Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #رفتم

رضا
رضا
یه زمانی عده ای بودن که هفته ای یک بار راه مینداختن اونها هم دیگه حال ندارن .
bamdad
bamdad
راستی رضا
دیدی بالاخره منم یکی رو به سایت دعوت کردم:!

{-90-}
{-65-}
رضا
رضا
یادم باشه از این به بعد اگر محمد و مرجان آنلاین بودن من آنلاین نشم چون اجازه نمیدن جواب نظرات قبلی رو بدم در جا جواب میدن همه چیز قاطی میشه {-2-}
Mohammad
">مرجان بانو :)
صوفياجون
صوفياجون
آدمایی که زیاد میخوابن نیستن انگیزه ای واسه بیدار بودن ندارن وگرنه شما بگو فردا ساعت ۵صب بریم تايلند هر كي بيدار نشه خره ! {-7-}{-7-}
رضا
رضا
چون واسه مطلب کم مینویسم تصمیم گرفتم چند تا مطلب آماده کنم به ترتیب منتشر کنم اینجوری سعی میکنم همیشه مطلب آماده داشته باشم .
Majid
3123.jpg Majid

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
حامد دراگون
حامد دراگون
ﺑﺎ ﻋﺮﺽ ﭘﻮﺯﺵ
ﻣﻄﻠﺒﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻢ !
ﺍﻋﺘﺮﺍﻓﯽ ﮐﻪ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻣﺸﻢ !
.
.
.
.
ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ دخترای گروه رﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ،
ﯾﻌﻨﯽ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺷﺪﻡ!
ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺵ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ، ﻭﻟﯽ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﻬﺶ
ﺑﮕﻢ !
ﺍﻭﻧﻘﺪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺟﻮﻧﻤﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﺪﻡ !
ﺣﺘﯽ ﮐﺎﺩﻭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ !
ﻭﻟﯽ ﺭﻭﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ !
ﺍﻻﻧﻢ ﺻﺒﺮﻡ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺷﺪﻩ، ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﺑﮕﻢ ﺷﺎﯾﺪ
ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﺪﺵ !!!
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﯾﻨﻮ ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ ﻭ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ
ﺑﺸﻪ،
ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﺨﺸﻪ
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
*
ﻃﺮﺡ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮐﺮﺩﻥ دخترای گروه
ﭼﻪ ﺑﺎ ﺫﻭﻕ ﻭ شوق دارن میخونن.....
اخییییییییی....

ﺧﺨﺨﺨﺨﺨﺨﺦ{-58-}{-12-}{-25-}
Majid
ku6cupso88fjcseur4dy.jpg Majid
حالا چی شد كه یهو فهمیدی جام تو این زندگی كم رنگ شده..
اتفاقی بود دیدی رفتم یا كه نه دلــــــ♥ـــــت برام تنگ شده..
دیدگاه · 1393/10/9 - 02:28 ·
4
محسن
محسن
کامنت:


خوندی cm بزار :'(
مرجان بانو :)
1419149104773.jpg مرجان بانو :)
باج به استاد راهنما!{-7-}
از نوع صنایع دستی!!!
(سفارش دادم یکی دو روز دیگه از اصفهون می رسه)
مبلغ 54000 هزار تومان وجه نقد!
حرومش بشه ایشالا
bamdad
kelas-khandeh.mihanblog.com .jpg bamdad
مجری: بچه ها اگه گفتین امشب چه شبیه؟
پسرعمه: شب مراد است امشب!
کلاه قرمزی: امشب شب بخور بخوره!
مجری: تو شب یلدا که فقط خوراکی نمیخورن،باید فال هم بگیریم
فامیل: آقای مجری آینده ما که معلومه،قطعاٌ بدبخت تر از اینی که هستیم میشیم! این که دیگه فال نمیخواد!
مجری: میدونین امشب طولانی ترین شب ساله؟
کلاه قرمزی: طولانی ترین شب سال اون شبیه که فرداش میخوان از طرف مدرسه ببرنتون اردو! هرچی میگذره صبح نمیشه!
مجری: راستی گفتی مدرسه،شماها تکلیف فرداتون رو انجام دادین؟
پسرعمه: ای بابا هرچی خورده بودیم پرید!


یلدا مبارک
:)
bamdad
bamdad
از تو بگذشتمو بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان با دگران وای به حال دگران

میروم تا که به صاحب نظری بازرسم

محرم ما نبوَد دیده ی کوته نظران

دل چون آینه ی اهل صفا میشکنند

که ز خود بیخبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه ی شوریده سران

گل این باغ به جز حسرت باغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیدادگران بخت من آموخت تُرا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبتِ کارِ جهانِ گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران

“شهریار”

{-35-}
صوفياجون
صوفياجون
سلووو کارم شده با گوشی یه سر بیام و ببینم خبری نیست برم :( :) الانم کسی نیست عااایااااا؟؟؟
5 دیدگاه · 1393/09/28 - 02:35 توسط Mobile ·
6
صوفياجون
صوفياجون
سلووووو منم امروز رفتم مائده جونی رو کردم جاتون خالی :) :) الانم تو تاکسی هستم دارم میرم خونه پیش &
3 دیدگاه · 1393/09/26 - 12:48 توسط Mobile ·
5
bamdad
bamdad
کاش سرخپوستی بودم تا رد شاخه های شکسته را می گرفتم

و تو را پیدا می کردم …


حالا سالهاست همه چیز شکسته و من ، روز به روز بیشتر گمت می کنم !

:(
دیدگاه · 1393/09/18 - 21:09 ·
1
Mohammad
73158_829.jpg Mohammad
پیکرش رو با دو شهید دیگه تحویل بنیاد شهید دادند
شهدا رو گذاشتند توی سردخانه
نگهبان سردخانه تعریف می کرد:
یکی از شهدا آمد به خوابم و گفت: جنازه ی من رو فعلا به خانواده ام تحویل ندید
از خواب بیدار شدم
هر چه فکر کردم که کدام یک از این شهدا بود ، نفهمیدم
گفتم ولش کن ، خواب بود دیگه
فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل خانواده ها بدیم
اما شب باز خواب اون شهید رو دیدم
باز هم تاکید کرد که جنازه اش رو فعلاً تحویل ندیم
اینبار فوراً اسمش رو پرسیدم
گفت: امیر ناصر سلیمانی
از خواب پریدم
رفتم سراغ پیکر پاک شهدا
دیدم روی پیکر یکی شان نوشته : شهید امیر ناصر سلیمانی
بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ که می خواستیم جنازه ش رو تحویل بدیم ، خانواده اش در تدارک مراسم
ازدواج پسرشون بودند
شهید نخواسته با اومدنش مراسم برادرش به هم بخوره!
(شهدا چقدرمهربون بودن خدایشان رحمت کند)
... ادامه
bamdad
bamdad
من دلم کافه ای می خواهد که در سردی هوا

در آن بنشینم و

سفارش لحظه های گرم دهم پر زمحبت و دوستی

:(
Mohammad
58.jpg Mohammad
آیا میدانید بزرگترین شهر بدون خودرو کجاست؟! شهر زیبا و تاریخی ونیز در شمال ایتالیا، بزرگترین شهر بدون خودرو و کامیون در اروپاست.تمامی وسایل نقلیه عمومی و خصوصی در این شهر که بر روی آب ساخته شده است قایق هستند و تنها گزینه دیگری که برای جابجایی مردم وجود دارد، پیاده روی است. حتی نیروهای آتش نشانی و پلیس هم برای انجام وظایف خود از انواع قایق های موتوری استفاده می کنند. به گزارش واحد مرکزی خبر از ایتالیا، این شهر تاریخی سال هاست که با آرامی در حال فرو رفتن به زیر آب دریاست و تا امروز طرح هایی که برای جلوگیری از غرق شدن این شهر ارائه شده، کار ساز نیست. یک شهروند ونیزی گفت : بسیاری از اهالی ونیز به دلایل مختلف این شهر زیبا را ترک می کنند ، از مهمترین این علل رطوبت زیاد هوا و بالا آمدن آب است که موجب می شود در طبقات هم کف منازل و همچنین مغازه ها همواره آب جمع شود. یکی دیگر از اهالی ونیز گفت: ما اهالی ونیز به شدت از مشکل بالا آمدن آب رنج می بریم. زمانیکه سطح حداکثر یک متر بالا می آید،قابل تحمل است اما بیش از این میزان، مشکل آفرین می شود و تمام اجناس مغازه داران به زیر آب می رود. وی می افزاید : مشکل آب گرفتگی سطح شهر ونیز فقط منحصر به زمستان نیست و ما در تمام فصول سال چکمه های بلند خود را برای رفت و آمد در خیابان ها در دسترس قرار می دهیم که وقتی آژیر بالا آمدن آب به صدا در می آید آنها را به پا می کنیم.
... ادامه
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دلت گرفته باشه و هیچ چیزی خوشحالت نکنه...
4 دیدگاه · 1393/09/13 - 19:13 توسط Mobile ·
8
Mohammad
Mohammad
سوالات کنکور سراسری برای زن و شوهرها! (آخر خنده){-7-}

Mohammad
Mohammad
معلمم گفت : زندگي را تعريف كن
گفتم:زندگي تعريف كردنی نيست
نمره ام را صفرداد
سالها بعد كه او را ديدم كه پير شده بود
جلو رفتم وگفتم : زندگي راتعريف كن
گفت نمره ات بيست ، زندگي را بايد زيست
گفتم اون موقع باید بیست میدادی مشروط نشم :d
Mohammad
Mohammad
ıllı YAŁĐA ıllı

خاطرات یه مشهدی در روز عاشورا (طنز) :d :d
ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐِﺮﺩﯼ ﯾَﺮﻩ ؟
ﻫﯿﭽﯽ… ﺻُﺒﺶ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺍَﺑﮑﻮﻩ
ﯾﮏ ﺧﯿﻤﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﻣِﺪﺍﺩ
ﺩﻭﺗﺎ ﮐﺎﺳﻪ ﻟﻮﺑﯿﺎ ﺑﺎ ﻧﻮﻥ ﺯﺩﻡ ﺗﻮ ﺭﮒ!
ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻤﻮﺟﻮﺭ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺭَﻓﺘﻢ ﻓﻠﮑﻪ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻗﻮﭼﺎﻥ
ﺩﯾﺪُﻡ ﺍﯾﻄﺮﻑ ﺩﺭَﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﻣﺪَﻥ ، ﺍﻭﻃﺮﻑ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ!
ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺘﻢ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺟﺎﺕ ﺧﺎﻟﯽ…
ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺍﻣﺪﻡ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺨﻮُﺭﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﻭ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺣﺎﻝ ﻧِﻤﺪﻩ !
ﻣِﺰﻩ ﺷﯿﺮﮐﺎﮐﻮ ﺭﻩ ﻣُﺒﺮﻩ ! ﻧِﺨﻮﺭﺩُﻡ !
ﺍﻣﺪُﻡ ﺑﺮُﻡ ﻃِﺮﻑ ﺣَﺮَﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾَﮏ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭﺍﺳﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﻋﻘﺒﺶ ﺷﻠﻪ ﺯَﺭﺩ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ
ﺯﻭﺩ ﺩﻭﯾﺪُﻡ ﯾﺎ ﻋﻠﯽ ! ﯾَﮏ ﺷﻠﻪ ﺯﺭﺩ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ
ﺩﻭﺗﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﻣِﺰﻩ ﺍﺏ ﻣِﺪﻩ ... ﺍِﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ !
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺪﻭﻥ ﺷﻬﺪﺍ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺩﯾﺪُﻡ ﯾﮏ ﯾﺎﺭﻭ ﺩﺭﻩ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻣِﺪﻩ
ﺭﻓﺘﻢ ﯾﮏ ﺳﺎﻧﺪﻭﯾﭻ ﮔﺮﯾﻔﺘﻢ ﺧﻮﺭﺩُﻡ
ﮔﻠﻮﻡ ﮔﯿﺮﯾﻔﺖ. ﺭﻓﺘﻢ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﯾﮏ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﭼﺎﯾﯽ ﺧﻮﺭﺩُﻡ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪُﻡ ﺣﺮﻡ !
ﯾَﮏ ﺳِﻼﻡ ﻣَﺸﺪﯼ ﺩﺍﺩُﻡ ﺑﻪ ﺍﻗﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻮﮐﺮﺗﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ!
ﺗﻮ ﺣَﺮﻡ ﯾَﮑﻢ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩُﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺎﻝ ﺩﺍﺩ
ﯾَﮏ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﮎ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﺩﻥ ﻣﺎ!
ﻣﺎﯾَﻢ ﺷﻮﺭ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﮔﺮﯾﻔﺘِﻤﺎ ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﻣِﺰﻧﯽ
ﺍﻻﻥ ﺍﯼ ﻗﻔﺴﻪ ﺳﯿﻨَﻢ ﺩﺭﺩ ﻣُﮑﻨﻪ ﺑَﺪﺟﻮﺭ!
ﻧﻮﺣﻪ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﺭَﻓﺖ ﺍﻣﺪُﻡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻠﯿﻔﻮﻥ
ﺑﺪُﻡ ﺑﻬﺶ ﻧﻤﺪﻧﻢ ﮐﺠﺎ ﺭَﻓﺖ
الانم اسهال رفتوم
Mohammad
Mohammad
آقایون محترم
انقد نگین دخترا خاستگار ندارن
ترشیدن
خوب پول ندارین زن بگیرین
چرا بهانه میارین

مثلا خود من
اگه پول داشتم 5 تا زن میگرفتم :|

ولی ندااارم{-7-}
صوفياجون
صوفياجون
خسته شدم خیلی :( :( ...........
8 دیدگاه · 1393/09/9 - 17:33 توسط Mobile ·
6
رضا
رضا
از عجایب امروز زنگ زدم شماره یک سازمانی رو بگیرم نفر اول شماره رو گفت تماس گرفتم کلا شماره اشتباه بود و از شبکه حذف شده . نفر دوم شماره رو گفت که انگار درست هست البته کسی گوشی رو برنداشت فقط جالبه چطور این دو نفر از یک بانک اطلاعاتی مشترک برای یک مکان خاص 2 تا شماره مختلف پیدا کردن .
دیدگاه · 1393/09/9 - 13:51 ·
9
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ