شبکه اجتماعی نمیدونم - جستجو در پست ها

zoolal

خندوندن لبهای یک نفر مهارت نیاز ندارد

مهم خندوندن چشم هاست . . .

دیدگاه · 1393/01/23 - 11:30 ·

3

zoolal

عشق را میشه توی دستای خسته پدر
و توی چشمای نگران مادر دید
نه در دستان یک غریبه...

دیدگاه · 1393/01/23 - 11:19 ·

2

حمید

نقـش یـــک درخــت خشک را

در زنـدگی بازی میکـنم

نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم

یا هیزم شکن پـیــر...!!

دیدگاه · 1393/01/23 - 00:01 ·

9

bamdad

گاهی معشوق بر خلاف قوانین فیزیک عمل میکند

هر چه به او نزدیک تر میشوی...دور تر به نظر میرسد

هر چه فاصله اش بیشتر میشود ...بزرگتر به نظر میرسد

چشم میبندی...میبینی اش

چشم باز میکنی...نیست

هر گاه دیدی چنین است...صمیمانه به خودت تسلیت بگو!

... ادامه

3 دیدگاه · 1393/01/22 - 21:52 ·

10

bamdad

انسانهای قوی می دانند چگونه به زندگی شان نظم دهند . حتی زمانی که اشک در چشمانشان حلقه می زند همچنان با لبخندی روی لب می گویند "من خوب هستم"

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/22 - 21:19 ·

10

bamdad

هیچ فرصتی مانا نیست چشم برهم بزنی امروز می شود دیروز... ما همین دیروز به امروز می گفتیم فردا!!!

2 دیدگاه · 1393/01/22 - 21:15 ·

8

متین (میراثدار مجنون)

چشماتو واسه زندگی میخوام دلتو واسه عاشقی. صداتو واسه شادابی دستاتو واسه نوازش.
پاهاتو واسه همراهی عطرتو واسه مستی. و خودتو واسه خود خود خود خودم

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/22 - 20:24 در دوستها ·

10

متین (میراثدار مجنون)

بامن باش ‎
بامن عاشق‎
بامن مجنون‎
بامنی که نفسم بند شده به چشمانت به نگاهت‎
همین دم را توبامن باش‎
شاید فردایی نباشد‎

1 دیدگاه · 1393/01/22 - 20:23 در دوستها ·

10

bamdad

ماهیان کوچک یک رود می خواندند

ما مسافر های دریاییم

سویت ای دریا

با قطار ابی این رود می اییم

ماهیان کوچک یک رود می خواندند ومی رفتند

گاه چنگ تیز قلابی

اسمان چشمشان را رنگ غم زد

گاه دندانهای سخت وسربی دامی

فکر های روشن ونیلوفر یشان را به هم می زد

باز اما شوق

بال وا می کرد وغم را زود پس می زد

باز هم امید

در نگاه شاد ماهیها

مثل یک نیلو فر ابی

نفس می زد

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/22 - 00:06 ·

6

bamdad

چشمانت

زیباترین درس ایست که خوانده ام

چه معلم خوبیست ، نگاهت . . .

دیدگاه · 1393/01/21 - 22:27 ·

5

zoolal

بر سنگ قبر من بنوسید خسته بود . اهل زمین نبود
. دلش شکسته بود بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود
چشمان او که دائما از اشک شسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید
این درخت عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید
کل عمر پشت دری که باز نمی شد مانده بود..

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/21 - 20:56 ·

4

bamdad

دست هایش با من ، چشم هایش در خیابان و دلش …
این یکی را نمی خواهم بدانم ولی لعنت به دل هرزه ات ...!

دیدگاه · 1393/01/21 - 17:52 ·

6

bamdad

برای تــــــو…
برای چشم هایــت…
برای مـــن…
برای درد هایـــم…
برای ما…
برای این همه تنـــهایی…..

ای کــــاش خدا کاری کـــند

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/21 - 17:51 ·

6

bamdad

بی تو مهتاب شبی... نه ..... شب بارانی بود

رشت، آبستن یک گریه ی طو لانی بود

راه می رفتم و هی خون جگر میخوردم

در سرم فکر و خیالی که نمیدانی بود

لشکر چادر تو خانه خرابی ها کرد

چادرت چشمه ای از دوره ی ساسانی بود

آه در یاب مرا دلبر بارانی من

ای که معماری ابروی تو گیلانی بود

توبه ها کردم و افسوس نمیدانستم

آخرین مرحله ی کفر، مسلمانی بود

همه ی مصر به دنبال زلیخا بودند

حیف، دیوانه ی یک برده ی کنعانی بود

"مرتضی عابدپورلنگرودی"

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/21 - 16:01 در بروبچه های رشت ·

10

bamdad

بی شک

یک روز ، سی سال بعد

از کنار عابران که رد می شوی

بوی عطری گیجت می کند ...

پرتاب می شوی به سی سال قبل

و دعا می کنی همان لحظه باران ببارد

تا گم شود قطره ی اشکی ...

که به یاد شاعر عاشقانه های «تقدیم به تو»

با حوصله پایین می افتند از چشم هایت

از همان چشم هایی که ...

...

آه !

تو مرا به یاد خواهی آورد

بدون شک ، یک روز

شاید سی سال بعد !

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/21 - 15:58 ·

6

عسل

@SamanjonjonI
من باشم و توباشی و دریا
چشمانم عشق را ازچشمانت بخواند
و لبانم طعم شیرینش را ازلبانت بچشد
می ماند صدای دریا و آغوشت
سکوت می کنم به صدای بوسه های موج و ساحل گوش می سپارم
و آرامشت را لمس میکنم

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/21 - 13:40 ·

6

bamdad

سیب از درخت افتاد

ستاره از آسمان

تو از چشم من

گاهی فرقی نمیکند از کجا ؟

سرنوشت مشترکی است سقوط …

... ادامه

دیدگاه · 1393/01/21 - 12:50 ·

7

یافتن پست: #چشم

تفکیک