یافتن پست: #لَم

Mohammad
Mohammad
رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) :


در شـب معراج بر قومی گذشـتم که صورت های خود را با ناخن های خویش * می خراشـیدند.

از جبرئیل پرسیدم این ها چه کسانی هستند؟ گفت: کسانی که پشت سر مردم بدگویی می کنند و

حیثیت و آبروی آنان را از بین می برند .
... ادامه
Mohammad
Mohammad
رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) :

کسی که در دنیا گوشـت برادر خود را بخورد و غیبتش را بکند روز قیامت که می شـود

او را پیش کسی که غیبتش را کرده است می برند و به او می گویند همان گونه که در دنیا گوشـت او را

در حالی که زنده بود خوردی اکنون که مرده است نیز گوشت او را بخور.

پس از گوشت مرده او می خورد و از ناراحتی روی در هم می کشد و فریاد می زند.
... ادامه
Mohammad
Mohammad
رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) :

ای گروهی که تنها با زبان ایمان آورده اید ولی قلبتان ایمان نیاورده است غیبت مسلمانان نکنید و

در عیوب پنهانی شان به جستجو نپردازید، زیرا کسی که در امور پنهانی برادر دینی خود جستجو کند

خداوند اسرار او را فاش می سازد و او را میان خانه اش رسوا می کند .
... ادامه
♥هـــُدا♥
0.423768001303073618_irannaz_com.jpg ♥هـــُدا♥
گِل گرفته امـ تا اطلاع ثانوي دَرِ قَلبَمـ را

لُطفا كَسي نَگويد
"دوستَمـ داشته باش"
اين يك قَلمـ جنس را نَداريمـ


تَمامـ شُد

مَن تَعطيلَمـ
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/12 - 11:50 ·
2
ebrahim
ebrahim
يكسال بعد، خانم تامپسون يادداشتى از تدى دريافت كرد كه در آن نوشته بود شما بهترين معلّمى هستيد كه من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد، يادداشت ديگرى از تدى به خانم تامپسون رسيد. او نوشته بود كه دبيرستان را تمام كرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود كه شما همچنان بهترين معلمى هستيد كه در تمام عمرم داشته ام.5
... ادامه
ebrahim
ebrahim
معلّم كلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى درس خواندن را رها كرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمي دهد. دوستان زيادى ندارد و گاهى در كلاس خوابش مي برد. خانم تامپسون با مطالعه پرونده هاى تدى به مشكل او پى برد و از اين كه دير به فكر افتاده بود خود را نكوهش كرد. تصادفاً فرداى آن روز، روز معلّم بود و همه دانش آموزان هدايايى براى او آوردند. هداياى بچه ها همه در كاغذ كادوهاى زيبا و نوارهاى رنگارنگ پيچيده شده بود، بجز هديه تدى كه داخل يك كاغذ معمولى و به شكل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هديه ها را سركلاس باز كرد. وقتى بسته تدى را باز كرد يك دستبند كهنه كه چند نگينش افتاده بود و يك شيشه عطر كه سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. اين امر باعث خنده بچه هاى كلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع كرد و شروع به تعريف از زيبايى دستبند كرد حکایت 2
... ادامه
ebrahim
ebrahim
معلّم كلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همكلاسيهايش دوستش دارند ولى او به خاطر بيمارى درمان ناپذير مادرش كه در خانه بسترى است دچار مشكل روحى است.

معلّم كلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: مرگ مادر براى تدى بسيار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن مي كند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرايط محيطى او در خانه تغيير نكند او به زودى با مشكل روبرو خواهد شد.ادامه حکایت 1
... ادامه
ebrahim
ebrahim
حكايت جالب معلم و دانش آموز

در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلّم كلاس پنجم دبستان وارد كلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت كه همه آن ها را به يك اندازه دوست دارد و فرقى بين آنها قائل نيست. البته او دروغ مي گفت و چنين چيزى امكان نداشت. مخصوصاً اين كه پسر كوچكى در رديف جلوى كلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد كه خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نيز دانش آموز همين كلاس بود. هميشه لباس هاى كثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم نمي رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه كرد.

امسال كه دوباره تدى در كلاس پنجم حضور مي يافت، خانم تامپسون تصميم گرفت به پرونده تحصيلى سال هاى قبل او نگاهى بياندازد تا شايد به علّت درس نخواندن او پي ببرد و بتواند كمكش كند.

معلّم كلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: تدى دانش آموز باهوش، شاد و با استعدادى است. تكاليفش را خيلى خوب انجام مي دهد و رفتار خوبى دارد. "رضايت كامل".
... ادامه
Noosha
108.jpg Noosha

ت‍‍الاب‌ ب‍ی‍ن‌‌ال‍م‍ل‍ل‍‍ی‌ شادگ‍‍ان‌ در ج‍ن‍وب‌ خ‍وزس‍ت‍‍ان‌ ب‍‍ا وس‍‍ع‍ت‍‍ی‌ ب‍ر‌اب‍ر ب‍‍ا ۴۰۰ ‌ه‍ز‌ار ‌ه‍ک‍ت‍‍ار م‍ت‍ش‍ک‍ل‌ ‌از ‌ع‍رص‍ه‌‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌آب‌ ش‍ی‍ری‍ن‌، ش‍ور و ل‍ب‌ ش‍ور ‌اس‍ت‌ که‌ ش‍‍ه‍رس‍ت‍‍ان‌ ش‍‍ادگ‍‍ان‌ و روس‍ت‍‍ا‌ه‍‍ا و ن‍خ‍ی‍لات‌ ‌آن‌ ر‌ا چ‍ون‌ ن‍گ‍ی‍ن‍‍ی‌ درب‍رگ‍رف‍ت‍ه‌ ‌اس‍ت‌.
... ادامه
♥هـــُدا♥
do.jpg ♥هـــُدا♥
هیـچ פَقـت مـَعنــےِ این جُملــﮧ ے مُعَلِمُ ، . .
ڪـﮧ پآےِ تَختــﮧ سیــآه تــפضیـــح مـےﬤآﬤ را نَفـَهمـیـבَ Ґ (✗) .

" بـَعضـے تَغییرآت (،) شیمیآیـے است " .

حآلآ ، پَس از گـُذشتِ سآل هآ ، . . .

خــפب ﬤَرك ڪـــَرﬤم مَنظــפرش رآ (✗) .

" نـבیـבنت خآڪِـسترم ڪـَرﬤ "
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/2 - 19:52 ·
4
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
atrnk5.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
آבَمــها لازِمـﮧ چَنـــב وَقـتـ کـِـرکـِـره شــونو بــِکـِشَـלּ پاییـלּ ،


یـﮧ پارچـﮧ بــِزَنـَـלּ בَرش وُ بـنویسَـלּ :


کـِسے نـَمـُرבه ، فـَقـَط בِلَم گِرفتـﮧ ..!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/2 - 13:37 ·
1
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
خعلی دلَم" شور "میزنه وَقتی تو نگآه بقیه "شیرین "میشی:{-35-}
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1362241095682845_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
دِلَم حُضور مَردآنهِ می خوآست!

نَه این کهِ مَرد بآشَد...نَه!

مَردآنهِ باشَد

حَرفَش...قولَش...فِکرَش...نِگاهَش...قَلبَش...

آنقَدر مَردآنهِ کهِ بِتَوآن تآ بی نَهایَت دُنیآ بهِ او اِعتِمآد کَرد!

...تِکیهِ کَرد...
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/29 - 01:54 ·
2
Mohammad
Mohammad
... ادامه
Mohammad
Mohammad
شفای جوان مسیحی مبتلا به سرطان خون

حالشو داشتی بخون قشنگه
♥هـــُدا♥
hkhb.jpg ♥هـــُدا♥
هر چــﮧ میخواهیـد بگوییــد

از این پس میـخواهمـ خودم باشـ ـ ـم

بانوے آرامــش

دخــترے از تبــار خاڪ

از جنــس مرگـ ـ ـ ـ ـ

ـ♥♀(●̮̮̃•̃)

وهمــچون بــاران زلــ ـ ـال و پاڪـ♥

■تویِ آشُفتِـه تَرینـ لَحَظاتـ هَم مَرا بِبینـے ظاهِـرَم آرام اَستـ /.(!)

■اما اینجـا کَلَمِـه هایم فَــریاد اَستـ... (!)
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/18 - 18:12 ·
7
شهرزاد
شهرزاد
بچه که بودیم تو بازی‌هامون همه‌اش ادای بزرگ‌ترهارو درمی‌آوردیم، بزرگ که شدیم، همه‌اش تو خیال‌مون برمی‌گردیم به بچگی...{-61-}
دیدگاه · 1392/01/12 - 02:37 ·
6
♥هـــُدا♥
rahnayumad.jpg ♥هـــُدا♥
مخاطب خـــــــــاص
حالـَت بدون مـَن چِطور است..؟!!
آرامتـَرے..؟شادتـَرے..؟دَغدَغه هایَت کَمتَر شده..؟!.....
مَن حالَم خوب است اما تو باوَر نَکن...
مَن دل نِگَرانَم و بـے تاب ... و فَقَط یِک سُوال از دَرونَم مَرا به دار میکِشَد و
آن این است....چرا اینقَدر راحَت گُذاشتـے بِرَوم...؟
... ادامه
دیدگاه · 1392/01/5 - 15:11 ·
5
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
فـــرو نمیــرﮧ تـو مغـــزҐ بــزارҐ בستاے בیگــﮧ اونــو لَمـسش کُنــטּ. . .
دیدگاه · 1392/01/3 - 01:53 ·
3
♥هـــُدا♥
w4qe6quyyh67t4eqbtph.jpg ♥هـــُدا♥
تو را با غِیر میبینَم صَدایَم دَر نَمی آیـَد...

دِلَم میسوزَد و کاری زِ دَستَم بَر نَمی آیـَد..

شِکَستَم ؛ بادِه خوردَم ؛ خون گِریستـَم؛کـُنجی اُفتادَم

تـَحَمُل میرَود اَما شَبِ غَم سَر نـَمی آیـَد
... ادامه
♥هـــُدا♥
ذذ.jpg ♥هـــُدا♥
عــــَطــر مــے زنـَم

لِبـــاسے را ڪہ בوسـت בاشــتے بہ تــَטּ مے ڪــُنـَم

رژ صـــــورتے را ڪہ عــــآشــِق مـَزه اَش بــوבے روے لــَبهایــَم مے مــالَم

لـــیوانهآے مــَشروب را مے چــینَم

چِراغ هــــــآ را خــامــوش مے ڪـنــَم

ســــــیگآرَم را آتَش مے ڪنــَم

وَ روے تَخت مـُـنتظرت مے مانــَم

اولــیـטּ ســیگار بہ تہ مے رسَـב

בومــــیـטּ سیگار

سِومــــیـטּ

پاڪت خالے مے شَوב

امشب هـَم نمے آیے

لیواטּ مَشروب را سـَر مے ڪشم

و بـازهَم با تنهـــــــــــــــــــایے هَمبستـَر مے شَوم
... ادامه
♥هـــُدا♥
c3165_1331317445578508_lar.jpg ♥هـــُدا♥
اَوَليْنْ دُونِهِ كِبْريْتَمُو رُوشَنْ ميْكُنَمْ...اْ"

بِه يْاَدْ رُوزْآىِ اَوَّلِ آشْنآييمُونْ...

يِكِىْ آزْ رُوزآ پُشْتِ هَميْن مآنيْتُور،تْو هَمْين دُنيآيِ مَجآزيْ،ديْدَمِشْ.

بَرآمْ مِثْل هَمِه ىِ آدَمآىِ عآدِى ديگَسْت!!

سَر مُوضُوْعْى بْآهَمْ بَحْثِموْن ميْشِه...

كَمْ كَمْ رآبِطَمُونْ بيشْتَر ميْشِه...اِعْتِمآدآ شُرُوعْ ميْشِه...

كِبْريْتَمْ دآرِه خآمُوشْ ميْشِه...

سَعْى ميكُنَمْ اُونْجُورى كِهْ دوسْتْ دآرِه بْآشَمْ...هَنْوزْ نِمْيدُونَمْ چِرْآ!!

دآرَمْ بِه پَيآمْ هآشْ عْآدَتْ ميْكُنَمْ...بِه صُبحِت بِخْير گُلَم...بِه شَبِتْ قَشَنْگ...

آزَمْ ميْپُرْسِه بِهِتْ ميگَمْ گُلَمْ نآرآحَتْ نِمْيشْى؟...

يِه اِحسْآسْ خُوبْ...دآرَمْ عآشِقْ ميشَمْ؟؟!!!

نَه مَگِه بِه آينْ ميْگَنْ "عِشْق"

اَوَليْنْ دُونِهِ كِبْريْتَمْ ...سُوختْ ...خْآمُوشْ شُدْ...نَيُومَدْ...ا
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/28 - 14:43 ·
1
♥هـــُدا♥
82519111836212191593.jpg ♥هـــُدا♥
زير ِ بـــــارآטּ مے ايستَم

ميگويَند مــُـــב است ايـטּ روزهـــآ

عشـــــق بازے زير ِ بارآטּ

با اشڪ هاے ابـــــر ....

בل نِمے سوزانَم بَراے ابرے ڪـﮧ اَز شِدت گِريــﮧ

بــﮧ هِقـــــ هـِــــق افتاده است

בِلَم بَراے خُـــــوבَم مے سوزَد

كه از فِشار בِلتَنگــــــے

خيلي وَقت است نَفَسَـــــم بُريده بُريده و بَند است
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/28 - 11:15 ·
2
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
shaghayegh(پارتی_السلطنه)
خیـــــــــرهـــــ بـــِهـ مَـــــردُمـــــــــ
نِشـــــَســــتهـــ اَمـــــــــ
تَنهــــــــــآیِ تَنهـــــــــــا
نَهـــــــ کَسیـــــــ حالَمــــــ رآ میــــــــ پُرسَــــــــد
نَهـــ کَسِیـــــ هَوآ یَــــمــــ رآ دآرد
عیــــــبیـــــ نَدآرد
سآلـــهآســـتـــــ بــِهــ ایــن زِنــدِگـیـــــــــ عــــآدتـــــــــ کـــــــَرده اَم!
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/28 - 04:27 ·
5
Mohammad
Mohammad
وَيَقُولُونَ لَوْلَآ أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّى مَعَكُم مِّنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏

و مى‏ گویند: چرا از سوى پروردگارش بر او آیه و معجزه‏اى نازل نمى‏ شود؟ پس بگو: غیب (و معجزه كه به جهان غیب مربوط است)، از آنِ خداست (نه در اختیار من یا تابع هوس مردم). پس در انتظار باشید، من نیز همراه شما از منتظرانم (كه خداوند چگونه پاسخ بهانه ‏گیرى‏ هاى شما را مى‏ دهد).

یونس - 20
... ادامه
دیدگاه · 1391/12/27 - 00:59 ·
4
صفحات: 3 4 5 6 7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ