ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت/و ای مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت
خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز/کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد/اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
راه دل عشاق زد آن چشم خماری/پیداست از این شیوه که مست است شرابت
تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت/تا باز چه اندیشه کند رای صوابت
هر ناله و فریاد که کردم نشنیدی/پیداست نگارا که بلند است جنابت
دور است سر آب از این بادیه هش دار/تا غول بیابان نفریبد به سرابت
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل/باری به غلط صرف شد ایام شبابت
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی/یا رب مکناد آفت ایام خرابت
حافظ نه غلامیست که از خواجه گریزد/صلحی کن و بازآ که خرابم ز عتابت
#حافظ
غزل شماره ۱۵
سلوووووو خوبی؟؟
1393/02/31 - 10:39 توسط Mobileسلام زلال جونم.قربونت برم خوبی گلم؟
1393/02/31 - 10:41سلام دوباره سلام میکنم عزیزم مثل اینکه (س) سلام افتاده بود
1393/02/31 - 10:42خدا نکنه نوشا جون
1393/02/31 - 10:43صوفی چقد با موبابل سخته چشم دورومد
1393/02/31 - 10:44سلام حامد جون.قربونت برم.خوبی تو؟
1393/02/31 - 10:46سلام ♥
1393/02/31 - 10:50سلااااااااااااااااااام مائده جوووووووووووووووووونم.فدای شکل ماهت
1393/02/31 - 10:50نه ندا اصا خوب نیسم گلم کمر درد امانم بریده لا مصب
1393/02/31 - 10:51فدای دل مثه ماهت عزیزم
1393/03/2 - 18:01