یافتن پست: #شیشه

mohammad
mohammad
گفته ام خبر مرگم را در شیشه بیندازند و در دریا رها کنند
که اگر مردم آن زمانی به دستش برسد که دلش گرفته باشد و دل
را به دریا زده باشد شاید تا آن وقت از خاطرش به کلی رفته باشم.
.
.
.
.
چون فردا خبر مرگم خواهد آمد همان خبری که 6 ماهست اورا منتظر گذاشته
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/27 - 01:42 ·
6
Mostafa
Azadeh_Akhlaghi_Photo-8.jpg Mostafa
فروغ فرخزاد – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ – تهران |
Forough Farokhzad – ۱۳ February 1967 – Tehran | Detail
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
من مثل تو از خاکم یه آدمم با یک دل سر راهم کمین کرده هزارتا درد و مشکل طلوع اولین داشتم آغاز راه عمرم غروب آخرین دارم مثل تمام عالم اگه واسه تو یه قصه نیستم واسه شب تو یه خواب خوبم بگو بخونم نگو بمونم اگه نخونم رو به غروبم اگه نخونم تشنه ترینم تشنگی خاک جنوبم من واسه تو یه قصه ام نخونده باورم کن مثل یه عکس کهنه اسیر دفترم کن من روی قله خواب یه قصه محالم از تو و عالم تو به دوری خیالم من واسه تو یه عکسم همیشه پشت شیشم پشت غبار شیشه تنهاتر از همیشه تو توی خواب بازی همیشه بی نیازی من نمیخوام تو رویا از من یه بت بسازی
... ادامه
MahnaZ
3.jpg MahnaZ
شیشه های خانه ها را دستور دادند دوجداره باشد ،
دیگر وقتی باران می بارد صدایش شنیده نمی شود …
یاد اشکهای بی صدای خودم افتادم !
دیدگاه · 1392/03/15 - 13:44 ·
7
Mostafa
Mostafa
درخت غم به جانم کرده ریشه

به درگاه خدا نالم همیشه

رفیقان قدر یکدیگر بدانید

اجل سنگ ست و آدم مثل شیشه . .
دیدگاه · 1392/03/14 - 15:27 ·
7
شهرزاد
شهرزاد
مرد جوانی ، از دانشکده فارغ التحصیل شد . ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی ، پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود . مرد جوان ، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی ، آن ماشین را برایش بخرد . او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد .

بالاخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فرا خواند

و به او گفت : من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم . سپس یک جعبه به دست او داد . پسر ، کنجکاو ولی ناامید ، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا ، که روی آن نام او طلاکوب شده بود ، یافت . با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت : با تمام مال و دارایی که داری ، یک انجیل به من می دهی ؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد .
...
... ادامه
صوفياجون
صوفياجون
مامانم که شیشه پاک کن میخرید ،{-138-}
لحظه شماری میکردم تا اون ماده ی داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازی کنم
این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو انجام میدادم !
دیدگاه · 1392/02/27 - 23:49 ·
4
صوفياجون
صوفياجون
من فقط اینم
حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم
تو بزنی با دمپایی ابری خیس تو دهنم و سرمو بکوبی به آینه شیشه هاش خورد شه تو صورتم و بگی زر نزن کصافط من دوست دارم و نمیتونم !
دیدگاه · 1392/02/27 - 22:51 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1368739699832204_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-36-}
Reza Babaei
Reza Babaei
بعضى از دخترا هم که موقع عکس انداختن
اِنقد سرشون و کَج مى کنن آدم فِک میکنه
هدف از این عکس نشون دادن پــَسِ کــَلَشـونه
.
.
.
“زنها” تنهاییشان را گریه می کنند و “مردها” گریه هایشان را تنهایی…
.
.
.
روی شیشه دوغ نوشته:
دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی…
آخه لامصب دوغه یا اورانیوم؟
.
.
.
در نظر دارم کتابی تحت عنوان آداب مهمانی رفتن منتشر کنم
خیلی نکاتی هست که باید بهشون اشاره کنم
لعنت به مهمانی که بی موقع بیاید
.
.
.
توجه کردین یادگاری های روی دیوار و صندلی کلاس های دانشگاه
آموزنده تر از حرف های استاده!!!
.
.
.
بقالی Baghali – باقالی Baghali بغلی Baghali
تو روح اون کسی که فینگیلیش رو اختراع کرد
.
.
.
مهمون اومده خونمون جلوش پا شدیم
میگه بشینید توروخدا برای من پاشدید؟
په نه په همینجوری خوشحالیم، داریم موج مکزیکی میریم
.
.
.
رعد و برق 4 مرحله داره:
اول یه نور ازش میبینیم
بعد صداش میاد
بعد دزدگیر ماشینا روشن میشه
بعدشم چون صاحبش خاموشش نمیکنه ما به بهش فحش میدیم …
.
.
.
وقتی بچه بودم فک میکردم ماکارانی رو هم مثل برنج میکارن
اونجوری نگاه نکنین دیگه!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/27 - 01:11 ·
7
Mostafa
Mostafa
نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس/ دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا علیک جانم / گفتم: کجا روی؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگیر فالی گفتا نمانده حالی / گفتم: چگونه‌ای؟ گفت در بند بی خیالی

گفتم: که تازه تازه شعر وغزل چه داری ؟ / گفتا: که می‌سرایم شعر سپید باری

گفتم: ز دولت عشق گفتا که : کودتا شد / گفتم: رقیب! گفتا: او نیز کله پا شد

گفتم: کجاست لیلی؟ مشغول دلربایی؟ / گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایی

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟ / گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

گفتم: بگو زمویش گفتا که مش نموده / گفتم: بگو ز یارش گفتا ولش نموده

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟ / گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ / گفتا: خریده قسطی تلویزیون به جایش

گفتم: بگو زساقی حالا شده چه کاره؟ / گفتا: شدست منشی در دفتر اداره

گفتم: بگو ز زاهد آن رهنمای منزل / گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غم‌ها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم: بگو ز محمل یا از کجاوه یادی / گفتا: پژو، دوو، بنز یا گلف نوک مدادی
... ادامه
نگار
نگار
ماه من غصه چرا
تو مرا داری و من
هر شب و روز
آرزویم همه خوشبختی توست
ماه من دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کار آن هایی نیست که خدا را دارند
ماه من غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات از لب پنجره ی عشق، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست خدا هست
او همانی است که در تارترین لحظه ی شب
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/19 - 13:19 ·
3
Mostafa
Mostafa
مامانم که شیشه پاک کن میخرید ، لحظه شماری میکردم تا اون ماده ی داخلش تمومه بشه بعد توش آب پر کنم بازی کنم . . .
این بلند مدت ترین برنامه ریزی بود که تو بچگی انجام میدادم !
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/19 - 03:16 ·
3
Mostafa
Mostafa
نکاتـی مهـم برای آمـادگی لازم در برابر زلـزله
Mostafa
Mostafa
ترفندهای عکاسی از نوزاد در منزل !
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
msza9p83pg1k9jt9pu8g.png shaghayegh(پارتی_السلطنه)
من یک دخترم

وقتی خسته ام وقتی کلافه ام...

وقتی دلتنگم

بشقاب ها را نمی شکنم

شیشه ها را نمی شکنم

غرورت را نمی شکنم

دلت را نمی شکنم

در این خستگی ها

زورم به تنها چیزی که می رسد

این بغض لعنتی ست
... ادامه
نگار
نگار
زن مانند شیشه ی ظریف و شکستنی است
هرگز توانایی مقاومت او را
نیازمایید، زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند
.
دیدگاه · 1392/02/14 - 17:09 ·
1
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
رر.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
این ها را ببین
این ها که چسبیده اند به دیوار را می گویم
تمام خاطراتمان جمع شده است پس همین چند دانه قاب و شیشه
دیدگاه · 1392/02/14 - 00:25 ·
1
ebrahim
316301_475401742533178_231214516_n.jpg ebrahim
آسانسوری شیشه ای در شیکاگو...!!!
حاضری امتحانش کنی؟؟؟ :))

1 = آره 2 = نه
صوفياجون
mo7427.jpg صوفياجون
را با تان در هم آمیزید!
اتاق نشیمنی منزلی در لوس آنجلس
نمای درخت قدیمی و کهنسال نقطه کانونی توجه در معماری این اتاق بوده است. این درخت بزرگ کاملاً از طریق شیشه بزرگ این اتاق مشخص است و عناصر دیگر دکوراسیون بر اساس آن چیده شده اند.
... ادامه
صوفياجون
mo7418.jpg صوفياجون
را با تان در هم آمیزید!
اتاق نشیمن مدرن منزلی خصوصی، معماری توسط تراویس پرایس
ایده محصور کردن درخت در محفظه ای شیشه ای در فضای داخلی ما را یاد موزه می اندازد. گویی هر کدام از درختان گنجینه ای ارزشمند هستند.
... ادامه
صوفياجون
mo7410.jpg صوفياجون

روی کابینت آشپزخانه
شیشه های آینه ای آنتیک روی در کابینت، موجب بزرگتر نشان داده شدن آشپزخانه می شود. پیشخوان های گرانیتی و دیوارهای پس زمینه بع رنگ سفید سلطنتی، جلوه خاصی به این آشپزخانه داده اند.
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1366992725376997_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
وقتی خسته ام وقتی کلافم وقتی دلتنگم...

.

.
بشقاب ها را نمیشکنم!!!
شیشه ها را نمیشکنم!!!
غرورم را نمیشکنم!!!
دلت را نمیشکنم!!!

.

.
در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد این

بغض لعنتی ست...که میشکنم!!!
... ادامه
♥هـــُدا♥
03787987169624069726.jpg ♥هـــُدا♥
مـלּ یک בخترم..!
وقتی خسته ام وقتی کلافه ام...
وقتی בلتنگم...
بشقاب ها را نمـیـ شکنم...
شیشه ها را نمــیـ شکنم...
غرورت را نمــیـ شکنم...
בلت را نمــیـ شکنم...
בر این خستگی ها...
زورم به تنها چیزی که می رسـב...
این بغض لعنتـــے ست!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/7 - 13:44 ·
5
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ