یافتن پست: #صبح

رضا
fereni.jpg رضا
Mostafa
Mostafa
bamdad
آقا تو زیاد تو کار شعر هستی یه زحمت داشتم برات , من متن آهنگای محسن چاوشی رو گذاشتم میخواستم تفسیر خودت رو برام بنویسی :) ممنون
رضا
رضا
از شواهد پیداست امروز صبح و ظهر سایت خلوت بوده.
Mostafa
Mostafa

یا

کمد پر از لباس تو میز پر از عکس توئه
هنوز تو اتاقمون میپلکن نشونه هات
وقتی که توی خلوتت منو مرور میکنی
یه قطره اشک ممکنه بشینه روی گونه هات
میپرم از خواب شبو لباسمو تن میکنم
چراغو روشن میکنم خونه رو پرسه میزنم
تا خود صبح با خودم همش کلنجار میرم
تا بلکه خوابم نبره نیای به خواب دیدنم
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..

اینکه دوستم نداشتی برام اهمیت نداشت
فقط دلم میخواست یه روز تموم بشن بهونه هات
دلت که پر زد واسه من به در که چشم دوختی
بال ِ شکسته ی منو بدوز روی شونه هات
برام مهم نیست که دیگه صدای قلبم چی میگه
تو آخرش توجهی به خواهشم نمیکنی
فقط یکم کلافه ام یکم به هم ریخته ام
اما مهم نیست که دیگه نوازشم نمیکنی
سعی نمیکنم تورو
مجاب اون نادان کنم
از کجا معلوم که سرت
از این شلوغ تر نشه
از کجا معلوم دل تو
یه روز برام تنگ شه و
یجور بخوای بیای پیشم
که هیشکی با خبر نشه..

7text.ir
... ادامه
Mohammad
Mohammad
ıllı YAŁĐA ıllı
سلام بر ابجی یلدا {-99-}
Mohammad
Mohammad
به سلامتی که صبح هم دیگه خلوت نیست :d
صوفياجون
IMG-20141004-WA0005.jpg صوفياجون
سلووووو صبح زیبای پاییزیتون بخیر ‏ :) :) :)
3 دیدگاه · 1393/07/13 - 07:27 توسط Mobile ·
7
Morteza
Morteza
اسلام علیک یا بقیته الله
وقت تکبیر و دعا و صلئات هست
امروز مهدی صاحب زمان در عرفات هست
امروز کاش این عرفات اخر هجران باشد
صبح فردا فرج مهدی زهرا باشد
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب زمان (عج)
التماس دعا
... ادامه
دیدگاه · 1393/07/11 - 18:44 ·
7
صوفياجون
صوفياجون
عجب بارونی میباره موش آب کشیده شدم ندارم @‏yalda :)
3 دیدگاه · 1393/07/10 - 16:42 توسط Mobile ·
10
رضا
رضا
بعضی ها رو دیدم کاپشن پوشیدن واقعا اینقدر سرد شده ؟
رضا
رضا
از صبح هوا تابستانی بود سر ظهر کم کم آسمون ابری شد الان گارد گرفته که یهو شروع کنه به باریدن .
ıllı YAŁĐA ıllı
Screenshot_2014-09-28-05-45-53-1.png ıllı YAŁĐA ıllı
Morteza
Morteza
انصافا خوندنیه
.....................
درددل یک جوان ایرانی
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...دیگه توضیحش باخودتون....
شب عاشورا بودهرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نماز، نه هیئت، نه پیراهن مشکی هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، خانم چادري وسنگینی بود کنارخیابون منتظرتاکسی بود
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم یه دفعه یه فکری مثل برق توذهنم جرقه زد بله شیطان خوب بلده کجاواردبشه ازچندتاخیابون عبورکردم ورسیدم به میدون ورفتم سمت خونه مجردیمون خانمه که دید مسیری که اون گفته بودنمیرم گفت نگهدارومنم سرعتوبیشترکردموهرچی جیغ ودادمیزدتوجه نمیکردم شانس آوردم درهای ماشین قفل مرکزی داشت وگرنه خودشومینداخت پایین
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
خانومه که دیگه امیدی به نجات نداشت با گريه گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم مجلس عزای سیداشهداعزیز فاطمه
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
اينارو هم هيچ حاليم نيست من اینقدرغرق تواین کاراشدم مطمئنم جهنم ميرم پس دیگه آب که ازسرگذشت چه یک وجب چه صدوجب خانمه که ازترس صداش میلرزید باهمون صدای لرزان گفت: تو ازخداوعذاب جهنم نمیترسی درسته ولی لات که هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟من شنیدم لاتهااهل لوتی گری ومردونگی هستن
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي کن به حرمت مادرم زهرای مظلومه گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
آقامن که شهوت جلوچشاموگرفته بود هیچی حالیم نمیشداماباشنیدن کلمه زهرای مظلومه که باصدای لرزان وهمراه باگریه اون زن همراه بود تنم لرزید آقایه لحظه بدنم یخ کرد غيرتي شدم
... ادامه
bamdad
bamdad
امروز یادم رفته بود حاضری بزنم!
همین الان اینکار رو کردم:) ، 15 مین دیگه باطل میشدا:)
bamdad
bamdad
خداي من دوستت دارم.

به اندازه تمام برگ هاي دنيا دوستت دارم.

خداي من به اندازه تمام دلسوزي هاي مادرم

به اندازه تمام زحمات پدرم دوستت دارم.

خداي من به اندازه‌ي قلب صبح زود دوستت دارم.

به اندازه همه‌‌ي وقت هايي كه بد بودم و ديدي و نديده گرفتي

به اندازه تمام غم هاي دلم

به اندازه تمام شادي‌هاي دنيا دوستت دارم

خداي من، با من باش...

{-47-}
دیدگاه · 1393/06/30 - 22:37 ·
5
bamdad
bamdad
گاو ما ما مي کرد گوسفند بع بع مي کرد
سگ واق واق مي کرد
و همه با هم فرياد مي زدند حسنک کجايي
شب شده بود اما حسنک به خانه نيامده بود.حسنک مدت هاي زيادي است که به خانه نمي آيد.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي کند.او هر روز صبح به جاي غذا دادن به حيوانات جلوي آينه به موهاي خود ژل مي زند.
موهاي حسنک ديگر مثل پشم گوسفند نيست چون او به موهاي خود گلت مي زند.
ديروز که حسنک با کبري چت مي کرد .کبري گفت تصميم بزرگي گرفته است.کبري تصميم داشت حسنک را رها کند و ديگر با او چت نکند چون او با پتروس چت مي کرد.پتروس هميشه پاي کامپيوترش نشسته بود و چت مي کرد.پتروس ديد که سد سوراخ شده اما انگشت او درد مي کرد چون زياد چت کرده بود.او نمي دانست که سد تا چند لحظه ي ديگر مي شکند.پتروس در حال چت کردن غرق شد.
براي مراسم دفن او کبري تصميم گرفت با قطار به آن سرزمين برود اما کوه روي ريل ريزش کرده بود .ريزعلي ديد که کوه ريزش کرده اما حوصله نداشت .ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست لباسش را در آورد .ريزعلي چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبري و مسافران قطار مردند.
اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل هميشه سوت و کور بود .الان چند سالي است که کوکب خانم همسر ريزعلي مهمان ناخوانده ندارد او حتي مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ي مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سير کند.
او در خانه تخم مرغ و پنير دارد اما گوشت ندارد.
او کلاس بالايي دارد او فاميل هاي پولدار دارد.
او آخرين بار که گوشت قرمز خريد چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنياي ما خيلي چوپان دروغگو دارد به همين دليل است که ديکر در کتاب هاي دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد

:(
Mohammad
Mohammad
ســـــــــــــلام {-99-}
bamdad
bamdad
می بویمت

می رویمت..

من بر نقطه نقطه ی وجودت

رشد خواهم کرد

عطر تنت

شمیم پراکنده در هوای من است...

صبح با نفسی عمیق در تو بیدار می شوم

و سراسر روز

شناور در نبض کوبنده ی توام...

من بیمار از تو

وزنده در توام

بیا در آغوشم

تا خویشتنت را ببینی!

{-35-}
دیدگاه · 1393/06/18 - 21:59 ·
6
Mohammad
koodak.jpg Mohammad
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوستم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد...
... ادامه
Mohammad
Mohammad
صوفياجون
سلام ابجی {-16-} :d
شما انلاین شدین
مگه صبح هم کسی آنلاین میشه :d
دیدگاه · 1393/06/18 - 08:31 ·
4
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
bamdad
خوبی عریر مرد همیشه حاضر نمیدونم {-35-}
Mohammad
cMLKhRHjzH.jpg Mohammad
وَاللَّهِ لَابنُ أبي طالِبٍ آنَسُ بِالمَوتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدىِ اُمِّهِ.
به خدا سوگند كه اُنس پسر ابوطالب به مرگ از انس كودك به پستان مادرش بيشتر است.
نهج ‏البلاغه(صبحی صالح)ص52 ، خطبه 5 {شبیه این حدیث در نزهه الناظر و تنبیه الخاطر ص56)
... ادامه
bamdad
bamdad
مصاحبه با مدیر عاملان شرکتهای ایران خودرو و بنز:
گزارشگر: شما چگونه متوجه میشوید که ماشین تولیدی شما در مقابل هوا غیر قابل نفوذ است.
بنز: ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر گربه صبح مرده بود هوا داخل ماشین نمیشود اگر زنده بود روزنه ای وجود دارد که آن را رفع میکنیم.
ایران خودرو: ما یک گربه رو شب تا صبح داخل ماشین قرار میدهیم اگر صبح گربه داخل ماشین بود روزنه ندارد اگه گربه داخل ماشین نبود یه روزنه کوچکی وجود دارد. !!!

{-16-}
صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ