یه روز سه تا پسر بچه تصمیم گرفتند کاری کنند خانوم معلم از کلاس بیرونشون کنه. اولی گفت خانم اجازه خانم معلم گفت بگو مامان جون . اولی ادامه داد خانوم یه وجب بالای زانونوتونو دیدم خانم معلم گفت برو گمشو پدر سوخته برو یه هفته نیا سر کلاس.
دومی گفت اونجا که خسرو دید من یه وجب بالاترشو دیدم .خانوم گفت همتون هیز شدین برو ۲ هفته نمی خواد بیآیی سر کلاس.
سومی همینطوری داشت از کلاس میرفت بیرون .خانوم معلم گفت تو دیگه کجا میری گفت اونجایی که من دیدم میخوام برم ترک تحصیل کنم.