شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

bamdad

از خودم دور میشوم

تا به تو نزدیکتر باشم

این روزها ..........

" خیال "

تنها راه با تو بودن است !

دیدگاه · 1393/02/4 - 13:48 ·

5

zahra

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

1 دیدگاه · 1393/02/4 - 13:32 ·

5

bamdad

آن روزها رفتند....

اما برمی گردن اگه برنگشتن یعنی روزهای بهتری خواهد آمد

اینو قول می دم ....
... فروغ فرخزاد ...

دیدگاه · 1393/02/4 - 13:25 ·

3

zahra

این روزها در من خدایی می کند...

چیزی شبیه تو...

تو که هستی انگار آرامترم...

در زندگی چیزی هست که می خواهمش...

چیزی هست که مرا به این زمین پیوند می دهد... وقتی نیستی انگار در این دنیا جایی ندارم...

روز و شب هایم به کندی می آیند و میروند...

لحظه ها انگار جان می کنند که تمام شوند... و مرا به روزهای آمدنت برسانند...

روزها هی عقب می روند تا...

تا شعله ور تر کنند آتش انتظارم را... این روزها چقدر دلم عجیب...

دلم هوای مهربانیت را کرده...

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/4 - 10:52 ·

3

zahra

این روزها پارو را رها کرده ام ودراز شده ام

کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود

دیدگاه · 1393/02/4 - 10:37 ·

3

zahra

روزها نمی گذرند
ما میگذریم
از هم
و هیچکس سوالى نکرد
حداکثر سرعت مجاز چه بود

دیدگاه · 1393/02/4 - 10:18 ·

4

zahra

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

دیدگاه · 1393/02/3 - 22:06 ·

5

bamdad

زمین دیگر ارزش ماندن ندارد...
این ور کوه باشی یا آن ور کوه ... همیشه کسی هست که دلت را بشکند...
این روزها گوسفندان هم گرگ شده اند...
میروم گرگ ها را به چرا ببرم...

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/2 - 23:53 ·

11

zahra

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

دیدگاه · 1393/02/2 - 21:54 ·

5

zoolal

این روزهافکرمیکنم به "تو"

به"من"

به"ما"

به گذشته- به آینده -به تقدیر-

دادگاه میگذارم...محاکمه میکنم ...متهم میکنم...مهلت میدهم...

مهلت تمام میشود -ولی از"حکم"خبری نیست!!!

دلش راندارم یاعلمش رانمیدانم؟!

عجب محکمه ی غریبیست""زندگی""

... ادامه

1 دیدگاه · 1393/02/2 - 20:56 ·

9

bamdad

رضا
هی رفیق از تو چه پنهان

آدمها آنقدر دورم زده اند که بعید نیست

یکی از همین روزها میدانی را به نامم کنند . . . !

2 دیدگاه · 1393/02/2 - 18:54 ·

7

zahra

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677

دیدگاه · 1393/02/2 - 09:01 ·

3

bamdad

یک عمر مرا دور انداخت…چون یک روز زیااااد *خوب* نبودم..و این شد بهانه اش…
این روزها روزگار خیلی خوب میگذرد اما نه برای من
*از روی* من…

دیدگاه · 1393/02/1 - 19:03 ·

6

zahra

من بدهکار توام ای مادر

همه جانی که به من بخشیدی

لحظاتی که برای امن من جنگیدی

و بدهکار توام عمرت را

روزهایی که ز من رنجیدی

اشک ها دزدیدی و به من خندیدی

من بدهکار توام ای مادر

... ادامه

دیدگاه · 1393/02/1 - 10:35 ·

6

bamdad

دریای من همیشه ارام است و بی موج ..

دریای من هیچگاه طوفانی نبود ..

دریای من ارام ارام ..

دریای من الان بخواب رفته !..

در خوابشم هنوز ارامه ..

ارام ارام ..

دریای من ..

دریایم هیچگاه اینطور ندیده بودمت !!

لبخند روی لبانت نباشه و ارام خوابیده باشی ..

دریایم باز هم برایم شعر بگو ,

قصه بگو برایم ..

...

دریای من این روزها حالش زیاد خوب نیست ..

فقط قلبش است که ارام ارام می تپد ..

ارام ارام ..

دریای من راحت خوابیده !

بدون اینکه مرا بشناسد !!..

دیدگاه · 1393/01/31 - 21:18 ·

2

bamdad

روزهایی هست که نبودت بیشتر از قبل احساس میشه برام..

ولی واسه خوب شدنم عکست و نگاه میکنم

بخاطر اینکه ..

الان نیستی !!..
{-109-}

دیدگاه · 1393/01/31 - 21:14 ·

2

bamdad

سهم من از تو

دلتنگی بی پایانیست

که روزها دیوانه ام میکند

شب ها شاعر …

دیدگاه · 1393/01/30 - 17:58 ·

7

Noosha

می خواهم برگردم به روزهای کودکی...
آن زمان ها که #پدر تنها قهرمان بود...
عشــق، تنـــها در آغوش #مادر خلاصه میشد...
بدتـرین دشمنانم #برادرهایم بودند...
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود..... {-128-}

1 دیدگاه · 1393/01/30 - 12:10 ·

9

Mohammad

من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
....
من بدهکار توام ای مادر!

... ادامه

4 دیدگاه · 1393/01/30 - 11:59 ·

9