یافتن پست: #شخم

رضا
رضا
نمیدونم به خواب عصر فرو رفته .
رضا
رضا
توی زندگی هر کس یه نفر هست که نیست, توی زندگی هر کس یه نفر نیست که هست . علیرضا طلیسچی- نمیخوامت .
رضا
رضا
خب چون خلوته میرویم سراغ شخم مطالب .
رضا
رضا
همیشه باید اینطور باشه تعداد نظرات زیاد باشه هی مطالب شخم بخوره .
رضا
رضا
برم نهار بخورم غرب بیام ببینم سایت رو کامل زده باشین :)
bamdad
bamdad
ذهنم راشخم مي زنم


باران مي کارم


کاش اينجا


پنجره اي سبز مي شد

:(
دیدگاه · 1393/06/21 - 22:01 ·
7
مرجان بانو :)
مرجان بانو :)
سلام من یک آبانی ام... به #شبکه_اجتماعي #نميدونم خوش آمدي
ıllı YAŁĐA ıllı
5_orig.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
رشته خشکار گیلانی {-29-}
4 دیدگاه · 1393/06/6 - 18:38 در گیلک ·
8
رضا
رضا
bamdad این چند روز سایت خلوت بود فکر کنم آرامش قبل طوفان باشه باید منتظر شخم خوردن مطالب این چند روز باشیم {-7-}
رضا
رضا
اونهایی که این چند روز نبودن کم کاری کردن برای تنبیه باید جبران کنن .
رضا
رضا
من برم و دیرتر میام کل سایت شخم بخوره :)
رضا
رضا
وقت سحر شد کسی نیومد .
رضا
رضا
باید آنگونه باشد بین دو زمان آنلاین شدن ما حداقل 20 دیدگاه رو مطالب مختلف ارسال شود ما بیایم مطالعه کنیم جواب بدهیم مطالب بخورد .
دیدگاه · 1393/04/18 - 15:52 ·
7
رضا
Nemidoonam-chatroom.png رضا
رضا
رضا
اینگونه نباشد ما در صفحه لایو مشغول نوشتن نظر باشیم بعد شما هی پست شخم بزنید نظر ما بپره {-7-}
دیدگاه · 1393/03/12 - 23:33 ·
8
رضا
رضا
هیچ کسی نمیگه بیا نهار بخور دنیا چرا اینجور شده آقا {-7-}
رضا
رضا
کل روز فقط 2 تا دیدگاه ؟ راضی نیستم ازتون فعالیت کم شده شما که اینطور نبودین :)
Majid
2urpaxjzo61plo33nku.jpeg Majid
پیرمردی اسبی داشت و با آن اسب زمینش را شخم می‌زد.


روزی آن اسب از دست پیرمرد فرار کرد و در صحرا گم شد.


همسایگان برای ابراز همدردی با پیرمرد، به نزد او آمدند و گفتند:


عجب بد شانسی‌ای آوردی


پیرمرد جواب داد: بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟


چندی بعد اسب پیرمرد به همراه چند اسب وحشی دیگر


به خانه‌ی پیرمرد بازگشت.


این‌بار همسایگان با خوشحالی به او گفتند:

عجب خوش شانسی‌ای

آوردی!اما پیرم


رد جواب داد: خوش شانسی؟ بد شانسی؟ کسی چه می‌داند؟


بعد از مدتی پسر جوان پیرمرد در حالی که سعی می‌کرد یکی از آن


اسب‌های وحشی را رام کند از روی اسب به زمین خورد و پایش شکست.


باز همسایگان گفتند: “عجب بد شانسی‌ای آوردی!” و این‌بار هم پیرمرد


جواب داد: “بد شانسی؟ خوش شانسی؟ کسی چه می‌داند؟”


در همان هنگام، ماموران حکومتی به روستا آمدند.


آن‌ها برای ارتش به سربازهای جوان احتیاج داشتند.


از این رو هرچه جوان در روستا بود را برای سربازی با خود بردند،


اما وقتی دیدند که پسر پیرمرد پایش شکسته است و نمی‌تواند


راه برود، از بردن او منصرف شدند.


“خوش شانسی؟ بد شانسی؟


چـــه می‌داند؟


هر حادثه‌ای که در زندگی ما روی می‌دهد، دو روی دارد.


یک روی خوب و یک روی بد.


هیچ اتفاقی خوب مطلق و یا بد مطلق نیست.


بهتر است همیشه این دو را در کنار هم ببینیم.


زندگی سرشار از حوادث است…
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/15 - 07:06 ·
رضا
رضا
سایت باید اینجوری باشه آنلاین بشی ببینی 40 تا دیدگاه وجود داره همه رو جواب بدی مطالب هی شخم بخورن .
رضا
رضا
عجیبه انگار پست اولیه کاربران جدید تو صفحه نمایش زنده نمیاد فکر کنم بخاطر حجم مطالب و شخم خوردن مطالب قبلی باشه گم میشه .
Noosha
Noosha
سلااااااااااااااااام به همه عزیزای دلــــــــــم.شب همگی بخیـــــــــــــر.من اومدم م م {-41-}
رضا
رضا
خب بروم کمی مطلب بخونم و بزنم .
Mostafa
6.gif Mostafa
... ادامه
رضا
رضا
همین الان به اندازه چند هفته تو نمیدونم مطلب برای مطالعه و شخم زدن وجود داره .
ıllı YAŁĐA ıllı
meanwhile-in-north-west-romania-pic.jpg ıllı YAŁĐA ıllı
اینم نوعی دیگر از {-32-}
صفحات: 1 2 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ