...
تومتروبودم
ایستگاه صادقیه پیاده شدم
پسره درحالی که سیگارگوشه لبش بود به یه دخترسانتی مانتال گفت:
میشه سیگارموباآتیش لباتون روشن کنم!
دختره پشت چشمی نازک کردوگفت:
میگم نه!
تاکونت بسوزه باآتیش کونت روشن کنی!
نیما
ایستگاه صادقیه پیاده شدم
پسره درحالی که سیگارگوشه لبش بود به یه دخترسانتی مانتال گفت:
میشه سیگارموباآتیش لباتون روشن کنم!
دختره پشت چشمی نازک کردوگفت:
میگم نه!
تاکونت بسوزه باآتیش کونت روشن کنی!
نیما