یافتن پست: #پناه

♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
میگم مسافرم دلیجان عشقم و ساختم میگی تنها نرو دل و به دلواپسی باختم میگی همسفر و از جنس پاک عشق و نورن امید وآرزو های منن سنگ صبورم تو که درد جدایی از وطن رو خوب میدونی دلم می خواد که با من این لالایی رو بخونی که دلیجان سفرت خوش برو روز و شبت خوش طپشهای دلم پشت وپناهت برو عاقبتت خوش دلیجان سفرت خوش برو روز و شبت خوش طپشهای دلم پشت وپناهت برو عاقبتت خوش نگو تنها نرو تنها که نیستم دلم روحم امید وآرزوهام همه هستن همان احساس ها ی شکننده که در دست زمانه نشکستن تورو قسم میدم من ودعا کن واسه رسیدنم خدا خدا کن میرم دریا کنارم وببینم واست یه موج از دریا می چینم میارم روح تشنه ی تو رو سیراب ببینم میخوام برم نمی خوام وطن و تو خواب ببینم دلیجان سفرت خوش برو روز و شبت خوش طپشهای دلم پشت وپناهت برو عاقبتت خوش دلیجان سفرت خوش برو روز و شبت خوش طپشهای دلم پشت وپناهت برو عاقبتت خوش
... ادامه
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
دو تا پرنده هستیم رو شاخه های غربت نه اهل قصه گفتن نه خوندن و نه صحبت ما بس که نپریدیم پریدن یادمون رفت تو راه موندیم و دیگه رسیدن یادمون رفت نه رفیقی نه سلامی نه کسی با یه پیامی رو درختی تنها توی دشت و صحرا بی پناهیم سر توی بال هم اما باز محتاج یه نگاهیم پاک و معصوم بی گناهیم خالی از حرف پر آهیم تو راه موندیم و دیگه رسیدن یادمون رفت هر زمستون که میمیریم تو بهار باز جون می گیریم تنای سرد ما واسه دست آفتاب بیقراره تا بهارو دیدن چاره ما تنها انتظاره انتظاره انتظاره چاره تنها انتظاره
... ادامه
♥هـــُدا♥
عکس-های-مجید-خراطها-8.jpg ♥هـــُدا♥

همه میگن یه چند ماهی گذشته، میگن شاید من و ول کرده باشی
هنوز چشم انتظار ماه بعدم، گمونم راهت و گم کرده باشی
تو گفتی قبل یک ماه بر می گردی، خوب انصافت کجاست چشم انتظارم
شمردم روز هارو خیلی گذشته، اگر بی من خوشی حرفی ندارم
توقع از کسی دیگه ندارم، تو گفتی دلت می سوزه رفتی
تو گفتی بر می گردی قبل یک ماه، ولی یک ماه و ششصد روزه رفتی
غم دوریت من و بی آشیون کرد، حالا به زیر بارون خیس آبم
نیا سراغ من، بده ببینی، که شب ها روی کارتون ها می خوابم!

بهم نشونه ای بده عزیزم، غم دوریت داره میده عذابم
به این هم راضی ام اگر بزاری فقط یک شب تو کوچه اتون بخوابم
تموم زندگیم چشم و نظر خورد، زمین خوردم مگه ربطی به من داشت
اگه به قول تو من بچه بودم، مگه بی معرفت بچه زدن داشت؟


منی که بال و پر بودم برات و، حالا یه بی پناه کوچه گردم
بیا دست من و بگیر بلند شم، یه عمر جمع و جورت کردم، نکردم؟
ای کاش بارون بیاد، دلواپسم شی، آخه واسه تو هیچ فرقی نداره
ولی جا خواب من خیس میشه وقتی، بارون وقتی توی خیابون ها می باره
میون آسمون به این بزرگی، ای کاش ستاره ی من می درخشید
... ادامه
نگار
tavalod1[1].jpg نگار
شهريار
عزیزم در پناه مهربانی ات جوانه زدم و با نسیم صداقتت به بار نشستم و معنا و مفهوم زندگی را در با تو بودن یافتم، بهترین بهانه زندگیم، یک دنیا عشق و محبت خالصانه مرا به مناسبت روز تولدت پذیرا باش
{-35-}{-35-}{-35-}{-134-}{-155-}{-220-}{-210-}{-210-}{-210-}
MahnaZ
452asedf441hgfd.jpg MahnaZ
غیرتی شدن ب‌هارت و پورت کردن و
گیر دادن‌های الکی و جاسوسی کردن نیست
غیرت یعنی ……
نذاری هیچوقت احساس تنهایی و بی پناهی کنه
دیدگاه · 1392/03/15 - 13:58 ·
8
صوفياجون
صوفياجون

نفرين به عشق وآشنايي

نفرين به شب هاي جدايي

او رفت و از لبهاي بسته

ديگر نمي خيزد نوايي

رفت و دگر در سينه ام آهي نمانده

در آسمان سينه ام نوري نمانده

او رفت و من تنها شدم

مجنون بي ليلا شدم

دنياي شادي هاي من بود

يار دل تنهاي من بود

آن دختر گيسو طلائي

شهزاده روياي من بود

رفت و زقلب خسته ام شوري نمانده

وز چشمه چشمان من آبي نمانده

او رفت و گفت دست خدا پشت و پناهت

باشد چراغ اخترون فانوس راهت

او او رفت و من تنها شدم

مجنون بي ليلا شدم

نفرين به عشق وآشنايي
«««««پویان««««««{-35-}{-41-}
.
.
وقتی حالت بده روحت بی پناهه / میبینی هر کاری کردی اشتباهه

وقتی به جز شب هیچ رنگی توی نگات نیست / وقتی کسی اندازه تنهاییات نیست
دیدگاه · 1392/03/12 - 19:02 ·
4
نگار
نگار
از پل نامردان عبور نکن، بگذار آب تو را ببرد؛

از ترس شیر به روباه پناه نبر، بگذار شیر تو را بخورد؛

ببر باش و درنده، ولی از کنار آهوی آرمیده به آرامی بگذر ...

«کوروش بزرگ»
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/12 - 13:00 ·
8
.
.
پناهم می دهی امشب ؟ میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟ دل و دین در کف یغما و من تنها در این هنگام روحانی ، پناهم می دهی امشب
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/9 - 18:15 ·
5
MahnaZ
MahnaZ
شکرگزاری
روز خود را با شکر خدا آغاز کنید. بابت بستری که شب را روي آن خوابیدید،
سقفی که سر پناه تان بود، شکرگزار باشید؛ بابت آب جاری، صابون، دوش،
مسواک، لباس ها، کفش، یخچال برای سرد نگه داشتن غذای تان، ماشین برای رانندگی،
شغل، دوستان، مغازه ها که خرید مایحتاج خانواده را آسان می کنند،
رستوران ها، خدمات رفاهی و عمومی، و وسايل برقی که بار سنگینی از زحمات زندگی را برداشته،
شکرگزار باشید. بابت صندلي که روي آن می نشینید و زمين فرش شده ای که روي آن راه مي روید،
شکرگزار باشید. بابت آب و هوا، خورشید، آسمان، پرندگان، درختان، چمن، باران، و گل ها،
شکرگزار باشید...........
... ادامه
دیدگاه · 1392/03/8 - 02:21 ·
6
MahnaZ
گنجشک.jpg MahnaZ
گنجشک با خدا قهر بود…
روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .
فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:
می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که
دردهایش را در خود نگاه میدارد…
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لب هایش دوختند،
گنجشک هیچ نگفت و…
خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.
تو همان را هم از من گرفتی.
این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟
و سنگینی بغضی راه کلامش بست…
سکوتی درعرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو
از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به
دشمنی ام برخاستی!
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.
ناگاه چیزی درونش فرو ریخت , های های گریه هایش ملکوت خدا را پرکرد..
... ادامه
MONA
Sokhanan4_Persian-Star.org_30.jpg MONA
هنوز زود است..

نگار
1368348283797907_large.jpg نگار
شهريار
عزیزم

از زمانی که خانه عشقت پناهگاه خستگی من شد ،

اندیشیدم که الهه عشق بهترین ِ بهترین ها را نصیب من کرده است...{-41-}
شهرزاد
شهرزاد
در کتاب گناهان کبیره برای انسان چه گناهی را سراغ دارید که بزرگتر از تکرار تجربه هایش باشد...!!!(حسین پناهی)
عسل
عسل
می خواهم عروسک وار زندگی کنم تا اگر سرم به سنگ خورد نشکشند تا اگر دلم را کسی شکست چیزی احساس نکنم تا اگر به مشکلات زندگی برخوردم بی پروا به آغوش صاحبم که دخترک کوچکی بیش نیست پناه آورم . اما نه ..... چه خوب است که همین انسان خاکی باشم اما سنگ به سرم نخورد کسی دلم را نشکشند و مشکلات مرا از پای درنیاورد.
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/29 - 20:20 ·
4
.
.
پناهم می دهی امشب ؟ میان آب و گل رقصان ، میان خار و گل خندان در آن آغوش نورانی ، پناهم می دهی امشب ؟ دل و دین در کف یغما و من تنها در این هنگام روحانی ، پناهم می دهی امشب
... ادامه
LeilA
LeilA
فردا باید 8 بیدار شم درس بخونم همگی درپناه حق ق ق ق
شبتون پر از ارامش{-35-}{-35-}{-35-}{-35-}
LeilA
LeilA
یکی از دغدغه های فکریم اینه که، وقتی توی حمام آب گرمو باز میکنم ، کجای حمام پناه یگیرم که آب سرد اولش نپاشه روم!!
نگار
نگار
زيباترين شب زمين شب پر از نگاه تو ارزوي من براى تو خداى من پناه تو اميدوارم همه به آرزوهاي قشنگ شون برسن
دیدگاه · 1392/02/26 - 13:35 ·
5
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
وقتی دستام خالی باشه
وقتی باشم عاشق تو
غیر دل چیزی ندارم
که بدونم لایق تو

دلم و از مال دنیا
به تو هدیه داده بودم
با تموم بی پناهیم
به تو تکیه داده بودم

هر بلایی سرم اومد
همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم
ولی از تو نبریدم
هرجا بودم با تو بودم
هرجا رفتم تو رو دیدم
تو سبک شدن تو رویا
همه جا به تو رسیدم

اگه احساسم و کشتی
اگه از یاد منو بردی
اگه رفتی بی تفاوت
به غریبی سر سپردی

بدون اینو که دل من
شده جادو به طلسمت
یکی هست اینور دنیا
که تو یادش مونده اسمت

هر بلایی سرم اومد
همه زجری که کشیدم
همه رو به جون خریدم
ولی از تو نبریدم
هرجا بودم با تو بودم
هرجا رفتم تو رو دیدم
تو سبک شدن تو رویا
همه جا به تو رسیدم

اگه احساسم و کشتی
اگه از یاد منو بردی
اگه رفتی بی تفاوت
به غریبی سر سپردی
بدون اینو که دل من
شده جادو به طلسمت
یکی هست اینور دنیا
که تو یادش مونده اسمت

یکی هست اینور دنیا
که تو یادش مونده اسمت
♥هـــُدا♥
LoVe (352).jpg ♥هـــُدا♥
این تابستان هم به پایان می‌رسد

...

گرما که تمام شد

...

غروب‌هایِ پاییز

...

مردانِ خسته

...

پناه میبرند به آغوشِ زنانِ فداکار!!!
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/21 - 20:07 ·
3
♥هـــُدا♥
♥هـــُدا♥
پنجره را باز کن و از این هوای مطبوع بارانی لذت ببر ... خوشبختانه باران ارث پدر هیچکس نیست
دیدگاه · 1392/02/21 - 19:59 ·
4
♥هـــُدا♥
جــدایی (1655).jpg ♥هـــُدا♥
بـــ ــه خوآبــ ــَـــم نیـــ ــا!!

خوآبــ ــَم را رنـــگـــ ــی میکنیــــُ

روزمــ ــْ را سیــــآهـــ...

مـــرا پناهــ ــی جزخوآبْ نیـــ ــست؛

بی پنــ ــآهَمـــ مَکـــنْ،

تنهآپناهَـــم !
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/21 - 19:44 ·
3
♥هـــُدا♥
جــدایی (53).png ♥هـــُدا♥


هرگز صدای مهربانت را که هر شب برایم لالائی می خواند

فراموش نمی کنم، همان صدای قشنگی که حالا نیز به تمام دلتنگی هایم پاسخ می دهد

و آغوش گرم و مهربانش را پناهگاه تمام دلتنگی هایم کرده است.
... ادامه
دیدگاه · 1392/02/19 - 11:08 ·
3
صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ