Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #ستم

رضا
رضا
حداقل دستمزد کارگران درسال 94 تعیین شد 712.000 تومان !
Majid
kaver-shayad.jpg Majid

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
رضا
635619431164381114.jpg رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
bamdad
bamdad
ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ" ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ" ،
ﭘﻮﺳﺖ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﮐﻠﻔﺖ ﻣﯽﮐﻨﺪ !
.
ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ " ﻋﺸﻖ " ,
ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﻧﺎﺯﮎ ﻣﯽﮐﻨﺪ !
.
ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ" ﺩﺭﺩ" ،
ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﭘﯿﺮ ﻣﯽﮐﻨﺪ !!!
.
ﺁﺩﻡﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ،
ﻭ ﻣﻦ،
ﺍﻣﺮﻭﺯ
.
.
.
ﮐﺮﮔﺪﻥ ﺩﻝﻧﺎﺯﮐﯽ ﻫﺴﺘﻢ
ﮐﻪ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ

:(
دیدگاه · 1393/12/22 - 08:01 ·
6
bamdad
bamdad
خاطره ای از پرویز پرستویی ؛

یادمه هشت سالم بود

یه روز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه تولید بیسکوییت

ما رو به صف کردن و بردنمون تو کارخونه که خط تولید بیسکویت رو ببینیم

وقتی به قسمتی رسیدیم که دستگاه بیسکویت میداد بیرون

خیلی از بچه ها از صف زدن بیرون و بیسکویتایی که از دستگاه میزد بیرون رو ورداشتن و خوردن

من رو حساب تربیتی که شده بودم میدونستم که اونا دارن کار اشتباه و زشتی میکنن

واسه همین تو صف موندم

ولی آخرش اونا بیسکویت خورده بودن و منی که قواعدو رعایت کردم هیچی نصیبم نشده بود

الان پنجاه سالمه ،اون روز گذشت ولی تجربه اون روز بارها و بارها تو زندگیم تکرار شد

خیلی جاها سعی کردم که آدم باشم و یه سری چیزا رو رعایت کنم

ولی در نهایت من چیزی ندارم و اونایی که واسه رسیدن به هدفشون خیلی چیزا رو زیر پا میذارن از بیسکوییتای تو دستشون لذت میبرن

از همون موقع تا الان یکی از سوالای بزرگ زندگیم این بوده و هست که خوب بودن و خوب موندن مهمتره یا رسیدن به بیسکوییتای زندگی؟

اونم واسه مردمی که تو و شخصیتت رو با بیسکوییتای توی دستت میسنجند!!!!!!

{-28-}
دیدگاه · 1393/12/22 - 07:57 ·
3
صوفياجون
صوفياجون
سلووووو بر بروبچز دلم خیلی واستون تنگولیده بوداااا از صبح تا ظهر میرم سرکار دوباره ساعت ۴تا ۹شب این رفت و آمدو همش وایستادن تو مغازه سروکله زدن با مشتری خستم میکنه انرژیمو تموم میکنه میام خونه دیگه حالی ندارم که بیام الانم عین مرده متحرک اومدم دید بزنم :) همه خوبین عاااایاااا؟
7 دیدگاه · 1393/12/19 - 23:32 توسط Mobile ·
9
Noosha
0bbf9cc0506cacddf7c7119e326e6a19-425 Noosha
بر خاکی نشسته بودم ؛
که خدا آمد و کنارم نشست !
گفت : مگر کودک شده ای !؟
که با خاک بازی میکنی !
گفتم : نه ! ولی . . .
از بازی آدمهایت خسته شده ام ! . . .
همان هایی که حس می کنند هنوز خاکم ! . . .
و روح تو در من دَمیده نشده ! . . .
من با این خاک بازی میکنم ،
تا آدمهایت را بازی ندهم !

خدا خندید ! . . .
پرسیدم خدایا ؛
چرا از آتش نیستم !؟
تا هرکه قصد بازی داشت را بسوزانم !

خدا امّـا ساکت بود !
گویا از من دلخور شده بود ! گفت :

تو را از خاک آفریدم
تا بسازی ! . . . نه بسوزانی ! . . .

تو را از خاک ازعنصری برتر ساختم . . .

از خاک ساختم
که با آب گـِل شوی و زندگی ببخشی . . .

از خاک که اگر آتشت بزنن ! . . .
بازهم زندگی میکنی و پخته تر میشوی . . .

باخاک ساختمت تا همراه باد برقصی . . .

تو را ازخاک ساختم
تا اگر هزار بار آتش و آب و باد تو را بازی داد ! . . .
تو برخیزی ! . . .
سر برآوری ! . . .
در قلبت دانهٔ عشق بکاری ! . . .
و رشد دهی و از میوهٔ شیرینش لذت ببری ! . . .

تو از خاکی ! . . .
پس به خاکی بودنت ببال . . .
و من هیچ نداشتم !
برای گفتن به خدا ! . . .{-60-}
bamdad
bamdad
در به درتر از باد زیستم ...



ای تیز خرامان !

لنگی پای من

از ناهمواری راه شما بود .

:(
دیدگاه · 1393/12/19 - 19:14 ·
3
bamdad
bamdad
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.» پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.» زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.» مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.» پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند. « ای کاش ما هم عملکرد خود را بسنجیم

{-35-}{-35-}
دیدگاه · 1393/12/17 - 19:58 ·
3
bamdad
HamMihan-20151327137048209461425482824.2015.jpg bamdad
{-18-}
bamdad
bamdad
فامیلمون بهم اس فلسفی زده حواسم نبوده دستم خورده اس خالی براش فرستادم

جواب داده:یه دنیا حرفه نگفته…مرسی

فک فامیله خل و چله ما داریم

{-7-}
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
دوستان
من راهنمایی می خوام
، می خواستم خواهش کنم اگه بلدین بهم بگین توی word چطوری میتونم تعداد سطر هارو تعریف کنم؟
توی آیین نامه نگارش نوشته شده " تعداد سطر ها در صفحه 28 سطر باشد"
من هرکاری کردم نتونستم همچین چیزی رو پیدا کنم توی word

آفیس ام 2013 هست!
... ادامه
Noosha
Noosha
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﮐﻔﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﻢ ﺍﻭﻣﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺎﻣﻮ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺧﺮﯾﺪﻣﺶ !! ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ :ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ،ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ...! ﻣﺪﺗﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ . ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﺴﯿﺮﺍﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻤﺶ ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﺫﯾﺘﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺎﻫﺎﻣﻮ ﺯﺧﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ... ﺗﺎ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ، ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺭﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ! ﺍﻣﯿﺪ ﻣﻦ ﻭﺍﺳﻪ ﺟﺎ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻮﺩ . ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﺳﺎﯾﺰ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻤﺶ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﺩ ! ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﺳﻢ ﻧﻤﻮﻧﺪ ﺟﺰ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﻫﺎﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ... ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﻧﺪ ! ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﺸﻮﻥ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺰ قلبتون ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﻥ ﺣﺎﻻ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘشون ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشی ﺁﺧﺮﺵ ﻓﻘﻂ ﺯﺧﻤﺎﺷﻮﻥ ﺑﺠﺎ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ....


.
Mohammad
birthday-cakes4.jpg Mohammad
bamdad
داش گلم تولدت مبارک انشاالله به تمام آرزوهای خوبت برسی{-21-}{-21-}{-37-}{-37-}
{-90-} {-130-}{-90-}{-130-}
{-114-}{-155-}{-114-}{-155-}
{-205-}{-220-}
{-222-}{-217-}
bamdad
bamdad
اصلاً
اصلاً مهم نیست
تو چند ساله باشی
من همسن و سال تو هستم
مهم نیست
خانه ات کجا باشد
برای یافتنت کافی است
چشمهایم را ببندم.
خلاصه بگویم
حالا
هر قفلی که میخواهد
به درگاه خانه ات باشد
عشق پیچکی است
که دیوار نمیشناسد

:(
دیدگاه · 1393/12/15 - 18:33 ·
3
Mostafa
Mostafa
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن

چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن

باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای

بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن

روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو

خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن

دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی

بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن

من همگی تراستم مست می وفاستم

با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن

ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام

او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن

ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو

گر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن

نفخ نفخت کرده‌ای در همه دردمیده‌ای

چون دم توست جان نی بی‌نی ما فغان مکن

کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد

ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن

ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو

گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن

هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو

کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن

شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا

گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن

باده بنوش مات شو جمله تن حیات شو

باده چون عقیق بین یاد عقیق کان مکن

باده عام از برون باده عارف از درون

بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن

از تبریز شمس دین می رسدم چو ماه نو

چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/14 - 14:45 ·
6
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم.... . . .
.
.
.
.
.

مثلا من رضا ام دارم پست عاشقانه میذارم.{-105-}
22 دیدگاه · 1393/12/14 - 07:33 توسط Mobile ·
4
رضا
screenshot_2_q908.jpg رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
Noosha
Noosha
سلام به همه/شبتون بخیر...
رضا
رضا
وصیت نامه یک گیلانی :من از شب اول قبر ترسم ، مره شب دوم دفن کونید به جای کافور مره حشره کش بزنید تا پیتار مره نوخوره می کفن لا کپسول آتش نشانی بنید تا اگه مره جهندم ببردید بتانم اون امره خاموش کونم می یارانه دست نزنید شاید وگردستم {-105-}

رضا
پل-مصلی-360x250.jpg رضا

Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
Majid
RHIML-Small-27.jpg Majid
گاهي فكر مي كنم اي كاش
احساسي نداشتم
اي كاش دوستي نداشتم
اي كاش هميشه تنها مي ماندم
اي كاش دوستانم اينقدر گرگ صفت نبودند
رفاقت و اين همه پستي
رفاقت و اين همه دروغ
رفاقت و اين همه كثافت
رفاقت و اين همه نامردي
نمي دانستم گرگها معناي رفاقت را نمي دانند
اين گرگهاي انسان نمارا چه به رفاقت و دوستي... !!!
پست تر و هرزه ترو دريده تر از هر حيوان وحشي اند
اين انسانهاي دوست نما ... !!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/12/12 - 12:25 ·
4
bamdad
bamdad
▐ اولین بار

که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!

تب می‌کنم، عرق می‌کنم، می‌لَرزم جان می‌دهم.

هزار بار،

می‌میرم و زنده می‌شوم پیش چشمهای تو

تا بگویم دوستت دارم.

اولین بار

که بخواهم بگویم دوستت دارم، خیلی سخت است!

امّا

آخرین بار آن از همیشه سخت‌تر است

و امروز می‌خواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم

و بعد راهم را بگیرم و بروم

چون تازه فهمیدم،

تو هرگز دوستم نداشتی!

{-109-}
دیدگاه · 1393/12/11 - 21:19 ·
4
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
Mohammad
بازگشت غرور آفرین شما را از مبارزه با اژدهای سه سر و بقیه ااژدها ها تبریک عرض می نمایم
{-319-}{-320-}{-321-}{-322-}
زنده باشی قهرمان اژدها کش
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
چرا هیشکی نیس؟
{-169-}{-169-}{-169-}{-169-}{-169-}{-169-}
صفحات: 21 22 23 24 25

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ