صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود
مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد
در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد
دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد
#حافظ
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
میون این همه کوچه که به هم پیوسته
1396/07/11 - 22:56کوچه قدیمی ما کوچه بن بسته
دیوار کاه گلی یه باغ خشک
که پر از شعرای یادگاریه
مونده بین ما و اون رود بزرگ
که همیشه مثل بودن جاریه
صدای رود بزرگ ، همیشه تو گوش ماست
این صدا لالایی خواب خوب بچه هاست
کوچه اما هر چی هست
کوچه خاطره هاست
اگه تشنه ست اگه خشک
مال ماست . کوچه ماست
توی این کوچه به دنیا اومدیم
توی این کوچه داریم پا میگیریم
یه روز هم مثل پدربزرگ باید
تو همین کوچه بن بست بمیریم
اما ما عاشق رودیم مگه نه ؟
نمیتونیم پشت دیوار بمونیم
ما یه عمره تشنه بودیم ، مگه نه ؟
نباید آیه حسرت بخونیم ...
عالی بود بامداد ممنون
1396/07/11 - 23:00