فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد.
آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد
نه نقاشی را میگذارد کنار،
نه دماغش را اگر معمولی است عمل می کند،
نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است،
نه حق غذا خوردن در یک سری از رستوران های معمولی را از خودش میگیرد،
نه حق لبخند زدن به یک سری آدمها را،
نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.
حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس از هبوط (سقوط) در لایه ی آدم های "معمولی".
و این هراس می تواند حتی لذت زندگی،
نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن،
خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.
تصمیم گرفته ام خودِ معمولی ام را پرورش دهم.
نمی خواهم دیگر آدم ها مرا
فقط با "ترین"هایم به رسمیت بشناسند.
از حالا خودِ معمولی ام را به معرض نمایش می گذارم
و به خود معمولی ا م عشق می ورزم
و به آدم ها هم اجازه دهم به منِ معمولی عشق بورزند
... تهمینه میلانی ...
«رضا: قول میدم از این به بعد کاری میکنم حتی کشفهای جدیدم رو ننویسم . یک جمله نوشتم شده 60 تا کامنت»
1394/04/20 - 14:00ببین به خاطر اینکه از جواب دادن به سوال ها فرار کنه چه جمله ای گفته
من میگم بنده خدا بامداد چند تا سوال ازت پرسید که میخوای کشفهای جدیدت رو هم مطرح نکنی
واقعاً اینقدر واست سخته به سوالاتش جواب بدی
من دیگه حرفی ندارم
رضا شده آمریکا!
1394/04/20 - 14:10همش تهدید میکنه ، عاقا کشف میکنی کشکی در میاد ننویس!
مگه بامداد میخواس کشف تو رو بخوره که اونجوری برخورد کردی؟
چیو میگی کشف رو بخوره، بامداد فقط میخواست یکی به سوالش جواب بده
1394/04/20 - 14:13که اونم داش رضا جوابش رو داد
بامداد و سوالی که هرگز پاسخ داده نشد!
1394/04/20 - 14:19برنامه امشب سینماهای تهران و شهرستانها...
فیلمی جذاب برای همه ی سنین
1394/04/20 - 17:15موضوع فیلم: چگون باعث شویم کسی از ما سوال نپرسد
1394/04/21 - 09:44الان بازم سر و کله رضا پیدا میشه تکذیب میکنه
هعی
1394/04/21 - 10:52محمد تو روحت
1394/04/25 - 12:48