یافتن پست: #لبم

bamdad
bamdad
وقتی دلمو شکستی حس خوبی داشتم
چون اون موقع قلبم چند تکه داشت که
هرکدوم جدا جدا دوستت داشت
دیدگاه · 1392/11/16 - 20:28 ·
6
bamdad
bamdad
تو که پیشم هستی
همه چیز تند تر میشود ...
ضربان قلبم تندتر می زند ...
عقربه های ساعت تندتر می دوند ...
از کسی شنیده ام
... درون ساعت که آب برود
از کار می افتد
یا دست کم عقربه هایش آرام تر حرکت میکنند!
امروز ساعتم را شسته ام !
و پهن کرده ام روی بند !
اینبار که بیایی

هرگز زمان رفتنت نمی رسد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/11 - 20:51 ·
9
iman
iman
سلامتى خودم که قلبم مثل قبرم فقط جاى ىه نفره …
حامد@ پسر تنها
حامد@ پسر تنها
دختر :من حسودیم میشه…. موقعی که دخترا بهت نگاه میکنن!
پسر :حسودی نکن عزیزم
دختر :چرا؟! پسر :چون تو چیزی داری که اونا ندارن!
دختر :چی؟ پسر :{-253-} قلبم {-253-}
دیدگاه · 1392/11/11 - 01:38 ·
6
✔♥Дℓɨ♥✔
delebarani.ir (2).jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
قلبم درد میکنه, تشخیص دکترا جراحیه...
چطور میتونم خونه ی تو رو بدم زیر تیغ جراحی؟!
اینجا تنها جاییه که تو هنوز توشی بعد گذشت این همه سال...
... ادامه
iman
iman
سردش بود دلم را برایش سوزاندم!!!


گرمش که شد با خاکستر قلبم نوشت:


خـداحـافـظ ...
دیدگاه · 1392/11/10 - 17:06 ·
4
bamdad
bamdad
Morteza
دودي که از دهانم مي آيد،

از سيــــــــــــــــــگار نيست!

عــــــــــــــــــــــــــادت دارم؛

قــــــلبم كه مي ســــــوزد...
دود مــــــي کند...!
bamdad
bamdad
خدایا!

گله نمی کنم،

ولی ...

کمی آرامتر امتحانم کن !

به خودت قسم که خسته ام ...

کمی مدارا کن قلبم شکسته ...!
دیدگاه · 1392/11/8 - 20:35 ·
7
Morteza
1621967_578769698868313_829140273_n.jpg Morteza
ماجراهای جالب آقوی همساده : “لوبیای سحر آمیز !”

آقو ما یه مدت وضع مالیمون خراب بود یه گاوی داشتیم گفتیم بریم اینو بفروشیم…رفتیم بازار یه پیرمردی دیدیم گفت گاوتو بده من بهت لوبیای سحرآمیز بدم،آقو گاوو دادیم لوبیاهارو گرفتیم بردیم کاشتیم فرداش درخت دراومد از درخت رفتیم بالا رسیدیم به خونه یه غول یه مرغ تخم طلا ازش کش رفتیم برگشتیم پایین تا پامون رسید به زمین دیدیم اومدن جلبمون کردن!گفتیم چرا؟گفتن شما بخاطر کشت غیر اصولی خاک منطقه رو ضعیف کردین 14تا خانواده بدبخت شدن! گفتیم کاکو صبر کن الآن یه تخم طلا بهت میدم شمام بیخیال ما شو…به ای مرغو گفتیم یه تخم طلا بذار گفت من در اعتراض به کاهش قیمت طلا در بازارهای جهانی دیگه تخم طلا نمیذارم!گفتیم حداقل دوتا تخم مرغ معمولی بده تو زندان نیمرو کنیم گفت تخم مرغ معموای تو کلاس کاری من نیس!ها ها ها ها ها ها ها…مارو که داشتن میبردن زندان وسط راه رسیدیم به اون پیرمردو دیدیم مازراتی زیر پاشه!!! گفتیم کاکو چی شد پولدار شدی!؟ گفت اون گاوو که به من دادی روزی 25تا گوساله طلا میزاد!…ها ها ها ها ها ها ها…آقو به نظر من آدم همیشه باید قدر چیزایی که داره رو بدونه!
... ادامه
bamdad
bamdad
قرارمان یک مانور کوچک بود…

قرار بود تیرهای نگاهت مشقی باشد…اما ببین

یک جای سالم بر قلبم نمانده است…!!!!
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1390821106125973_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-40-}
✔♥Дℓɨ♥✔
delebarani.ir - 4.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
می خواهم...
اونقدر خودخواهانه بغلتـــــــــ کنم...
که جای ضربان قلبمــــ روی تنتـــــــــــــــــ بمونه
soheil
soheil
جانم باش تا به لبم برسی...


می خواهم همه بدانند

که با تو

جان به لب شده ام...
دیدگاه · 1392/11/5 - 23:15 ·
8
bamdad
bamdad
سقوط مـے کنم اما بے صدا...

مباבا سر برگرבانـے و ویرانیم را ببینے...

و بفهمے چقـבر ناتوانم کــرבی...

مباבا بفهمـے قلبم نابوב شده...

בر جهنم عشقم مے سوزم...

تو راحت باش...

مـטּ بـہ جاے تو بـہ בرک رفته ام!

تمومش کـטּ خدا...
... ادامه
دیدگاه · 1392/11/5 - 21:03 ·
7
✔♥Дℓɨ♥✔
delebarani.ir - 1.jpg ✔♥Дℓɨ♥✔
امشب چند بندی از عشق برایت مینویسم...
نه با قلم...
بلکه با "قلبم"
مینویسم که عشق یعنی"تپیدن"
عشق یعنی"رسیدن"
عشق یعنی تو و تو یعنی همان مخاطب خاص من...!
... ادامه
صفحات: 8 9 10 11 12

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ