#من #اونیم #که
#مرتضی #پاشایی
من اونیم که سایه ام نداشت
دلش رو توی کوچه جا گذاشت
همون که تو دلش غمارو کاشت
غیر از این سکوت چیزی برنداشت
من اونیم که گریه می کنه
همون که بغض و ول نمی کنه
همون که هیچکی باورش نکرد
اشک و عاشق گونه می کنه
صدام که سر به آسمون کشید، دلای عاشق و به این جنون کشید
خدا ببخشه اونو که نموند
که قلب سادمو اون به خون کشید
عشق ادعا سرش نشد، آخرش نشد
که یاد من بره
آسمونو باورش نشد ، کبوترش نشد
دوباره بپره
من اونیم که خیره رو دره، خوشیشو میده غصه می خره
که حالش از همیشه بدتره
دل نمیده و دل نمی بره
کسی که با کسی قدم نزد
تو خونه عکسی غیر غم نزد
سری به قلب عاشقم نزد
اونکه رو دلم زخم کم نزد
داد نزن سالار خوابه
1393/08/18 - 12:17داد بزن داد بزن
1393/08/18 - 12:55سلام داش سالار
1393/08/19 - 08:22سلام
1393/08/19 - 08:32محمد گفته داد بزن من دارم داد میزنم از دست شما سالار خان!
1393/08/19 - 10:30منو تو روز تولدم ام گرفتی زدی؟
بزنمت
محمد ببین چه قدر این سالار موش مرده بازی درمیاره....
1393/08/19 - 10:54