Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209

Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

 

یافتن پست: #فرسنگ

ebrahim
ebrahim
گر سينه شود تنگ،خدا با ما هست...گر پاى شود لنگ،خدا با ما هست...دل را به حريم عشق بسپارو برو...فرسنگ به فرسنگ،خدا با ما هست.
دیدگاه · 1392/02/29 - 22:55 توسط Mobile ·
6
شهرزاد
53675025470253628571.jpg شهرزاد
پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند .مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه بازگردد … مادر او هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد . هر روز مردی گو‍ژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند می گفت: هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!! این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی د انم منظورش چیست؟ یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟ ….. بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت . ...
... ادامه
Mostafa
Mostafa
ما عشق هایمان رامحکمتر می کنیم حتی اگر فرسنگ ها ازمعشوقهایمان دور باشیم.بقول دکترشریعتی:بادها می وزند و شن هارا جابجا میکنند،اما صحرا همچنان صحراست.
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/3 - 23:49 ·
3
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
ای صورت پهلو به تبدل زده! ای رنگ
من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ
گر شور به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نکوبم سر سودازده بر سنگ
با من سر پیمانت اگر نیست نیایم
چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ
من رستم و سهراب تو! این جنگ چه جنگی است
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!
اکنون تو ز من دل‌زده‌ای! من ز تو دلتنگ{-35-}
دیدگاه · 1392/01/21 - 18:17 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
287682_RNZ6N71f.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
هزار مرتبه تا تو دویده ام و هنوز میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است ...
دیدگاه · 1392/01/3 - 16:48 ·
3
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)

چشم بسته از فرسنگ ها می شناسمت ، این تلاشت برای گم شدن مرا می خنداند !
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/2 - 02:45 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
چرا باز هم آمدی؟

من که فرسنگ ها از تو دور بودم!

حتی از تو بدم می آمد!

چرا آمدی و آنقدر در چشمانم تکرار شدی که به تو عادت کردم!

و حالا که به تو عادت کردم

انکارم می کنی!!!

اگر می خواهی نباشی

برو تا همیشه ها!

و اگر می خواهی بمانی

آنقدر احساساتم را راهروی قدم های تردیدت نکن
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/27 - 19:50 ·
شهرزاد
شهرزاد
دلم اگرچه برایت عجیب دل تنگ است


همیشه و همه جا آسمان همین رنگ است



هوای پر زدن از پشت شیشه ها دارم



قفس برای پرنده چه کوچک و تنگ است



میان ماه تو و برکه ام چه فاصله ای



اگر خطا نکنم صد هزار فرسنگ است



شکستی و ز شکستن دگر هراسی نیست



شباهت من و تو مثل شیشه و سنگ است



همین که دست تو ساز مخالفت زده است



دلیل شوق شنیدن برای آهنگ است



دلم هوای تو کرده ، حوای حوایم



اگر چه وسوسه ی سیب تا ابد ننگ است ....



مرتضی پارسا
... ادامه
دیدگاه · 1391/11/26 - 23:51 ·
1
ƛƦƬƖƝ
ƛƦƬƖƝ
صدای تپش قلبت
از فرسنگها
هر پرستویی را عاشق میکند
چه رسد به دلی که به انتظار نشسته
دیدگاه · 1391/09/12 - 14:18 ·
6
صفحات: 1 2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ