!
... ادامه
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
دیدگاه · 1393/02/31 - 14:29 در ویدئو ·
7
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
دیدگاه · 1393/02/31 - 14:26 در ویدئو ·
9
ıllı YAŁĐA ıllı
ıllı YAŁĐA ıllı
ოօհʂεղ
ოօհʂεղ
همیشه منتظر کسی باش
که تو رو با همه ی دیوونگیت و خل بازیات
قبول داشته باشه و تو رو به همه نشون بده

و بگه: این دیوونه خل….. عشق و جیگر منه
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/31 - 13:51 ·
7
atefe
atefe
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی...

و محکم در آغوشم بگیری...

و شیطنت وار ببوسیم...

و من نگذارم!

عشق من، بوسه با لجبازی، بیشتر می چسبد...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/30 - 12:50 ·
6
zahra
zahra
مرد باید از بیرون كه اومد یه نعره بزنه و با ابروهاي درهم كشیده یه مشت بكوبه به دیوار و بگه زن، مگه نگفتم ظرفا رو خودم میشورم
دیدگاه · 1393/02/30 - 09:59 ·
3
hamnafas
hamnafas
تا اخر عمرت مدیونی به کسی که باعث شدی بعد تو دیگه عاشق هیچکس نشه....میفهمی ؟؟؟ این بزرگترین گناهه
دیدگاه · 1393/02/29 - 23:51 ·
5
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
سهم “من” از “تو” عشق نیست
ذوق نیست
اشتیاق نیست
همان دلتنگی بی پایانی ست که
روزها دیوانه ام می کند !
رضا
رضا
تو چند ساعت گذشته فقط 5 تا پست جدید :(
حمید
1111111.jpg حمید
امام صادق علیه السلام:

کجایند زیبارویانی که به جوانی‌ خود می‌نازیدند؟
کجایند پادشاهانی که شهرها ساختند و آن‌ها را با دیوارها مستحکم کردند؟
کجایند کسانی که در جنگ‌ها همواره غالب بودند؟
روزگار با خاک یکسان‌شان کرد و راهی تاریکی‌ قبرها شدند.

بشتابید، بشتابید!

خود را نجات دهید، خود را نجات دهید
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/28 - 11:41 ·
7
غزل
غزل
یک روز میرسد...
یک ملافه ی سفید پایان می دهد..
به من... به شیطنت هایم...
به بازی گوشی هایم... به خنده های بلندم...
روزی که همه با دیدن عکسم... بغض می کنندومی گویند،،،، دیوانه دلمان برایت تنگ شده...
... ادامه
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
می ترسم

نه مثل دیوانه از بچه ها

نه مثل بچه ها از دیوانه

کسی، نه خودت را

که دوست داشتنت را

از من بگیرد.
bamdad
za777k36wbr1mc2suq0.jpg bamdad
چند وقتی است که خسته ام!
دلم هوای روز تعطیل کرده است...
شاید نیاز باشد برای تعمیر دلم کاری بکنم!
شاید دیوار های آن فرسوده شده باشد...
دیگر فضای آن طاقت غوغا ندارد...
.
.
.
.
آری،تا اطلاع ثانوی دِلمان تعطیل است...
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 21:24 ·
7
bamdad
bamdad
دیوانه ام می کند مشتی حرف های نزده,

بغضی فرو خورده ,

اتهام کار نکرده

کاش باور می کردی حضورم را

در بینابین لحظه ها

کاش بی قراری هایم را ورق می زدی

کاش دلت می سوخت

به حال پرنده ای که بالی برای پرواز ندارد
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 21:21 ·
8
رضا
رضا
هر فایلی رو میشه دانلود کنم جز فایل موسیقی :)
sam
sam
شب شعر:
آقای مجری: یکی از شعرایی رو که بلد هستین رو بگین، فامیل، اگر در بند در ماند قبول نیستا! یه شعر جدید بخون.
فامیل دور: از در درآمدی و من از خود به در شدم...
آقای مجری: این دیوونم کرد از دست این دره!
فامیل دور: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم... که با این درد اگر در بند در مانند ، درمانند...
آقای مجری :اینوکه ۳۰ بار خوندی .حالا معنیش چیه؟
فامیل دور: این معنیش خیلی عمیقه !!! درمورد درهای در مانند هست آقای مجری ، یعنی دری که واقعا در نیست شبیه درهست . کنار خیابون دیدی نقاشی در کشیدن؟ فکر میکنی در هست ولی در نیست ، در ماننده !؛ یعنی این دردها مارو شبیه اون درها میکنه!
ببعی :
It's nice to be important, but it's more important to be nice
آقای مجری: نه شعر فارسی بخون.
ببعی :در گلستانه چه بوی علفی می آمد ، به به!
کلاه قرمزی :دستم استخون نداره ، نون خورده و جون نداره ، دیلا دیلای لالای لای لای
پسرعمه زا: سلطان غم مادر، بی تو پسر نمی‌شود!
آقای مجری: نه بچه جان! یه شعر قشنگ؛ باید میم هم داشته باشه.
پسرعمه زا: می تو پسر نمی‌شود... خوبه؟! آقای مجری این می‌تو پسر نمی‌شود یعنی چی؟
آقای مجری: بی تو به سر نمی شود
پسر عمه: چی نمی شود؟
آقای مجری: به سر نمی شود ، یعنی نمیتونم بی تو زندگی کنم.
پسرعمه: با پسرش؟
آقای مجری: پسر نیست که ، بی تو به سر نمی شود.
کلاه قرمزی: یعنی کلاه ما رو میگه دیگه ، میگه اگه تو نباشی من به سرم نمیرم
آقای مجری: نه نه ، بچه ها ، خیلی ساده ست . یعنی من بدون تو نمیتونم زندگی کنم.
فامیل دور : منو میگی آقای مجری؟ منم بدون تو نمیتونم زندگی کنم ، من از بچگی آرزوم بود شما بگید به من نمیتونید بدون من زندگی کنید!!!!!!!
ببعی: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی، ز بامی که برخاست، مشکل نشیند، ببببعععع! عین بده...
پسرعمه زا: سلطان غم مادر!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/26 - 11:40 ·
7
صوفياجون
1506766_725846010766625_1079834908_n.jpg صوفياجون
عکسی از داخل در خیابان سعدی رشت
خیلی دوست دارم برم توش {-57-}{-57-}
غزل
غزل
مرتضی پاشایی فوت کرد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرتضی پاشایی خواننده خوش صدای کشورمون ساعتی پیش فوت کرد

مرتضی که از چند ماه پیش با سرطان کبد مبارزه میکرد

ساعتی پیش در بیمارستان ابن سینا

عینکشو فوت کرد بعدم تمیزش کرد و گذاشت سر جاش.
... ادامه
حامد@ پسر تنها
1316666562parents_07.jpg حامد@ پسر تنها
@tarane
بعلیه اینم دوران کودکی ترانه خدای این از اول اینجوری بوده اخییییییییییییی الهیییییییییی @bamy بامداد ببین
sam
sam
روزی ، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری میشوند.
پسر متوّجه دو دیوار براق نقرهای رنگ میشود که بشکل کشویی از هم جدا
شدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر میپرسد، این چیست ؟ پدر که تا بحال
در عمرش آسانسور ندیده میگوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیدم، و
نمیدانم .
در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را میبینند که با صندلی چرخدارش به آن
دیوار نقرهای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد، و دیوار
براق از هم جدا شد ، و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بسته
شد، پدر و پسر ، هر دو چشمشان بشماره هائی بر بالای آسانسور افتاد که از
یک شروع و بتدریج تا سی رفت، هر دو خیلی متعجب تماشا میکردند که
ناگهان ، دیدند شمارهها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، در
این وقت دیوار نقرهای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله مو
طلایی بسیار زیبا و ظریف ، با طنازی از آن اطاقک خارج شد.

پدر در حالی که نمیتوانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت سريع برو مادرت رو بيار اينجا{-18-}
دیدگاه · 1393/02/24 - 14:59 ·
3
صوفياجون
صوفياجون
سلووووو من اووووومدم یووووهووووووو {-74-}{-74-}{-132-}{-132-}
...
...
دل دیوونه ام ازتو
تنهانشونم ازتو
یه عکس یادگاری
که خودت هم نداری
شده رفیق شبهام
وقتی که خیلی تنهام
میگیرمش روبروم
واسم میشی آرزوم..
داره بارون میباره
اماچه فایده داره
وقتی توروندارم
که بشینی کنارم
چشاموبازمیبندم
به گریه هام میخندم
توروصدامیزنم
شایدبیای دیدنم
یه عکس یادگاری
شده رفیق شبهام
میگیرمش روبروم
وقتی که خیلی تنهام
چشاموبازمیبندم
به گریه هام میخند
رفیق خستگیهام
بازبتودل میبندم
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/22 - 01:19 ·
9
صفحات: 15 16 17 18 19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ