یافتن پست: #نصف

shaghayegh(پارتی_السلطنه)
1401889946441107_large.jpg shaghayegh(پارتی_السلطنه)
{-90-}
bamdad
attach_4678.jpg bamdad
آدما مترسک سر جالیز نیستن؛
که وقتی واسه کلاغای دلت تکراری شدن عوضشون کنی؛
پس یه کم در مورد آدما منصف باش؛
تا مترسک یکی دیگه نشی...!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/03/12 - 19:29 ·
2
متین (میراثدار مجنون)
متین (میراثدار مجنون)
دوستان سلام به روی ماهتون /!
رضا
رضا
دیشب چه فینالی بود واقعا حال داد بازی پر گل و هیجان انگیز .
3 دیدگاه · 1393/03/4 - 13:56 در ورزش ·
5
Mohammad
toorar-ghaderi4.jpg Mohammad
قصه مرگ پسر ایرج قادری در سال 1351 + عکس

zahra
zahra
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺍﺻﻼﺡ ﻭﺍﺭﺍﯾﺶ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﻧﮕﺎﻩ

ﮐﺮﺩﯾﻦ !؟

ﻧﺼﻒ ﺷﮑﻠﮑﺎﯼ ﯾﺎﻫﻮ ﺭﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺍﺣﺩ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ :))
دیدگاه · 1393/02/29 - 09:38 ·
6
...
...
منصفانه جدامیشویم؛
توبرای خودت زندگی کن
من برای خودم میمیرم..!
دیدگاه · 1393/02/18 - 18:57 ·
4
zoolal
zoolal
زیر دووش به کاشی های حموم خیره میشی..
غذاتو سرد می خوری..
ناهار ها نصفه شب، صبح ها ؛ شام!
لباسهات یه جووریه انگار بهت نمیان
ساعتها به یه آهنگ تکراری گووش می کنی
و هیچ وقت آهنگو حفظ نمیشی!
شبها تاصبح بیداری و فکر میکنی…
تنهائی از تو آدمی میسازه؛
که دیگه شبیه تو نیست…
... ادامه
رضا
رضا
جهت اطلاع روز مرد نزدیک است {-7-}
محمدطاها
محمدطاها
دﺧﺘﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻳﻚ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺟﻮﺍﻥ ﻭ
ﺯﻳﺒﺎ ﻧﺸﺴﺖ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺖ
ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻗﺼﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎ ﺧﺒﺮﺷﺪ ﻭ ﺯﻭﺩ ﭘﯿﺎﺩﻩ
ﺷﺪ ... ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﮐﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ
ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ : ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺷﺒﻬﺎ
ﺩﺭﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺍﺳﺖ .. ﺗﻮ ﺍﻣﺸﺐ
ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﺷﺘﻬﺎ ﺑﺮﻭ ﻭ ﺑﮕﻮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺧﺪﺍ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ...
ﺩﺧﺘﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻧﺼﻔﻪ ﺷﺐ ﮐﻪ
ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻋﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻟﺒﺎﺱ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﮔﻔﺖ ...
ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﻫﺰﺍﺭ ﺯﻭﺭ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩ .. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ
ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺎﺳﮏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ
ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺳﻮﭘﺮﺍﯾﺰ ... ! ﻣﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺗﻮﯼ
ﺗﺎﻛﺴﻴﻢ !!!!.... ﺭﻭﺣﺎﻧﻲ ﻫﻢ ﻣﺎﺳﮏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺯﺭﺷﮏ !!! ﻣﻨﻢ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺗﺎﻛﺴﻴﻢ ((((((
... ادامه
hamed
hamed
با دوستام مسابقه گذاشتم که هرکی بیشتر بیسکوئیت رو تو آب نگه داره برندس،.....
حالا من ساقه طلایی رو الان حدود 45 دقیقه ای هست که تو آب نگه داشتم نصف لیوان خالی شده ولی ساقه طلایی آخ هم نگفته !!!!
!!!!!!!!!!!!
... ادامه
دیدگاه · 1393/02/3 - 14:52 ·
4
bamdad
bamdad
ساعتها زیر دوش می نشینی

به کاشی های حمام خیره می شوی

غذایت را سرد می خوری

ناهارها نصفه شب ، صبحانه را شام!

لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی!

ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی

و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!

شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!

تنهـــــــــــــــائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست..
... ادامه
hastii
hastii
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم
Mostafa
tanzname-3.jpg Mostafa
مصداق جمله ی : ” مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشی ”
متین (میراثدار مجنون)
12.jpg متین (میراثدار مجنون)
بعضــی اشــکهــــا هستند

بــــی دلیل

بـــی بهانــــه

یـــک دفعـــه ای

نصفــــــــــــ شبـــی

عــجـیـبـــــــــــــــــ ، آدم را آرام مـی کنند . . .
... ادامه
soheil
soheil
خاک ایران یکسر از دکتر پر است
هرکه دکتر نیست نانش آجر است
ملک ایران سرزمین دکتران
این‌قدر دکتر نباشد در جهان
شهر دکتر، کوچه دکتر، باغ دک
کبک دکتر، فنچ دکتر، زاغ دک


عابران هر خیابان دکترند
دانه‌های برف و باران دکترند
هم وزیران هم مدیران دکترند
بیشتر از نصف ایران دکترند
هرکه پستی دارد اینجا دکتر است
دیپلم ردی‌ست، اما دکتر است

هرکه شد محبوب از ما بهتران
هرکه شد منصوب بالا دکتر است
هرکه رد شد از در دانشکده
یا گرفته دکتری، یا دکتر است
شعر نو مدیون دکترها بوَد
تو ندانستی که نیما دکتر است؟



شاعر تیتراژهامان دکتر است
مجری اخبار سیما دکتر است
آن‌که مثل آفتاب نیمه‌شب
سر زد از صندوق آرا دکتر است
شاد باش ای دکتر آرای ما
دکترای جمله دانش‌های ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما
دکترایت نخوت و ناموس ما
در جهانی که پر است از نابغه
دکتری چندان ندارد سابقه
بی‌سبب افسرده‌ای، غم می‌خوری
سرزمین ماست مهد دکتری

خط‌مان وقتی شبیه میخ بود
ای‌بسا دکتر در آن تاریخ بود
این‌همه آدم که در عالم نبود
آدمی کم بود و دکتر کم نبود
من نگویم، شاعران فرموده‌اند
رخش و رستم هردو دکتر بوده‌اند

گرچه باشد قصه‌ها پشت سرش
دکتری دارند ملا و خرش
شاعران از رودکی تا عنصری
بی‌گمان دارند هریک دکتری
شعله‌های عشق چون گر می‌گرفت
آتشی در خیل دکتر می‌گرفت

عشق با دکتر نظامی قصه‌گو
عشق با دکتر سنایی رازجو
عارف شوریده دکتر مولوی
نام پایان‌نامه او مثنوی
حافظ و سعدی و خواجو دکترند
سروقدان لب جو دکترند
وحشی و اهلی و صائب دکترند
تاجر و دهقان و کاسب دکترند

عالمان را خود حدیثی دیگر است
حجت‌الاسلام دکتر بهتر است
بحث‌های جعل مدرک نان‌بری‌ست
بهترین سرگرمی ما دکتری‌ست
عده‌ای مشغول دکترسازی‌اند
عده‌ای سرگرم دکتر‌بازی‌اند
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/3 - 22:25 ·
7
حمید
یاس3.jpg حمید
میگی بازم کنار همدیگه واژه بچین
راجب چی…. باشه بشین
چشاتو باز کن..یه لحظه مال من باش
یه لحظه بیا توی حس و حال من باش

پس میکروفونو به دست من تو بده بگم
از این زمونه و از دلی که تکه تکه است
هر آهنگ منم مساوی ذکر یک درد
جز اینم ندارم یه فکر بهتر
از جومونگی بگم که شده سمبل رشادت
ایران براش شده مثل صندوق تجارت
پس هنرمند وطن الان کجاس؟نیس؟
اون تو زیرزمین می خونه چون که مجاز نیس

از چی بگم برات
انتظار داری چه چیزی از جیب من دراد
به جز کاغذ سفید پاره
خب آره رفیق
حرف توشه ، ولی با خودکاره سفید
تو هم مثل منی ، تو هم کم درد نداری
درد اصلیت اینه که تو هم درد نداری
من کسی نیستم با این زخما دردم بگیره
ولی این اشک ها رو کی می خواد گردن بگیره

از چی بگم
خدا از این بنده های خسته
از این همه درد تموم دنده هام شکسته
خنده هامو نبین، این خنده هام یه چسبه رو لبم
این منم با یه رد پای خسته

از چی بگم
بگو از یه روح زخمی
که باید یه تنه بره تو قلب کوه سختی
از روزهایی که خط خوردن توی تقویم
خبر میدن از یه اجتماع رو به تخریب

از چی بگم
از بچه های پایین شهر
که غذا واسه خوردن دارن ماهی یه شب
اون که تنها دلیل خوابش به عشق فرداست
تنها پاتوق عشق و حالش بهشت زهراست
یا که بگم از اون رفقای کاخ نشین
که هستن تو واردات کالای ساخت چین
تو به من اینو بگو ، من از چی بگم خب
ما گفتیم و تموم دردا ریشه کن شد؟

از چی بگم برات
شاید قصه دوست داری
مثل قصه ی اون هم کلاسیان روستایی
اگه قصه تلخه ، گناه واقعیت
داستان نرگس و گلای باغ میهن
که نشستن با صد چرا و افسوس کاشکی
یه بخاری جای چراغ نفت سوز داشتیم
چراغ افتاد توی کلاس و گر گرفت
آتشی که پوست بچه ها رو مثل گرگ گرفت
یه طفل معصوم با داد و فریاد گفت
زود بدویین سمت در، ولی درم قفل بود
چشام خشک شد یکم بهم اشک بده، ایزد!
این بچه ها با کدوم دست مشق بنویسن
کودکی مرد در راه کلاسی که
سوخت و منتظر یه جراح پلاستیکه
یاس نمی خواد ته قصه رو هرگز ببنده
چون باز دلش می خواد که نرگس بخنده

از چی بگم
که صبح نشده غروب زد
تو قلب بچه های مدرسه ی درودزن
غصه نخور صدامو بشنو از زیرخونت
من صداتو به گوش همه می رسونم

از چی بگم
از دلی که فقط اسمش دله
یا عمری که نصفش اشکه نصفش گله
یا از روح توی زندون که جسمش وله
آدم مجبوره که با شرایط وفقش بده

از چی بگم
بگو از یک روح زخمی
که باید یک تنه بره توی قلب
... ادامه
دیدگاه · 1393/01/1 - 22:09 ·
6
mostafa AZ
mostafa AZ
ساعت 3نصفه شب پسر عموم زنگ زده میگه فیلم جاده خاکی رو دیدی میگم نه میگه پس پاشو زود ببینش تا اسفالتش نکردن
.
.
.
.
.
.
اخه اینم فک و فامیله ما داریم
... ادامه
دیدگاه · 1392/12/28 - 02:16 ·
8
sam
sam
فقط خواستم بگم اون کسی که نصف شب میره دستشویی کم کسی نیست . . .

.

.

.

.
یه قهرمانه !
دیدگاه · 1392/12/27 - 11:05 ·
6
mostafa AZ
mostafa AZ
عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم پروفایلم
اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟
میگم : پ نه پ توی حراج بودم ۵۰ در ۱۰۰ تخفیف بهم خورده این شکلی شدم
... ادامه
sam
sam
تلويزيون یه بچه ای رو نشون می داد که حافظ كل قرآن بود.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

بابام گفت ياد بگير نصف توئه!!! يهو باباشم نشون دادن كه اونم حافظ كل قرآن بود،

بابام كانالو عوض كرد!:|
دیدگاه · 1392/12/25 - 21:42 ·
4
صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ