Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #شستن

MahnaZ
fu1796-berooztarinha.jpg MahnaZ
فال ازدواج پسران مجرد!! (طنز)
فروردین : ۴۶ بار به خواستگاری میری و جواب رد می شنوی اما در ۴۷ امین
بار در حالیکه در اوج ناامیدی هستی جواب بله رو میگیری و در کنار همسرت
سالها به خوبی و خوشی زندگی می کنی.

اردیبهشت : تا یکسال دیگه با دختر مورد علاقه ات ازدواج می کنی اما هنوز
به شش ماه نکشیده بینتون اختلاف می افته و کار به طلاق می رسه .
دختره مهریه اش که ۳۰۰۰ سکه طلا هستش رو اجرا می زاره و تو به زندان می افتی
تو زندان معتاد میشی و هرویین مصرف می کنی و بعد از چندسال تحمل سختی و رنج در گوشه زندان میمیری.

خرداد : تا دو سال دیگه ازدواج می کنی و با یک دختر بسیار زیبا که خیلی هم دوستش داری
اما شب عروسی موقعی که می خوای بری رو تخت پات به لبه تخت گیر می کنه
و می افتی سرت می خوره به پایه تخت و درجا میمیری.{-105-}

تیر : ازدواج موفقی خواهی داشت و در تمام دوران زناشویی بمعنای کامل کلمه زن ذلیلی .
تمامی کارهای خانه از قبیل پختن غذا و شستن ظرفها و جاروب زدن خانه و شستن لباس بچه ها
با تو هستش . خانومت همیشه با شیلنگ تو رو کتک می زنه .
اگه غذایی که می پزی بد مزه باشه زنت قابلمه رو به فرقت می کوبه
Reza Babaei
2009.2 1920x1200 (9).jpg Reza Babaei
یه فولدر خیلی شخصی و خصوصی دارم توی لپتاپم
اسمشُ گذاشتم “غرب از نگاه استاد رحیم پور ازغدی”
اینجوری دیگه فکر نکنم کسی بازش کنه
* * * * * * * * * * * * * * * * *
نشد یه بار این خانواده بپرسن صبونه میخوری
ما هم با ناز بگیم بیارین تو رختخوابم لطفاً
یعنی گفتیم ها
منتهی جوابش در خور مقام ما نبود نادیده گرفتیم…
* * * * * * * * * * * * * * * * *
پوست کنار ناخن از خیانتکار ترین اعضای بدنه
اولش فقط یه ذره گوشه ى ناخنه اما تا میکشیش تا زیر زانوت میاد پایین کصافط
* * * * * * * * * * * * * * * * *
تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد مرغ است!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
احساسی که راننده ها موقع سبز شدن چراغ قرمز دارند
فضانوردان موقع پرتاب موشک ندارند!
* * * * * * * * * * * * * * * * *
به نظر من حرفه ای ترین آرایشگر بالشه خودمه!
هر روز با یه مدل مو من از خواب بلند میشم
* * * * * * * * * * * * * * * * *
داشتم فکر میکردم اگه 30 سال دیگه
به پسرم بگم برام یک سی دی آهنگ قدیمی بزن برام ساسی مانکن میزنه
* * * * * * * * * * * * * * * * *
وحشتناک ترین لحظه ی دوران مدرسه این بود
که صبح دیر برسی مدرس
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/4 - 01:33 ·
10
Reza Babaei
Reza Babaei
امروز به نام پدران نام گرفت / زن رفت و ز همسر خودش وام گرفت هر مرد در این روز بدیدم، کادو / جوراب، لباس زیر یا مام گرفت! … شاعر در بیت دیگری می فرماید: روز مرد است و عجب! کادوی ما نایاب است / گر چه این دُر گرانقدر همان جوراب! است … وای روز مادر و روز پدر / جدم از ناراحتی آید به درد روز مادر یک النگو می دهم / زن دهد جوراب در روز پدر تازه پول دومی را هم زمن / می ستاند از طریق گل پسر قیمت جوراب من هم لاجرم / از النگو هست قدری بیشتر! … بابایی الهی قربون خودت و جیبت و حساب بانکیت و ماشین خوشگلت برم روزت مبارک! … روز پدر رو به بابای خوب دست و دلبازم تبریک میگم! (هم اکنون نیازمند یاری سبز شما می باشیم) … بدلیل گران شدن اجناس و تورم امسال روز پدر روز یوم الشک اعلام شد! … می دونی فرق روز پدر با روز مادر چیه؟ روز مادر طلا فروشی ها شلوغ می شه اما روز پدر جوراب فروشی ها .. می دونی شباهشتون چیه؟ پول هر دو از جیب بابا می ره … پدر چیست: موجودی است که نیمه شبها از خواب برخواسته و کولر را خاموش میکند! روزش مبارک! … هشدار!! اگر متوجه مهربانی ناگهانی: گل خریدن، ظرف شستن و از جانب شوهر خود شدید فریب نخور
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/3 - 23:49 ·
7
✔♥Дℓɨ♥✔
942647_1398968530244195_801342782_n.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
دل خوش از آنیم که حج میرویم

غافل از آنیم که کج میرویم

کعبه به دیدار خدا میرویم

او که همین جاست کجا میرویم

حج بخدا جز به دل پاک نیست

شستن غم از دل غمناک نیست...
{-128-}
MahnaZ
MahnaZ
توی مطب آرامش خودتونو حفظ کنید وگرنه
مثل من از این سوتی های ناب میدین
خب هول شدم … گفتم :
آقای دکتر اسهال به روتون گلاب دارم !
{-33-}
یکی میگفت : باید از کنار مشکلات زندگی
با سرعت عبور کنی و بگی مییییگ میییییگ !!!
اما انگار نمیدونست مشکلات نشستن رومون و میگن:
انگوررررررری ، انگوررررررری !
{-11-}
دیدی درد نداشت؟
جمله نوستالژیک پدر و مادرها بعد آمپول زدن به بچه هاشون
در حالی که بچه داره خون گریه میکنه ....
یعنی اون همه اشک ماله شوق بوده…..
{-31-}
دیدگاه · 1392/03/2 - 12:29 ·
9
صوفياجون
صوفياجون
رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم :{-7-}
ردیف اول : حال به هم زن !
وسطی ها : یه سلام علیکی داریم !
ته کلاس : دمشون گرم !
اونایی که اصن کلاس نمیان : اینا رفیقمن !
{-7-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
از عذابِ جاده خسته نرسيده و رسيده
آهي از سر رسيدن نكشيده و كشيده

غمِ سرگردونيامو با تو صادقانه گفتم
اسمي كه اسمِ شبم بود با تو عاشقانه گفتم
با تنم زخمي اگه بود بي رمق بود اگه پاهام
تازه تازه با تو گفتم اگه كهنه بود دردام
منِ سرگردونِ ساده تورو صادق مي دونستم
اين برام شكسته امِا تورو عاشق مي دونستم
تو تموم طول جاده كه افق برابرم بود
شوق تو راهتوشه من اسمِ تو همسفرم بود
منِ دلشيشه اي هر جا هر شكستن كه شكستم
زيرِ كوه،بارِ غصّه هر نشستن كه نشستم
عشق تو از خاطرم برد كه نحيفم و پياده
تورو فرياد زدم و باز خون شدم تو رگِ جاده
نيزه نمبادِ شرجي وسط دشت تابستون
تازيانه هاي رگبار توي چلّه زمستون
نتونستن،نتونستن جلوي منو بگيرن
از منِ خستة خسته شوق رفتنو بگيرن
حالا كه رسيدم اينجا پرِ قصّه براگفتن
پر نياز تو براي آه شنيدن و شنفتن
تورو با خودم غريبه از خودم جدا مي بينم
خودمو پر از ترانه تورو بيصدا مي بينم
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکسته اما و رو عاشق ميدونستم
اون هميشه با محبت براي من ديگه نيستي
نگو صادقي به عشقت آخه چشمات ميگه نيستي
من سرگردون ساده تو رو صادق ميدونستم
اين برام شکس
... ادامه
Mostafa
Mostafa
کدوما خنده دار ترن ؟؟
1) پسرا بعد زمین خوردن ؟؟ :)))
2) دخترا بعد از شستن صورت ؟؟ :))))))
ebrahim
ebrahim
ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه ديگرى رسيد. تدى در اين نامه گفته بود كه با دخترى آشنا شده و مي خواهند با هم ازدواج كنند. او توضيح داده بود كه پدرش چند سال پيش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش كرده بود اگر موافقت كند در مراسم عروسى در كليسا، در محلى كه معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته مي شود بنشيند. خانم تامپسون بدون معطلى پذيرفت و حدس بزنيد چكار كرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگين ها به دست كرد و علاوه بر آن، يك شيشه از همان عطرى كه تدى برايش آورده بود خريد و روز عروسى به خودش زد.
8
... ادامه
ebrahim
ebrahim
6
اما دردسرِ خرده ريزه هاي غذا هم بود. اغلب مجبور بودم پشت ميزي بنشينم ، كه تازه مشتريِ ديگري خالي اش كرد ه بود و ميز
هم پر شد ه بود از خرده ريز؛ تا پيشخدمت نمي آمد و ميز را از بشقاب ها و ليوان هاي كثيف خالي نمي كرد، امكان نداشت به پايين
نگاه كنم ، تاز ه بايد همه ي بقاياي غذا را جم ع مي كرد و روميز يها را عو ض مي كرد. عموماً اين كار را با عجله انجام مي دادند و بين
پارچه هاي روي ميز خرد ههاي نان مي ماند و همي ن اعصابم را خرد م يكرد.
بهترين چيز ،مثلاً وق ت ناهار، كشفِ ساعت ي بود ك ه پيشخدمت ها مي دانستند ديگر كسي نمي آيد، همه چيز را خيلي خوب تميز
مي كردند و ميزها را براي عصر آماده مي كردند؛ بعد هم ه ي اعضاي رستوران ، صاحبان ، پيشخدمت ها، آشپزها و ظرفشوها ميز بزرگي
آخ ، مث ل اين كه دير رسيدم ! » : درست مي كردند و پشتش مي نشستند تا خودشان غذا بخورند . در همان لحظه مي رسيدم و مي گفتم
«؟ امكانش هست براي من چيزي بياوريد
... ادامه
ebrahim
ebrahim
ادامه 4++
حالا پيرمرد غرق در افكار ماليخوليايي شده بود كه فكر م يكرد بايد برود
و حالا بايد داخل غسا لخانه باشد، احساس سرد تمام وجودش را فرا گرفته بود، ولي،
وقتي فكر مي كرد، شايد در مخيله اش بيش از اين نمي گنجيد.
پيرمرد به كل فراموش كرده بود كه هنوز نفس م يكشد و بايد براي آيسودا فكري كند.
بيچاره حاجي بابا !
سر قبر خودش را با حيرت تمام نگاه كرد و با آب شست، گل هاي وحشي كه از كوه جمع كرده بود، روي قبر
گذاشت. سپس زمزم هي فاتحانه اي سر داد، تمام اطراف گورش را سبزي و گ لهاي زرد وحشي فرا گرفته
بودند.
تا به خود آمد و اشك هايش را پاك كرد، تمام لاله هاي مصنوعي كه در انبار پخش بود روي تخت غبا رآلود
شكوفه روييده بودند.
پيرمرد بدون اين كه نردبان را از انباري بيرون بياورد به طرف حياط راه افتاد.
چمباتمه كنار ديوار نشست و دست هايش را به هم گره زد.
واقعاً مي شد فهميد پيرمرد آن دنيايي شده، هنوز از نشستن حاجي بابا نگذشته بود كه احساس گرماي لحظه اي
را در تنش چون برق احساس كرد.
دستي ن امريي شانه هايش را نوازش كرد.
... ادامه
Mostafa
Mostafa
لعنت به مستراحی که برچسب قرمز و آبی شیرش برعکس خورده باشد.
لعنت به مستراحی که سوسک ها بدون اطلاع و هماهنگی سرشان را از چاه بیرون بیاورند.
لعنت به مستراحی که مرکز کانونی تحدّب کاسه اش روی صورت آدم باشد.
لعنت به مستراحی که قبل از نشستن کسی درش را بزند.
لعنت به مستراحی که آبش برود و آفتابه اش خالی باشد.
لعنت به مستراحی که پشت درش نوشته باشند:

«لعنت بر پدر و مادر کسی که در این مکان ب... .»
لعنت به مستراحی که صدا را ۵۶ مرتبه اکو کند.
لعنت به مستراحی که شیلنگش از هفت جا سوراخ شده باشد.
لعنت به مستراحی که سر شیلنگش همیشه توی چاهش افتاده باشد.
لعنت به مستراحی که فاصله کاسه اش از دیوار پشتی فقط یک سانت باشد.
لعنت به مستراحی که فشار شیر آبش مثل شیر سماور است.
لعنت به مستراحی که بدون آن بنی بشر هیچ چی نیست
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/30 - 21:52 ·
4
Mostafa
Mostafa
نیمکت با هم بودنمان تنهاست
من دل نشستن ندارم
تو دلیل نشستن باش !
دیدگاه · 1392/01/30 - 21:30 ·
4
LeilA
LeilA
استعداد عجیبی در شکستن داری....


قلب...غرور...پیمان...


استعداد عجیبی در نشستن دارم....


به پای تو...به امید تو...در انتظار تو....
... ادامه
Mohammad
Mohammad
... ادامه
Mohammad
Mohammad
شفای جوان مسیحی مبتلا به سرطان خون

حالشو داشتی بخون قشنگه
شهرزاد
شهرزاد
وقتی باران می بارد یاد خدا را بیشتر احساس میکنم

چون باران یعنی نقطه چین تا خدا .......

برای شستن خستگی ها ..... برای شستن حسرت ها .....

می شوم تکراری ترین تصویر خیابان های شهرم ......

چتر را می بندم .....

می روم زیر باران .....

شاید باران بشوید خستگی ها را ..... بشوید حسرت ها را .....

شاید .....
خدا ........

شاید باران شود نقطه چین تا
و بگویم من خـــــــــدا را دارم
... ادامه
LeilA
LeilA
نشستن ، سنگ بودن است و رفتن ، رود بودن

بنگر به کجا می روند ،

سنگ خاک می شود و

رود به دریا می رسد ....
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/17 - 00:40 ·
6
Mohammad
Mohammad
ســـــــــــــــــــــلام به همه {-7-}
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
یه خانومی واسه تولد شوهرش پیشنهاد داد که برن یه رستوران خیلی شیک ...

وقتی رسیدن به رستوران , دربون رستوران گفت: سلام بهروز جان ... حالت چطوره ؟؟؟

زنه یه کم غافلگیر شد و به شوهره گفت : بهروز , تو قبلا اینجا بودی ؟؟

شوهر: نه بابا این یارو رو توی باشگاه دیده بودم ...

وقتی نشستن , گارسون اومد و گفت : همون همیشگی رو بیارم ؟؟؟

زنه یه مقدار ناراحت شد و گفت : این از کجا میدونه تو چی میخوری ؟؟؟

شوهر : اینم توی همون باشگاه بود یه بار وقت خوردن غذا منو دید ...

خواننده رستوران از پشت بلندگو گفت : سلام بهروز جان ... آهنگ مورد علاقتو میخونم برات ....

زنه دیگه عصبانی شد و کیفشو برداشت از رستوران اومد بیرون.

شوهره دوید دنبالش . زنه سوار تاکسی شد ....

بهروز جلو بسته شدن در تاکسی رو گرفت و خواست توضیح بده که حتما اشتباهی پیش اومده و منو با یکی دیگه اشتباهی گرفتن ....

زنه سرش داد زد و انواع فحشا رو بهش داد ...

یهو راننده تاکسی برگشت گفت : بهروز...! اینی که امشب مخشو زدی خیلی بی ادبه ها ....!!{-33-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
صرف فعل نشستن به گويش لري:
مو بنيشم تونم بنيشي اونم بنيشه
ما که بنيشيم شمام که بنيشيد
ديه جا ني اونا بنيشن!!!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
یادتونه قدیما... . . . . . . . . . . . . . . یه عده بودن پشت فرمون پراید فیگور گردن میگرفتن و کج مینشستن؟ا اونا از آینده اومده بودن کصافتا{-18-}
دیدگاه · 1391/12/8 - 23:04 ·
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
از یک عاشق شکست خورده پرسیدم:

بزرگترین اشتباه؟!

گفت:عاشق شدن.

گفتم:بزرگترین شکست؟!

گفت:شکست عشق.

گفتم:بزرگترین درد؟!

گفت:از چشم معشوق افتادن.

گفتم:بزرگترین غصه؟!

گفت:یک روز چشم های معشوق رو ندیدن.

گفتم:بزرگترین ماتم؟!

گفت:در عزای معشوق نشستن.

گفتم:قشنگ ترین عشق؟!

گفت:شیرین و فرهاد.

گفتم:زیباترین لحظه؟!

گفت:در کنار معشوق بودن.

گفتم:بزرگترین رویا؟!

گفت به معشوق رسیدن.

گفتم:بزرگترین ارزوت؟!

اشک تو چشاش حلق زد و با نگاهی سرد گفت:مرگ...{-31-}
دیدگاه · 1391/12/3 - 16:59 ·
صفحات: 6 7 8 9 10

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ