یک زن 95ساله چینی ساکن ایالت گوانگشی که فوت کرده بود و طبق مراسم آن روستا جسدش را داخل تابوتی در خانه اش قرار دادند اما یک روز قبل از مراسم خاکسپاری او را زنده و در حال آشپزی دیدند!!!!!
بارها از مسیر رشت به رودبار و منجیل رفتم اما کاروانسرای لات ( شاه عباسی ) رو ندیدم امروز متوجه شدم سر پیچ امامزاده هاشم به سمت رشت اونجایی که فکر میکردم حمام تاریخی باشه همون کاروانسرای لات هست .
من میدونستم ، زیادم دور نیست
تو رودخونه ی کنار کاروانسرا که همون سفیدرود باشه واسه ماهیگیری میرفتیم قبلنا
محلیا اون محل رو میگن "شاپاسی"
آخرین بار 3-4سال پیش با یکی از دوستان رفتیم واسه ماهیگیری که دیدیم دارن رو رودخونش پل میزنن ، سر و صدای زیاد همراه گل آلود بودن اب باعث شد که زود برگردیم و بریم سد سنگر واسه ماهیگیری
#وایبر 5 سال قبل عرضه شد اما چون پیشرفت خوبی تو امکانات نداشت و البته مشکلاتی که داخل ایران برای این برنامه ایجاد شد تو مدت کوتاهی توسط #تلگرام حذف شد . در عوض تلگرام تو یک سال گذشته با اپدیت های منظم و اضافه کردن امکانات جدید نشون داد با برنامه ریزی مشخصی از ابتدا عرضه شده .
البته تو سالهای گذشته سایتها و سرویسها معروفی وجود داشتن که کم کم جای خودشو نرو به سرویسهای جدید دادن و محو شدن .
فایل 300 مگابایتی رو از یک سایت دانلود کردم پسورد فایل رو طبق راهنمای سایت هر چی تایپ و کپی کردم فایل آنزیپ نشد . هیچی حذفش کردم دارم از یه سایت دیگه دانلود میکنم .
تجربه : قبل دانلود فایلها بخش نظرات همون مطلب رو یک نگاه بندازید .
مرسی
یه مدت سرم شلوغ شده بود تو مرغداری
حدود 10- 12 روز دوشب سر کار میموندم و یه شب دیروقت میومدم خونه و میخوابیدم
راستی هر روز رو جانمازی که واسم دوختی نماز میخونم و دعاتم میکنم
یکی از گلات رو هم به یکی از دوستام کادویی دادم
به رسم هر شب ... قبل از خواب دلم عجیب هوای ِاین را کرد که برای کسی بنویسم دوستش دارم ... امان از این خواسته ها ... کسی را ندارم که بگویم دوستش دارم اما ...! اینجا مینویسم ! برای ِهر شخصی که امشب دلش میخواست از لبی بشنود : دوســــــــــتـت دارم
به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم. بعد پاشدم به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام. خوابیدم. وقتی پاشدم، هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود. سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم. آدم ها هم مثل ساعت ها هستند. بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت مرتب، همیشگی. آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی. بودنشان برایت بی اهمیت می شود. همینطور بی ادعا می چرخند. بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود. بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست. قدر این آدم ها را باید بدانیم، قبل از شش و بیست دقیقه.
چ چیزای خوشگل و خوشمزه ایی
ولی من زیاد اهل خوردنش نیستم چندسال قبل برای پوستم حساسیت ایجاد کرد خوردن اینجور چیزا از اون ب بعد فقط ی کوچولو می خورم ولی واقعیت غیرقابل انکار اینه که اینا یکی از بهترین هله هوله های ما ایرانیااااس
این رضام که بطور غیرمستقیم باز تهدید می کنه یادم نمی ره یادم نمی ره خب یادت نره
کیک تو اولا که پلاستیکی بود همه هم میدونن تو این سایت پس حاشا نکن
گفتن قالبش رو برا تو زده بودن ولی تو قبول نکردی و دبه در آوردی بعدم همون کیک رو ریختی تو دبه بردی
bamdad
قدرت گرفته توسط شِیرترانیکس
فارسی
آخی
تا حالا انقدر خنده ازش ندیده بودیم 
