ولی باید بازیگر میشدمااااا

#زیبااااااااا

سلام یلداجان:
شما؟!
این وقت صبح..
من فکرکردم که تنهامیسرایم..
وه !
که درپوست خویش نمیگنجم
که خداوندگاراحساس
متن
قاصرمرا
موردالطاف بیکران خویش قرارداده و
پسندید
واوراآراست
به شاخه گلی زیبا...

نیما سلام صبحت بخیر من همیشه شیفت صبح نمیدونم هستم مفتخرم که وقتم رو کنار شاعری همچون شما میگذرونم

شاعر؟!
چوبکاری میکنی
یلداجان:
این واژگان گه موزون و
گه ناموزون
تنها حرفهای ناگفته دل تنگ من است
که درقالب شعرنمودپیدامیکند..
مراشرمنده خویش قراردادید
که شاعرخواندیدمرا...
هرچندازصبح بیزارم
چراکه بدترین نوستالژیهایم
سحرگاهان بوده..
ولیکن
چنددقیقه ای به احترام
پگاه
ویلدای عزیز
خواهم ماند..

این حرفا چیه همه ی شعرهای شما خوبند من ک لذت میبرم

مرسی

خواهش

مهناااز نگو یه رفیق دارم مجبورم به خار خر زدنش همش جلو بشینم...یعنی مصیبتیه

تو جلو بشین هنو صفر کیلومتری مائده ترم های بعد برو عقب... یذره از دوستت یاد بگیر خر بزن

چسب حالا روش فکر میکنم در اینده بعد امتحانات

قربون چسبت برم تو کی اومدی؟ بالاخره بعد مدتها ی بار بم چسب گفتی

خدا نکنه امممم من الان که دارم جوابتو میدم تو یه استراحته نیم ساعته هستم که دارم تموم هم میشه به سلامتی..امروز دهمه....ولی دیدگاه قبلی برا دو هفته پیشه....ایششششششششش به حرف شوما گوش میدم نمیام دیگه....قبلا زیاد میگفتم چسب؟؟؟؟هوم؟؟؟

منم امروز بزا نگاه کنم ... 15 دی هستش که دارم برات نامه مینویسم
تو کجا به حرف من گوش میدی از وقتی رفتی دانشگاه سربه هوا شدی موقع امتحانات نمیدونم بی نمیدونم اما باز اینورا پیدات شده چیکارت کنم هاااا؟؟
هـــــــــــــــــعی قبلا ی ابهت دیگه داشتیم چه چسب هایی که میشنیدیم و فیضها میبردیم

سلام عزیزم.. منم غروب 15 که دارم جوابتو میدم... اوه حالا چه جوی میده ها کثابط
مهناز کاش زودتر تموم شه راحت شم...نه اهنگی نه رمانی نه نمیدونمی...نه بازی کردنی..نه بیروون رفتنی....نه خواب اخ خواب گفتم دردم تازه شد...همین الان اینارو گفتم پس فردا مشروط شدم امادگیشو داشته باشی عزیزم دیدی که من تلاشمو کردم دیگه بهم خرده نگیر
دیدی؟؟؟؟قدر اون روزای منو ندونستی؟؟؟همشم سه تا خال مو مونده برات...بیا اینم از این

سلام دیروز وقت نشد جوابتو بدم این مهمونا دارن مارو بالا میرن ... خسته شدم انقد تمیز کردم خونه رو روزای امتحان انقد کند میگذره ... نه تورو خدا بیا موقع امتحان آهنگ گوش کن رمان بخون از اون دوست خر خونت یاد بگیر... مشروط بشی به سقف آویزانت میکنم من ابرو دارم جلو ملت
واقعا قدر اون روزا بخیر چ میدونستم بری دانشگاه سر به هوا میشی
خوبه میدونی از دستت کچل شدم

خسته نباشی عزیزماوووف مهناز چیوکند میگذره یرقان بگیرن اصن وقت ندادن بهمون...اگه داده بودن که من همش اینجا بودم ندادن اینطوره
اووووه خشن نشو باش سعی میکنم به خوووووودا اصن بیا منو ببین اب شدم از بسدرس خوندم
اری یادش بخیر...قول میدم بازم برگردنون روزا اما قول نمیدم من...

آره خب
سپیدماکیان همینه دیگه
همه میدونن
من تو کشتارگاه مردم ، یکسال کار کردم آخرش صدیق راضی شد که پشت لیست حقوقم رو زیاد کنه ولی چون چندنفر فهمیدن منو صدا زدن و گفتن نمیشه ، منم لج کردم و اومدم بیرون ، بعدش به جای من 3نفر رو آوردن تا کارای من رو بکنن ، البته دلیل اینکه من بیرون اومدم چیز دیگه ای بود....

صدیق اتفاقا باهاش زیاد کار کردم . کلا برای تجربه من بد نبود من اولش به عنوان کارآموز رفتم از کارم خوششون اومد سر 10 روز بیمه هم رد کردن بعد 4 ماه مسولیت بخش فروش رو تو مالی داشتم .

میدونم رفیق
میدونم
اصلأ دوست ندارم در مورد ماکیان صحبت کنم ، میدونی؟ وقتی از ماکیان صحبت میکنم عصبانی میشم و نفسم میگیره ، چون قدر آدما رو ندارن
ولی خب میدونی چیه؟ مثل اینکه سرنوشت من با ماکیان گره خورده

ایشالا که خیره . بچه های کشتارگاه برای من گزارش میفرستادن فکر کنم ناراضی هم بودن
البته دیگه گذشته مهم نیست .

اهوم
ولش کن
مهم نیست
یعنی اصلأ اسم منو نشنیده بودی؟!

یادم نیست برمیگرده به 2 سال پیش . شاید هم شنیده بودم .

نمیدونم

خب باشه
مهم نیست
فقط این مهمه که ما هر دومون همون موقع با هم تو یه شرکت کوفتی کار میکردیم که الانم بعضی از دوستامون هنوز دارن تو همون خراب شده کار میکنن
ولی من محکوم شدم به شنیدن هر روز اسم اون خراب شده...
ولی مهم نیست ، ولش کن ، ارزش عصبانی شدن هم نداره...
دیگه باید بخوابم تا صبح برم سر کار...

اوهوم .

پس خوش به حالشون دوستی مثل تو دارن گلم

7 سال
الان هم دوستان خیلی صمیمیم شدن دوستای مجازی ولی
من حس میکنم واقعی هست
پیش مممممممن هستن

12

14 سال با #نگين دوست خوبم

امید منم دقیقا قدیمی ترین دوستم 20 باهم رفیقیم

همچنین برای شما امید جان

15

14

25 سال

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_postcomment.php on line 102

می نوشیدن داشت خوشت اومدا

اونم خوب بود ولي كلي بگفتم ذهن خراب

لطف داری ماهک جان سلامت باشی همیشه

مصطفی بندازش تو گونی بیارش