با داداشم دعوام شده بود بابام اومد بهم گفت بیخیال برو باهاش آشتی کن منم بهش گفتم لازم نکرده گور باباش! هیچی دیگه الان با یه دست و یه پای شکسته دارم براتون مینویسم
خب هرکسی یه سلیقه ای داره دیگه
من خوشم نمیاد
به نظرم جلفه ،سبک آهنگایی رو هم که میخونه دوست ندارم ، شاید واسه این باشه که من آهنگای ملایم و لایت و احساسی رو دوست دارم...
بازم شرمنده...
گاهی آدم به جایی می رسد که دست به خودکشی می زند!!!
نه اینکه تیغ بردارد رگش را بزند... نه...
قید احساسش را می زند... و تو او را بی احساس می خوانی و چه می دانی روزگار با او چه کرده ....
من شرمنده ام از بی عدالتی که کودکی تو را کشت .....
ندا سوالات عفت
1392/10/16 - 01:39سلام چه كنيم داداش داريم توشه اخرتمون پرميكنيم ديگه
1392/10/16 - 01:39سلام نوشای عزیز
1392/10/16 - 01:40سلام محمد جون
1392/10/16 - 01:41سلام ابجی گلم
1392/10/16 - 01:41سلام حامد اینقدر شرمنده نکن مارو
1392/10/16 - 01:42سلام شاهین خوبی؟
1392/10/16 - 01:43من بخدا كار من نبود ه باور كن كاري نكريدم داداش
1392/10/16 - 01:45سلام اقا رضا خوب هستین
1392/10/16 - 01:48