به سلامتي مادري كه ميتونست از خواب و خوراك و لباسش نگذره، ولي گذشت اما..... هيچوقت منت نذاشت
به سلامتي پدري كه ميتونست به كم قانع باشه به جاي چند شيفت كار كردن يه شيفت كار كنه و بخور نمير زندگي كنه، ولي واسه رفاه زن و بچش اينكارو نكرد اما..... هيچوقت خم به ابرو نياورد
به سلامتي معلمي كه ميتونست بدون حرص خوردن درس بده و به اين اهميت نده كه ياد ميگيرن يا نه بعدشم سر برج حقوقش رو بگيره، ولي نكردو جاش با تمام اذيت و شيطنت دانش آموزا با تمامه وجودش بهشون درس ميداد و تهش سر برج اون حقوق ناچيزش كه جبران لحظه اي از مشقتي كه ميكشه نميشه رو ميگيره اما..... هيچوقت اعتراض نكرد
به سلامتي رفيقي كه خودتو واسه خودت ميخواست نه جيبت اما.... هيچوقت دم از رفاقت نزد
به سلامتي مدير
#نمیدونم كه با اين سايت قشنگش حال خيليارو عوض ميكنه اما.... ادعايي نداشت
در آخر هم به سلامتي تويي كه داري اين پستو ميخوني و از ته دلت ميگي به سلامتي همشون اما.... انتظاري نداري
شقایق فعلا برای من خبری نیست
1391/11/15 - 00:42یعنــی الکــــی رقصیدم..؟!!
1391/11/15 - 00:44رضا من منظورم تو نبودی شهریار با نگار
1391/11/15 - 00:46منا برای شهریار و نگار خانم خب رقصیدی / شقایق کار خوبی کردی .
1391/11/15 - 00:48مرسي دوستان خلاجتمون نديد باووو
1391/11/15 - 00:50میشه یکی به منم بگه قضیه چیـــه؟
1391/11/15 - 00:53آقا عروس داماد خودشون بیان خودشونو معرفی کنن..من شاباشمو از کـــــــی بگیرم؟
شهریار و نگار
1391/11/15 - 00:54بله متوجه شدم حالا زوده شقايق جونم حالا تمرين كن تا روز عروسي عزيزم
1391/11/15 - 00:55من رقصم خوبها کلاس رفتم
1391/11/15 - 00:57افرين خوبه ديگه خبرت ميكنم شقايق جونم
1391/11/15 - 01:01