شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

bamdad

آرام میروم ، آنچنان آرام که ندانی کی‌ رفته ام اما وقتی‌ جای خالیه مرا ببینی‌ آنچنان سخت رفته ام که تمام عمر زمان رفتنم را فراموش نکنی !

دیدگاه · 1393/02/9 - 22:50 ·

6

bamdad

تو "بهمن " می کشی

من برایت " اسفند" دود می کنم

عجب بخاری خانه مان را گرفته است...!!!

دیدگاه · 1393/02/9 - 20:48 ·

1

zahra

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

دیدگاه · 1393/02/9 - 17:48 ·

8

Noosha

صوفياجون
بازم میخوای بری؟ {-40-}

4 دیدگاه · 1393/02/7 - 23:07 ·

6

صوفياجون

سلوووووو من اووومدم {-75-}

14 دیدگاه · 1393/02/7 - 22:01 ·

11

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

orkhan

اره خاله

1393/02/7 - 22:12

bamdad

هیچیت نیست
همه ی آدما یه زمانی اینجوری میشن ، همینجوری الکی
تحمل کن
این نیز بگذرد...

1393/02/7 - 22:16

صوفياجون

{-75-} {-75-}
ولی من خیلی اینجوری میشم بیشتر وقتی تنهام این حالت بهم دست میده البته یه مدت خبری ازش نبود دقیقا آهنگ عماد طالب زاده حسه منه

1393/02/7 - 22:17

bamdad

کدوم آهنگ؟

1393/02/7 - 22:20

صوفياجون

آهنگ پروفایلمم گذاشتم

1393/02/7 - 22:23

bamdad

آهنگ پروفایلت که سامان جلیلی بود که!
الان میرم میبینم
راستی یه سایت اپلود آهنگ بدردبخور سراغ داری بهم معرفی کنی؟

1393/02/7 - 22:32

صوفياجون

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

1393/02/7 - 22:39

bamdad

این که سایت دانلوده که!
آپلودش کجاست؟!!!!

1393/02/7 - 22:40

صوفياجون

الان فرستادم گفتم که ببین

1393/02/7 - 22:41

Noosha

سلااااااااااااااااام صوفی جونم.قربونت برم خوش اومدی.نبینم غمتو عزیزم.منم مثل خودتم ولی ناچارم به رو خودم نیارم...بهاره دیگه به خاطر ابو هواست.منم دقیقا از 16 فروردین اینطوری شدم. {-128-}

1393/02/7 - 22:42

orkhan

سلام

7 دیدگاه · 1393/02/7 - 21:37 ·

6

صوفياجون

#دلم خیلی گرفته داره از جاش کنده میشه

5 دیدگاه · 1393/02/7 - 16:34 توسط Mobile ·

9

mostafa AZ

ﺑﻪ ﺩﺭﺟﻪ ﺍی ﺍﺯ سینگلی ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺯﻧﮓ ﻣﻴﺰنم

ﺑﻮﻕ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﻣﻴﺨﻮﺭﻩ ﻓﺤﺶ ﻣﻴﺪﻡ ﺑﻌﺪ ﺗﻤﺎﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﻴﺎﺩ ﺫﻭﻕ ﻣﻴﻜﻨﻢ !

... ادامه

2 دیدگاه · 1393/02/6 - 22:15 ·

9

مائده

شعله ی اشتیاق درون را گداخت
و فریاد در لبها ی خاموش آرام گرفت
آتشی که در جان اوفتاد نقش مهربانی را تا اعماقِ دل کشید
حقِ اشتباه ، بخش کوچکی از یک جمله !
چه کسی این حق را به تو خوهد داد جز خودت؟
اندیشه ای که دور از ذهن نیست...
حقیقتی انکار ناپذیر
سرزنش مدامِ عقل و هراسِ دل ...
آن هنگام بود که
کشتمش!!!
با تمام دوست داشتنهایم
در تاوانی سنگین درتاریکی دیاری رفته بر باد
عشق بازی را می گویم
گذرِ روزهایی بی مهر وشبهایی تار
سراسر دلواپسی و یاس
شبانه روزیِ تکرارِ مرگ
آنگاه که در هنگام امیدِ اجابت
دستهایی در مسیر انتظار
پیش رفت
و شکسته از دعا بازگشت

... ادامه

2 دیدگاه · 1393/02/6 - 15:50 ·

12

Noosha

این دختر خانوم یک مکانیکه تو خیابان نیاوران .... که اتفاقا کارشم خوب گرفته و حسابی موفقه تو كارش...

لایكو بزنید به افتخارش.... {-41-}

1 دیدگاه · 1393/02/6 - 01:14 ·

9

zoolal

مشتی از خاک بر میدارم!!! شاید.... شاید این همان نیمه گمشده من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند.!!

دیدگاه · 1393/02/5 - 18:50 ·

6

bamdad

تمام تنم می‌سوزد از زخم‌هایی که خورده ام

دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو

دردش متفاوت باشد ویرانم می‌کند

من از دست رفته ام ، شکسته ام

می‌فهمی‌؟

به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛

اما اشک نمی‌ریزم

پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می‌کند

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/5 - 18:44 ·

6

bamdad

همین که نباشی
یعنی رفته ای
آسمان و ریسمان بافتن هم ندارد
تو اگر بافتن بلد بودی
بند دلم پاره نمی شد
" من و تو " نمی پوسید
" من و تو " ...
این همه گرهء کور نداشت ...

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/4 - 17:29 ·

6

bamdad

ﺁﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺎﺩﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺶ، ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺎﯾﺶ ...
ﻭ ﺗﻮ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﮐﻼﻓﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ؛
ﺍﺯ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﺶ، ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﺶ، ﺗﻮﻗﻊ ﻫﺎﯾﺶ
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺗﺼﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﺴﺖ، ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ
ﻧﮕﺮﺍﻧﺶ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﯼ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﻧﻤﯽ ﺗﺮﺳﯽ

ﺍﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﺴﺖ
ﺍﻣﺎ ...
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ :
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺁﺩﻡ ﺍﺳﺖ
ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺩ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺳﺪ،
ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻧﺪﻭﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍ ﻣﯽ
ﺭﻭﺩ !
ﺣﺴﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، ﺑﯽ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﻣﯽ
ﺯﻧﯽ
ﺍﻣﺎ
ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ !
ﺍﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭ
ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺭﺩ ﭘﺎﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/4 - 17:28 ·

5

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

سلاااام....شب بخیر {-181-}

9 دیدگاه · 1393/02/3 - 22:40 ·

8

دیدگاه

bamdad

سلاااام شقایق
شب تو هم بخیر
چرا بی حوصله؟!!!!!

1393/02/3 - 22:42

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

سلام بامداد...ممنون...خسته شدم از خونه موندن...امروزم ک بارون بود افسردگی گرفتم

1393/02/3 - 22:44

bamdad

خسته نباشی...

خب باید تحمل کنی دیگه ، دو هفته دیگه تحمل کن...
بارون بود؟!!!!
لاهیجان امروز بارون بودش؟
اینجا بارون نبود که!

1393/02/3 - 22:47

صوفياجون

سلوووو آجی شقی خوووش اووومدی {-114-} {-168-}
امروز اینجا بارون بازیش گرفته بود البته غروبی هی یه ذره شدت میگرفت میومد بعد دو سوت بعد بند میومد بارون نبود ادای بارون رو در میاورد {-157-}

1393/02/3 - 22:57

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

11 روز دیگه مونده {-152-}
اره بارون بود...رعد و برق میزد اصن ی وضعی

1393/02/3 - 22:59

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

سلام ب روی ماهت صوفیا جونم {-171-} ....اینجا هم همینجوری بود ولی ی نیم ساعتی بد بارون اومد {-137-}

1393/02/3 - 23:02

bamdad

اینجا هم از دیشب رعد و برق بود
امروزم همینطوری
ولی کی بارون اومد امروز صوفیا که من متوجه نشدم؟!!!!!!!
{-30-}

1393/02/3 - 23:05

صوفياجون

غروب ساعت 7 من با دوستام پارک قدس بودیم

1393/02/3 - 23:07

bamdad

من متوجه نشدم!!!
خونه بودم...

1393/02/3 - 23:08

zahra

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

دیدگاه · 1393/02/3 - 22:11 ·

5

صوفياجون

من اوووووومدم خوبین همه؟ خوشین؟ سلامتین؟ {-35-}

فقط کلی تایپیدنی دارم {-60-}

13 دیدگاه · 1393/02/3 - 22:01 ·

6

آخرین 10 دیدگاه · نمایش همه »

zahra

من شماره دو ام؟؟؟؟؟؟

1393/02/3 - 22:07

bamdad

همشهریها...
3همشهری...
{-7-}

1393/02/3 - 22:07

bamdad

راستی خسته نباشی...

1393/02/3 - 22:08

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

سلام صوفیا جونی....خوبی گلم؟ {-23-}
دلم کلی برات تنگ شده بود خانومی {-171-}

1393/02/3 - 22:43

bamdad

اینم چهارمی
البته اینیکی همولایتیه...

1393/02/3 - 22:45

صوفياجون

سلووووو عزیزم منم دلم تنگ شده بود برات خوبی؟ پات خوبه هنو تو گچه {-35-} {-23-} {-114-}

1393/02/3 - 22:55

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

{-7-} صوفیا رفته تو تایپ پیداش نیست

1393/02/3 - 22:59

صوفياجون

تایپم تموم شدش یه سه صفحه بود که بابام گفت شنبه میخوادشون فردا شب میتایپم

1393/02/3 - 23:02

shaghayegh(پارتی_السلطنه)

خسته نباشی...خدا رو شکر 2 شب وقت داری

1393/02/3 - 23:06

صوفياجون

آره {-165-} {-165-}

1393/02/3 - 23:06

bamdad

پس کوچه های بی خوابی من , انتهایی ندارد

باید همینطور قدم بزنم در تمامیشان

خو گرفته ام به خاطرات خوش بودن

گم کرده های من , هیچ نشانه ای ندارند

من گم کرده هایم را توی همین کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک گم کرده ام

کوچه پس کوچه هایی که همه شان به هم راه دارند و , هیچوقت , تمام نمی شوند

کوچه پس کوچه هایی که وقتی به بن بستش برسی ,

خودت هم می شوی , جزو گم شده ها ....

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/3 - 19:33 ·

4

bamdad

key-one
کسی را دارم که اینقدر برایم کسی هست
که نگاهم دنبال کسی نیست
و این را هزاران بار فریاد می زنم
که دیگر کسی به چشمانم نمی آید ...
و هیج نگاهی دلم را نمی لرزاند ...
تنها یک نفر است که همانند گنجینه ای گرانبها در دلم جای گرفته،
انسان که سهل است ...
وجودش را به دنیا هم نمی دهم

2 دیدگاه · 1393/02/3 - 19:32 ·

4

sam

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺯ
ﺳﺮﮐﺎﺭ، ﺩﺭ ﻧﺎﻣﻪ
ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺖ : ﻣﻦ ﺧﻮﻧﻪ رو ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ
ﺩﯾﮕﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺑﺎ
ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ...
.
.
.
.
.
ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺯﯾﺮ
ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺏ ﻗﺎﯾﻢ
ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺒﯿﻨﻪ !!!
ﺷﻮﻫﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ
ﺧﻮﺍﺏ ﺷﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺶ
ﺑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﻭ
ﺧﻮﻧﺪ،،،
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ
ﮐﺎﻏﺬ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻮﺷﺖ،
ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ هنگام ﺯﻧﮓ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺼﺪﺍ ﺩﺭ
ﻣﯿﺎﺩ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺟﻮﺍﺏ
ﻣﯿﺪﻩ :
ﺳﻼﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻟﺒﺎﺳﺎﻡ ﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻢ
ﻭ ﻣﯿﺎﻡ، ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ
ﻓﺪﺍﺕ ﺷﻢ،،،
ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ ﺍﯾﻦ ﺯﻧﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ
ﮔﻮﺭﺵ ﻭ ﮔﻢ ﮐﺮﺩﻩ، ﺍﻧﺸﺎﻟﻠﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﯾﺨﺘﺶ ﻭ
ﻧﺒﯿﻨﻢ
ﺍﺻﻸ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﻢ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ
ﺑﻮﺩ،،، ﮐﺎﺵ ﻗﺒﻞ
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ
ﺁﺷﻨﺎ ﻣﯿﺸﺪﻡ ﺍﻟﻬﯽ ﮐﻪ
ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻫﺖ ﺑﺮﻡ، ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ
ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺑﺎﺵ ﻣﻦ ﺗﺎ ﻧﯿﻢ
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﻪ ﭘﯿﺸﺘﻢ.
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯿﺨﻮﻧﺪ
ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ
ﺯﻥ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ
ميمرد ﻭ ﭘﺮﭘﺮ
ﻣﯿﺸﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺷﻮﻫﺮﺵ، ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺖ
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ
ﺭﻓﺖ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﭼﯽ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﻧﻮﺷﺘﻪ .
.
.
ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ،،؛
ﺧﻨﮕﻮﻝ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﮐﻒ ﭘﺎﯼ ﭼﭙﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ،،،
ﻣﻦ ﻣﯿﺮﻡ ﻧﻮﻥ
ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ...

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/3 - 17:29 ·

2

Morteza

گرگها هميشه زوزه نميکشند.....
گاهي هم ميگويند دوستت دارم.

وزودتر از آنکه بفهمي بره اي ميدرند خاطراتت را...

وتو ميماني با تني که بوي گرگ گرفته.
(M.H)

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/3 - 15:33 ·

8

Morteza

خدا یک دنیا دلم گرفته چه کنم جز گریه

دیدگاه · 1393/02/3 - 14:29 ·

7

bamdad

یک نخ آرامش دود می کنم !
به یاد نا آرامیهایی که از سر و کول دیروزم بالا رفته اند . . .
یک نخ تنهایی ، به یاد تمام دل مشغولیهایم . . .
یک نخ سکوت ، به یاد حرفهایی که همیشه قورت داده ام . . .
یک نخ بغض ، به یاد تمام اشکهای نریخته . . .
کمی زمان لطفا !! به اندازه یک نخ دیگر . . .
به اندازه قدمهای کوتاه عقربه . . .
یک نخ بیشتر تا مرگِ این پاکت نمانده . . .
نخ آخر برای وداع
به یاد تمام سلام هایی که بدون وداع بر باد رفت
یه نخ ، یه کام ، یه پاکت ، یه جوانی
یه عمر
این تمام زندگی من بود...

دیدگاه · 1393/02/2 - 19:17 ·

12

یافتن پست: #رفته

تفکیک