مانند شعر نیما ابریست خانه ام...
من گریه می کنم، شده باران بهانه ام...
باران هزار و سیصد و چندین غزل سرود...
در لابه لای دفتر شعر و ترانه ام...
در گیر و دار فصل شکوفه، کلاغ ها...
فرصت نمی دهند بروید جوانه ام...
شاید بهار آمده از راه من ولی...
چون کوه برف نشسته به شانه ام...
اما قسم به این همه رخوت، بهار را...
می آورم دوباره به تقویم خانه ام...
... ادامه
بگردی پیدا میشه
1392/01/7 - 01:08خیلی گشتم ولی فقط تیکه پاره هامو پیدا کردم..که دیگه به هیچ کاری نمیاد..
1392/01/7 - 01:21بستگی داره از خودت چی بخوای
1392/01/7 - 01:25می خوام خودم باشم..همون منای سابق..دلم واسه منا خیلــــــــــــی تنگ شده..
1392/01/7 - 01:35تو فصله خوبی برای شروع دوباره هستیم
1392/01/7 - 20:51