سالها بعد ،
من در کنار یک مرد زندگی میکنم ،
مردی که اسمش تو شناسنامم ثبت شده و همسر من محسوب میشه،
مردی که شاید من زنِ روياهاش باشم اما ،
اون هیچ وقت مرد رویاهای من نمیشه چون ،
رویایی ترین کسی که میخواستم تو بودی ...
جسمم کنار اون میخوابه اما ،
افکارم در کنار تو .
سالها بعد ،
بي هوا وقتی یادت ميوفتم ،
فقط به این فکر میکنم که خوشبختی یا نه!؟ ....
شاید اسم تورو گداشتم روی پسرم ،
سالها بعد ،
من زنیم که از عذاب وجدان داره ميميره ،
زنی که به تو فکر میکنه اما ، کنار یک مرد دیگست ،
زنی که به دوست داشتن های مرد دیگه پاسخ میده اما ،
نه از ته دل ...
سالها بعد ،
وقتی همه خوابن ،
ميرم تو آشپزخونه و ،
تو اون نور کم سوي چراغ خواب به تو فکر میکنم ...
و به این فکر میکنم که زندگیم چجوری میشد اگه تو همسرم بودی ؟
دارم تو فکرت غرق میشم ،
و من ،
با عذاب و با دلی پر از غم ،
باید برم کنار مردی بخوابم که همیشه ارزو میکنم تو جای اون بودی ...
سالها بعد این موقع ،
تو کنار کسی هستی که دوستش داری اما ،
من کنار كسيم که ،
فقط باهاش هم خونم ...
سالها بعد ،
زنیم با موهای سفید و چهره ای خسته ...
زنی که خیلی ها ميشناسنش اما ،
اون با هیچکس جز یاد تو آشنا نیست ...
ههههههه راستش من طنز برداشت کردم
اونطوری که تو برداشت کردی من اصن تو فکرشم نرفتم
نمیدونم حالا واقعا منظورش طنز بوده یا توهین؟؟؟ دیگه خودش میدونه و وجدانش، اگه توهین باشه با برخورد جدی من روبرو خواهد شد
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی ،
به این فکر نکن که اون چه قدر احمق بوده !
به این فکر کن که چه قدر بهت اعتماد داشته و تو چه قدر پست و بی وجدان بودی،
که از این اعتماد سوء استفاده کردی !
جز درست بوده اشکال نداره .
1392/06/5 - 00:25خیلی هم عالییییی
1392/06/5 - 00:27اوه اوه عضله رانشو حتما اسکوات میرفته خدا بیامرز
1392/06/5 - 00:49اون 2 تا سیاه ها ششه؟
اون دون دون زردو مشکیا چین ؟
اوون دودوننا که میگی تخمکشه اون سیاهم کبد
1392/06/5 - 00:58ممنون
1392/06/5 - 01:00خواهش..
1392/06/5 - 01:06من موش از نزدیک دیدم اما قورباقه یکم چندشه
1392/06/5 - 11:45یکم نه آقااااااااا خیلی خیلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی چندشه
1392/06/5 - 23:42