abbasali
با من صنما دل یك دله كن * گر سر ننهم آنگه گله كن<br> مجنون شده ام از بهر خدا * زان زلف خوشت یك سلسله كن <br>سی پاره بكف در چله شدی * سی پاره منم ترك چله كن <br>مجهول مرو با غول مرو * زنهار سفر با قافله كن <br>ای مطرب دل زان نغمه خوش * این مغز مرا پر مشغله كن<br> ای زهره و مه زان شعله رو * دو چشم مرا دو مشعله كن<br> ای موسی جان شبان شده ای * بر طور برو ترك گله كن <br>نعلین زد و پا بیرون كن و رو * در دست طوی پا آبله كن <br>تكیه گه تو حق شد نه عصا * انداز عصا وان را یله كن <br>فرعون هوا چون شد حیوان * در گردن او رو زنگله كن
... ادامه