Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 209
Notice: Trying to get property of non-object in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 210 شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها
Warning: preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead in /home/nemidona/domains/nemidoonam.com/public_html/system/classes/class_post.php on line 677
به ما پاداش ميدادن آخر سال بخاطر بدو بدو ها و زحماتي ك سواي كار كارمندي با جون و دل انجام ميداديم
امسال گفتن نداريم نميديم از رو لجبازي يكي از اعضا هيات مديره اينكار رو كرد عوضي
بچه هام هرسال جمع ميشدن تو اتاقش خداحافظي و اين حرفا و تشكر
امسال هيچكدوم ديدن مديرعامل نرفتيم بدجور سوخته بود
همه فحش ميدادن
روستاهای زیادی رفتم مردم کمتر علاقه دارن مسافرها پاشون به روستاها باز بشه چون میگن مسافرها میان روستا آشغال میریزن فکر میکنن هر چی بریزن جذب زمین میشه . رفت و آمدشون فقط زحمت ایجاد میکنه . اگر مردم کمی رعایت کنن همین روستاگردی میتونه مقدار زیادی اشتغال و ثروت ایجاد کنه .
اومدم بنویسم خیلی شبیه حیوونها هستی اما …
وقتی یاد نجابت اسب افتادم
وقتی یاد وفاداری سگ و اون نگاه مهربونش افتادم
وقتی یاد نهنگ افتادم که به جفتش تا آخر عمرش وفادار می مونه
وقتی یاد شیر افتادم که اگر گرسنه نباشه ، شکار نمی کنه
وقتی یاد قو افتادم که غرورش رو خیلی دوست داره
وقتی یاد مرغ عشق افتادم که بدون جفتش میمیره
به خودم گفتم خیلی نامردیه تو رو به حیوون تشبیه کنم
.
.
به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم. بعد پاشدم به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام. خوابیدم. وقتی پاشدم، هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود. سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم. آدم ها هم مثل ساعت ها هستند. بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت مرتب، همیشگی. آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی. بودنشان برایت بی اهمیت می شود. همینطور بی ادعا می چرخند. بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود. بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست. قدر این آدم ها را باید بدانیم، قبل از شش و بیست دقیقه.
مردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !
خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
دشت داغ سینــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند
چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــی شوند
خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــی ! تر می کنند
روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمـــــر مــــی کنند !
در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیـــــر !!
بر رخ ناهیـد و مینـــــا و صنــــــوبر می کنند !
بعدِ چنـــدی کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسلیّت خــود ! فکـــر دیگـــــر مـــی کنند
دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشیـــــن بی بدیل یار و همســــــر می کنند
کــج نیندیشید !! فکــر همســــــر دیگر نیَند !
از برای بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــی کنند !!
امـــــارت شـــــمــــــس العـــــمـــــاره انـــــــزلـــــــی
در اواخر نیمه اول قرن سیزدهم ناصرالدین شاه فرمان ساخت قصری در مرکز شهر را می دهد که بعد ها این قصر به شمس العماره مشهور می شود.
ساختمان شمس العماره از معروفترین و بلند ترین ساختمان های شهر در ایران و انزلی قدیم بوده است که در بلوار فوقانی کنونی در ۵طبقه ساخته شده بود. ناصرالدین شاه در سفرنامه باز گشت از اروپای خود می نویسد: ۴ ساعت به غروب مانده وارد انزلی میشویم . منزل ما در برجی است که به حکم ما ، وزیر خارجه در زمان حکومت خود در گیلان بنا نهاده است.
بعد توسط میرزا محمد حسین به اتمام رسید و اندک کار باقی مانده آن توسط معتمد الملک به اتمام خواهد رسید. معتمد الملک مسئول نگهداری شهر و گماره والی گیلان یوده است و با توجه به زمان سفر ناصر الدین شاه به اروپا، سال ۱۲۴۹ خورشیدی ، سال ساخت شمس العماره بوده است. این تاریخ در کتاب ولایات دارالمرز ایران نوشته رابینو که تاریخ ساخت شمس العماره را ۱۲۸۸ هجری قمری بیان کرده تطابق نسبی دارد.
این برج ۵ طبقه و تماما از سنگ و آجر بوده است و ایوان های آن از جنس چوب منقش بوده است. ساختمان نمای بسیار زیبای به دریای کاسپی (کاسپین) و جنگل های اطراف شهر داشته، به طوریکه ناصرالدین شاه در سفرنامه بازگشت از اروپا می نویسد :
در هیچ کجای اروپا چنین منظره زیبایی را ندیده ام
پس از ناصرالدین شاه این ساختمان یکبار در سال ۱۲۸۶ خورشیدی به همت مردم شهر باز سازی میشود. اما در نهایت قسمت های گچ بری شده و لوازم داخل آن توسط موسیو هانسیس مسئول مالیه گیلان در اواخر دهه ۱۲۹۰ از کاخ به بیرون برده و از کشور خارچ می گردد.
این بنا پس ار احداث ساختمان شهرداری در سال ۱۳۰۶ به طور کامل منهدم و در سال ۱۳۱۱ به جای آن حوضی به مساحت ۲۱۴ متر مربع ساخته شد.