Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #سینه

♥ یلدا♥
005Tahna.jpg ♥ یلدا♥
تنها اگر به خلوت رویا نشسته ام

شادم که با خیال تو تنها نشسته ام

سیمرغ وار بر قلل قاف آرزو

پنهان ز چشم مردم دنیا نشسته ام

چون باغبان به پای تو ای غنچه مراد

در بوستان عمر، شکیبا نشسته ام

شاهین اوج همتم، اما به حکم عشق

پیش کبوتری به تمنا نشسته ام

با داغ سینه سوز به دامان زندگی

مانند لاله در دل صحرا نشسته ام

دارم دلی شکسته و موجی ز اشک و خون

با قایق شکسته به دریا نشسته ام

ای آسمان، مخند به بخت سیاه من

خالم که روی چهره زیبا نشسته ام

عمرم گذشت و سختی جان را نگر که باز

در انتظار طلعت فردا نشسته ام

گفتم به غم که: خانه ویرانه ات کجاست؟

گفتا: ببین که در دل شیدا نشسته ام



محمد بیریای گیلانی
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/6 - 17:51 ·
4
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
نبسته ام به کس دل،نبسته کس به من دل
چوتخته پاره برموج رها رها،رها من
زمن هرآنکه او دور،چو دل به سینه نزدیک
به من هرآنکه نزدیک،ازو جدا،جدا من
نه چشم دل به سویی،نه باده درسبویی
که ترکنم گلویی،به یاد آشنا من
ستاره ها نهفتم،درآسمان ابری
دلم گرفته ای دوست،هوای گریه بامن
"سیمین بهبهانی"
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/4 - 15:36 ·
6
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
نگاهم کن که چشمانت قشنگ است
صدایم کن که دل در سینه تنگ است
مرا با خود ببر آنسوی غربت
که اینجا شیشه هم از جنس سنگ است
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
آرامشی ملیح در گوشه چشمانم..مانند بارانی بروی شیروانی..اما…ناودان ندارد..!!غصه هایم درون سینه ام به چاه میروند.
دیدگاه · 1391/11/4 - 09:17 ·
2
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
زخمی بزرگ در سینه دارم و روزگار نمک می‎ ‎پاشد ! از درد به خود می‎ ‎پیچم و جمله جاهلان به این می اندیشند که چه زیبا می‎ ‎رقصم !
دیدگاه · 1391/11/4 - 08:37 ·
3
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
میل دریا گر کنی ، من دیده را دری کنم میل صحرا گر کنی ٬ من سینه را صحرا کنم نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز همدر همان حالت که میمیرم دعایت می کنم{-47-}
دیدگاه · 1391/11/4 - 07:33 ·
3
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
یادش بخیرچقد اسکل بودم!

نیم ساعت دست به سینه مینشستم تا مبصر اسمم روجزءخوبها بنویسه!

بعدم معلم میومدبدون توجه به اسم ها تخته روپاک میکرد!

وچقداسکل تر بودم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستم !{-15-}{-28-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
سرم چسبیدن به سینه ات را

می خواهد......

و چشم هایم خیس کردن پیراهنت را.......

عجب بغض پر توقعی دارم من............!!!!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مردی نزد روانپزشک رفت و از غمی که در سینه داشت سخن گفت. روان پزشک پاسخ داد : در شهر دلقکی ست که مردم را میخنداند و شاد میکند نزد او برو تا غم خود را فراموش کنی ، مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم!!!
... ادامه
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
آرزو دارم فراموشت کنم اما چگونه؟

ازنهیب سینه خاموشت کنم اماچگونه؟

آرزو دارم در آغوشت کشم من بی محابا

دست خود راحلقه بردوشت کنم اما چگونه؟

دستهایت را بگیرم پیش چشمانت بمیرم

زلف خود را همچو تن پوشت کنم اما چگونه؟

سر به دامانت گذارم تاکه جان درسینه دارم

خواب نازی کنج آغوشت کنم اما چگونه؟{-35-}
salar
salar
با وجود گرانی سکه! دیگه طلاق ندین بلافاصله بکشین! دیه از مهریه ارزونتره

قبلنا می‌گفتن مرد باید ایستاده بمیرد یا با سربی در سینه !
مردای امروزم زیر موچین و بوتاکس و پروتز و عمل بینی‌ جون ندن خیلیه !! :|
دیدگاه · 1391/10/28 - 09:41 ·
2
♥ یلدا♥
♥ یلدا♥
حافظ: تـنــم از واسـطــه دوری دلـبــر بـگـداخــــــت. جـانــم از آتــش مـهــر رخ جـانـانــه بسوخت
فروغ فرخزاد: ای شب از رویای تو رنگین شده. سینه از عطر توام سنگین شده
سهراب سپهری: دوست را زیر باران باید برد. عشق را زیر باران باید جست
ترانه امروزی: دوست دختر من نازه، قلبش پر احساسه، عاشقش شدم تازه
رپ: دوستت دارم کثافت! لعنت به اون قیافت
خدا از این به بعد رو به خیر کنه !!{-15-}{-15-}{-15-}{-8-}
شهرزاد
شهرزاد
صدای_سکوت بگوبرای تپیدن چقدر باید داد؟...برای خوب دویدن چقدر باید داد؟ به بارگاه خدا می برند روح مرا...برای دیر رسیدن چقدر باید داد؟ میان بودن و رفتن،کدام سهم من است...برای قرعه کشیدن چقدر باید داد؟ بدان که گرگ صفت نیستم،من انسانم...ولی برای دریدن چقدر باید داد؟ در این زمانه که نان آبروی انسانهاست...برای قلب خریدن چقدر باید داد؟ صدای پای نبودن،سکوت قلب من است...برای صدا شنیدن چقدر باید داد؟ درون سینه اگر جای زندگی خالی است...بگو برای تپیدن چقدر باید داد؟ نغمه رضایی
... ادامه
♥ یلدا♥
1354163738449230_large.jpg ♥ یلدا♥
به پهلو که بخوابد آرام از پشت در آغوش میگیرمش
دستم را روی سینه هایش صلیب میکنم
پایم را میان پاهایش میپیچم و سرم را فرو میکنم میان موهایش
میگذارم نفس گرمم آرام آرام بدود روی پوست عرق کرده اش
و تن داغش غرق شود در آرامش بازوان گشوده ام
به پهلو که بخوابد دنیا برای من تمام میشود . . .
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/27 - 07:21 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گاهی فقط بوی یک عطر ، یک تشابه اسم !
برای چند لحظه …
باعث میشه دقیقاً احساس کنی ،که قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه …
.
دیدگاه · 1391/10/26 - 11:58 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
کارامروزم نیست که بغض می کنم به حرفهایی که نمی فهممشان!

لج میکنم باخاطره هایی که نمی خواهمشان!

ومی شکنم

زیربارنگاههایی که نمی شناسمشان!

تومی دانی٬

چرافاصله اینهمه دور و

گریه اینهمه فراوان و

خانه اینهمه سوت و کوراست؟

تو می دانی

چه شدراه دریا را گم کردیم؟

چه شدنفسهایمان بوی غربت گرفت؟

ازمن نپرس!!!

من سالهاست تنها چشمان تورا می خوانم.

بامن از دریا

ازباران

ازخواب خوش کبوتران مهاجر

بامن از هرآنچه در سینه داری سخن بگو.

من نیزخواهم گفت.

برایت ازدل بیقرار و

پای جامانده در راه و

خوابهای بی توکابوس و

هرآنچه در سینه دارم خواهم گفت.

خواهم گفت:

عطردریا که در کوچه می پیچد

می فهمم آمده ای.

واعتراف خواهم کرد:

چشمان تو اگر نبود

کافر می شدم به خدایی که سیاه را آفرید!
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/25 - 01:49 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
چه احساس قشنگیه .. وقتی وجود عزیزی رو کنارت حس کنی

دستاشو تو دستت بگیری

باهاش قدم بزنی

صداش رو بشنوی

بودن اش رو در کنارت لمس کنی

......

چه احساس نازنین و شیرینیه ..... روبه رو با کسی که دوسش داری بشینی

چشاش رو نگاه کنی ..

تا عمق وجودت از یه گرمای عجیب آب بشه !!

قلبت پر تپش بشه ... انگار داره از سینه کنده می شه !!

چه احساس عجیبیه ..

وقتی بخوای با انگشتات صورتشو حس کنی

با موهاش بازی کنی

خدای من .. باور کردنی نیست ...

اونی که می خوای .. دوسش داری .... عاشقی ...

کنارت باشه ... باهات باشه .. هم راهت ... هم پات باشه ....

باور کردنی نیست ...

وجودتو حس می کنم ...

ولی پیشم نیست...!!!
خدایا این حسو ازم نگیر
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”
وقتی یه سنگو تودریا میندازی
فقط برای چند ثانیه اونو متلاطم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
وسعی می کنم مثل دریا باشم
فراموش کنم سنگی که به دلم زدن
با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم
... ادامه
دیدگاه · 1391/10/20 - 00:38 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مردان هم قلب دارن

فقط صدایشان، یواش تر از صدای قلب یک زن است!

مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند!

شاید ندیده باشی؛ اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند!

هر وقت زن بودنت را میبینم؛ سینه ام را به جلو میدهم،صدایم را کلفت تر میکنم تا مبادا...لرزش دست هایم را ببینی !

مرد که باشی ... دوست داری ... از نگاه یک زن مرد باشی ...

نه بخاطر زورِ بازوها
... ادامه
...
...
اوفا و خوبم ما را گذاشتی و در گذشتی … به درستی که همانند یک فاتح در گذشتی >>
پس از آن در پی غفلت ندیمه چاقویی که همراه داشت را در سینه خود فرومی کند و در کنار جسد شوهرش جان می سپارد .
هنگامی که خبر به کوروش می رسد ندیمه نیز از ترس خود را می کشد برای همین است که در تایلو جسد زنان دو تا است . و باقی داستان که در تابلو مشخص است . آری چنین است که بزرگمردی به نام کوروش در تاریخ جاودانه می شود
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
گاهی فقط یک تشابه اسم برای چند لحظه


باعث میشه دقیقاً احساس کنی


که قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مدتها بود که باهم دوست بودند.داخل همین پارک که امروز هم قرار ملاقات داشتند با هم اشنا شده و خیلی زود به یکدیگر اظهار عشق کردند.پسر گفت:"مینا تو اولین دختری هستی که پا به خلوت دل من گذاشته...مینا هم بلافاصله گفت:"من هم قسم می خورم که تو تنها پسری هستی امیر که در زندگی من وجود داره..." این طور بود که عشقشان را به هم بذل و بخشش کردند و...تا آن روز که پسر_معلوم نبود از کجا_ عکسی را که مربوط به دو سال قبل می شد از مینا و یک پسر دیگر پیدا کرده بود.تا به میعادگاه رسید عکس را کوبید توی سینه دختر:"تو به من دروغ گفتی...تو قبلا" هم با یک پسر دوست بودی مینا..." دختر اما با خونسردی دست داخل کیفش کرد و عکسی بیرون کشید و گفت:"اگر من دروغ گفتم گذشته ام را پنهان کردم اما تاریخ این عکس متعلق به سه روز قبله..." و بعد عکس را انداخت روی نیمکت و رفت .امیر به عکس دو نفره اش با نگار نگاه کرد و شانه بالا انداخت و گفت:" به درک..نگار خیلی هم خوشکلتره...!"
... ادامه
MONA
121001062038-cow-calf-hay-milk-story-top.jpg MONA
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:

نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.

کشیش گفت:

بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.



خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.


اما در مورد من چی؟...

من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟


می دانی جواب گاو چه بود؟


جوابش این بود:

شاید علتش این باشد که

"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"
... ادامه
صفحات: 18 19 20 21 22

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ