یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش… راهبه سوار میشه و راه میفتن… چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه… راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار… کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه… چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده… راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!… کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه… بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: «به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی»!!!
... ادامه
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
قدرت گرفته توسط شِیرترانیکس
فارسی
![nczds5[1].jpg](https://nemidoonam.com/i/attachments/1/1367268032454075_thumb.jpg)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
مونا رضا بیا ببین چی گوش میده
منا تمیز شد ولی ترکید
البته الانم شوخی کارگری میکنیم با دوستان
کل کل مـــن و انیــــل
اوکی
ادبیاتتون تو حلقم
این از همون بچه هاست که از دویار راست و سقف بالا میره
1392/02/10 - 01:35
خیلی دوست دارم بچه شیطون
1392/02/10 - 01:36